برخلاف عملکرد هژمونی آمریکا در جنگ‌‌‌ها، که منجر به پیروزی سریع و قاطع شده بود، نیروی نظامی روسیه فاقد قابلیت شناخت و برنامه‌‌‌ریزی دقیق در امر پشتیبانی بود، تیم اطلاعاتی روسیه نتوانسته بود به درستی میزان مقاومت و چگونگی پیروزی سریع، قبل از شکل‌گیری هسته مقاومت در اوکراین را پیش‌بینی کند. همچنین بر اساس شواهد موجود، تا این میزان هماهنگی و پاسخ یکپارچه علیه این کشور و شکل‌گیری نوعی هجمه جهانی که تمام ارکان اقتصادی، فرهنگی، ورزشی و... روسیه را تحت‌تاثیر قرار داد، به هیچ وجه در معادلات پوتین و تیم وی، پیش‌بینی نشده بود.

با نگاهی گذرا به وضعیت بازار نفت و انرژی در جهان و تهدیدهای مداوم روسیه برای قطع جریان گاز به اروپا، فارغ از تمام تبلیغات، سیگنال‌‌‌ها نشان‌دهنده توقف رشد قیمت و مدیریت بازار توسط کشورهای بزرگ است. روسیه نیز به خوبی می‌داند که جنگ اوکراین در صورت طولانی شدن، منجر به نابودی تمام داشته‌‌‌ها و دستاوردهای این کشور طی سال‌های گذشته خواهد شد.

با بررسی گزارش‌ها در میدان نبرد، به نظر می‌رسد مسکو تصمیم خود به تغییر مسیر جنگ اوکراین را گرفته است و به این منظور ضمن تغییر روش‌های جنگی خود و شروع گفت‌وگو با اوکراین، هیچ یک از تهدیدهای خود در رابطه با قطع مسیر انرژی را اجرایی نکرده و به نظر نمی‌‌‌رسد، قصد اجرا نیز داشته باشد. از طرفی دیگر، وابستگی شدید کشورهای اروپایی به انرژی روسیه باعث شده امکان رسیدن به تمام اهداف که در تبلیغات این کشورها در رابطه با قطع وابستگی به انرژی روسیه اعلام می‌شود، وجود نداشته باشد.

در این بین کشور عزیزمان ایران، یک بار دیگر در معادلات بین کشورهای قدرتمند جهان، تاثیرگذار شده است. شاید در سال‌های قبل از ۱۳۹۰ و قبل از تحریم بانک مرکزی ایران توسط باراک اوباما، کسی تصور و تصویری از امکان حذف ایران از بازار جهانی نفت را نداشت. در شرایط فعلی نیز، در صورتی که تصمیمات استراتژیک مربوط به وضعیت برجام حاصل نشود، امکان حضور موثر و بلندمدت، ناشی از تحریم روسیه در بازار انرژی جهان، وجود نخواهد داشت.

با مرور شاخص‌های مصرف انرژی در جهان که برای سال‌های آینده پیش‌بینی شده است، مشخص می‌شود، بیشترین تقاضا برای نفت و گاز، تا سال ۲۰۳۰ اتفاق خواهد افتاد. در سال ۲۰۲۰ میزان مصرف انرژی در جهان بیشتر از ۶۰۰ اگزاژول تخمین زده شده است. میزان مصرف انرژی در سال ۲۰۳۰ به بیش از ۸۰۰ اگزاژول خواهد رسید. نکته قابل تامل مهم در مورد بازار نفت است. بر اساس مطالعات انجام شده در موسسه German Advisory Council on Global Change ، تا سال ۲۰۳۰ تقاضای نفت خام، به ثبات رسیده و بعد ازآن تا سال ۲۰۵۰ روند کاهشی را در پیش خواهد گرفت. پس از افزایش میزان تقاضا برای گاز تا سال ۲۰۳۰، ثبات تقاضا تا سال ۲۰۴۰ ادامه و شروع کاهش آن از این سال خواهد بود.

موضوع مهم در این بین، عدم‌پیش‌بینی بحران جنگ اوکراین در این روندهاست. با افزایش قیمت انرژی‌‌‌های فسیلی، همچنین اضافه شدن بحث‌‌‌های امنیت انرژی ‌برای کشورهای اروپایی، روند سرمایه‌گذاری بر روی انرژی‌‌‌های جایگزین تقویت خواهد شد و به نقطه صرفه اقتصادی نزدیک‌‌‌تر می‌شود.

سرعت گرفتن اجرای طرح‌‌‌های اتحادیه اروپا برای استفاده از انرژی‌‌‌های پاک و تجدیدپذیر نیاز به انرژی‌‌‌های فسیلی را در این کشورها کاهش خواهد داد و امکان رسیدن به نقطه کاهش تقاضا زودتر از سال ۲۰۳۰ برای نفت خام و ۲۰۴۰ برای گاز محتمل خواهد بود. یکی از سریع‌‌‌ترین اتفاق‌های ممکن در کشورهای اروپایی، افزایش فروش خودروهای هیبریدی و برقی بوده که می‌تواند روند نیاز حمل‌ونقل به انرژی‌‌‌های فسیلی، طی سال‌های آینده را به سرعت کمرنگ‌‌‌تر کند. سایر تولیدکنندگان انرژی نیز با درک این روند، اقدامات خود را سرعت خواهند داد. تقویت تولید نفت شیل در آمریکا، افزایش تولید سایر تولیدکنندگان بزرگ نفت خام و... باعث تغییر روند بازار به سود مصرف‌کنندگان خواهد شد.

درحقیقت، ایران و روسیه در بازار انرژی، وارد یک رقابت زمانی شده‌‌‌اند. به این معنی که هریک از این دو کشور که طی دهه جاری امکان فروش حداکثر انرژی (نفت و گاز) را نداشته باشد، عملا بعد از سال ۲۰۳۰ امکان افزایش تولید و فروش را به خاطر روند کاهشی میزان تقاضا در بازار نفت و ثبات تقاضا در بازار گاز را نخواهد داشت و به خاطر وجود تحریم مشابه، رقابت بین این دو کشور برای حفظ و گسترش بازار کلیدی است.

روسیه سعی در اصلاح روند حمله به اوکراین به صورت آبرومندانه تا چند ماه آینده را دارد تا بتواند وضعیت خود در جهان و بخصوص بازار انرژی را سر و سامان دهد. این کشور تلاش می‌کند با تغییر استراتژی خود در اوکراین از تهاجمی به تدافعی، زمینه گفت‌وگو با جامعه جهانی را باز کرده و در چارچوب مذاکره، امکان کاهش تحریم‌ها را به دست آورد. مهم‌ترین عامل موفقیت روسیه در راستای پیاده‌سازی این برنامه، زمان بازگشت ایران به بازار انرژی بدون محدودیت و تحریم است.

در شرایط رقابت زمانی بین ایران و روسیه، در صورتی‌که سرعت لازم از طرف ایران وجود نداشته باشد و منجر به باخت این دوئل شود، طی سال‌های نزدیک و حداکثر تا سال ۲۰۳۰ میلادی، دولت باید منابع جایگزینی برای کسب درآمد خود پیدا کند. در این برهه زمانی، کشوری که مدت زمان زیادی در شرایط تحریم باقی بماند، بازنده اصلی بازار انرژی جهان برای همیشه و نه کوتاه‌مدت خواهد بود.