خط لوله «قدرت سیبری۲» اتکای پکن به مسکو را افزایش نمیدهد
سیاست چین در توزیع وابستگی گازی
البته چینیها در اینباره نیز چندان خوشبین نیستند و علاقهای ندارند که از نظر وابستگی گازی، در موقعیتی مشابه اروپا نسبت به روسیه قرار گیرند و این امر به اهرم فشار بالقوهای در دست همسایه شمالی آنها تبدیل شود. روشن است که بهرغم روابط دوستانه و گرم کنونی رهبران روسیه و چین، این قدرتهای شرقی در مناطقی چون آسیایمیانه و برخی مسائل دیگر با هم تضاد منافع دارند و این تضاد منافع ریشههای تاریخی دارد، از اینرو پکن ترجیح میدهد تا با حفظ جریان واردات گاز از استرالیا و آمریکا از یکسو و مدیریت واردات از روسیه در سوی دیگر، با واردکردن بازیگران دیگری چون قطر و ترکمنستان موازنهای در زمینه توزیع وابستگی خود به گاز وارداتی را عملیاتی کند. گفتنی است که در چنین شرایطی، فرصت مناسبی ایجاد میشود تا ایران نیز با همکاری فنی چین امکان صادرات LNG را برای خود فراهم کند و به این کشور در مساله تنوع بخشی به مبدا گاز تامینی خود کمک کند.
هراس چین از اتکای گازی به استرالیا
طبق دادههای اداره کل گمرک چین، این کشور در سال۲۰۲۰ حدود ۴۳درصد از ۹۰میلیارد مترمکعب LNG وارداتی خود را از استرالیا وارد کرده است. این در حالی است که روابط چین و استرالیا طی ۲ سال گذشته با شدت زیادی رو به وخامت گذاشته و چین از یکسو تعرفههای وارداتی بالایی برای نوشیدنیهای الکلی استرالیایی وضع کرده و خرید زغالسنگ خود را در سال گذشته تا ۸۹درصد کاهش داده است. از سوی دیگر، استرالیا نیز قرارداد همکاری ایالت ویکتوریا و چین را بهصورت یکجانبه فسخ کرد و در کمپین فشار روزافزون آمریکا بر چین، کلیدیترین نقش را ایفا میکند و بهنوعی مهمترین مهره برای پروژه مهار چین محسوب میشود. تنشها و شکرآب شدن روابط این ۲ کشور با امضای پیمان مشارکت امنیتی آوکوس (AUKUS) بین آمریکا، استرالیا و بریتانیا به اوج خود رسید، چراکه واشنگتن در راستای سیاست مهار چین قصد دارد تعدادی زیردریایی اتمی به کانبرا تحویل دهد.
در چنین وضعیتی چین بهدنبال کاهش وابستگی خود به منبع گاز کلیدی استرالیا است. هر چند که تحلیلگران چینی نیز اعتراف میکنند که وابستگی پکن به گاز کانبرا بسیار فراتر از آن است که بتوان در کوتاهمدت آن را به شکل چشمگیری کاهش داد، اما از سوی دیگر امید به جریان گاز خطلوله قدرتسیبری۲ از روسیه به چین ریسک ژئوپلیتیک وابستگی به استرالیا را کاهش میدهد. با این وجود، تحلیلگران چینی به روزنامه ساوتچاینا مورنینگپست گفتهاند که اتکای شدید چین به استرالیا با خط لوله روسی تغییر چندانی نخواهد کرد و باید این امر را هم مدنظر داشت که گاز استرالیا دارای مزیت اقتصادی بسیار زیادی است و از نظر تجاری برای نیروگاههای چینی مناسبتر است.
در این شرایط بسیاری از کشورهای غربی نگران همکاری گازی جدید چین و روسیه هستند و آن را در مسیر وابستگی چین به روسیه و نزدیکتر شدن هرچه بیشتر روابط این ۲ ابر قدرت ترجمه میکنند، اما واقعیت در روابط بینالملل بسیار پیچیدهتر از آن است که بتوان مناسبات این ۲ قدرت شرقی را بهسادگی تحلیل کرد و معتقدند که یک خط لوله چین و روسیه را به دوستانی جداییناپذیر تبدیل میکند.
خطوط لوله؛ ابزار مسکو برای تسلط ژئوپلیتیک
آیا خطوط لوله برای تهدید دموکراسیها یا دوستی با اقتدارگراها ساخته شدهاند؟ با قضاوت بر اساس پاسخ به ۲پروژه بزرگ صادرات گاز روسیه، این جواب بستگی به موضع شما دارد.
در اروپا، خط لوله نورداستریم۲ که قرار است ظرفیت صادرات مستقیم مسکو به آلمان را دوبرابر کند و به ۱۱۰میلیارد مترمکعب در سال برساند، گرفتار رقابتهای ژئوپلیتیک بر سر اروپایشرقی شده است.
در بحبوحه تجمع عظیم نیروهای ارتش روسیه در نزدیکی مرز این کشور با اوکراین، تایید پروژه نورداستریم۲ توسط اروپاییها حدود ۶ماه به تعویق افتاده است.
ترس دولتها در ایالاتمتحده و اروپای شرقی از این است که خطوط لوله نورداستریم۲ بتواند شکل قدرتمندی از یک اهرم فشار را در اختیار روسیه قرار دهد. اگر منابع انرژی یک کشور را بهویژه در ماههای سرد زمستان قطع کنید، میتوانید آنها را بهسرعت به زانو درآورید. البته مشکل مسکو در این زمینه، آنجایی است که گاز آنها نمیتواند چندان سلاح بسیار دقیقی باشد.
تا پیش از آنکه نخستین خط لوله نورداستریم در یک دهه پیش ساخته شود، تقریبا تمامی گاز روسیه به مقصد اروپا از خاک اوکراین عبور میکرد. این بدان معنا بود که تهدید کییف به بستن شیر گاز، بدون ایجاد دشمنی و تخاصم گسترده با دولتهای اروپایی، امری دشوار بود. حالا اما داشتن کانالهای جداگانه برای فروش گاز به اوکراین و اتحادیه اروپا، به روسیه این موقعیت را میدهد که هر زمانی بخواهد، میتواند کییف را تهدید کند. با این حال، اگر به آنچه در آسیا میگذرد نگاهی بیندازیم، تصویر تغییر میکند.
مذاکرات اولیه در مورد خط لوله قدرتسیبری۲ (Power of Siberia ۲) برای ارسال ۵۵ میلیارد مترمکعب گاز به مقصد چین با سرعت زیادی در حال پیشرفت است. طبق گفته ولادیمیر پوتین، شی جینپینگ، رئیسجمهور چین در اوایلماه جاری درباره این پروژه با پوتین گفتوگو کرده است و رئیسجمهور روسیه نیز گفته که مطالعات درباره امکانسنجی این پروژه ظرف چند هفته آتی تکمیل خواهد شد.
قدرتسیبری۲ نسخه چینی نورداستریم۲ میشود؟
روزنامه نیکی ژاپن درماه جاری نوشت که این خط لوله به هر ۲ کشور کمک میکند تا در برابر تنشها با غرب، از خود محافظت کنند، درحالیکه نورداستریم۲ همواره توسط طرف مقابل بهعنوان تهدیدی برای کشورهای دموکراتیک در نظر گرفته میشود، خط لوله قدرتسیبری۲ بهعنوان چیزی شبیه به پیشنهاد ازدواج معرفی میشود که ۲ قدرت جهانی اقتدارگرا را بههم نزدیکتر میکند.
اما چنین تصویری کاملا صحیح نیست. به هر روی، واقعیت این است که ملتها دوستان یا دشمنان دائمی ندارند و تنها منافع آنها است که دائمی است. منافع روسیه در درآمدهای صادراتی این کشور و هر اهرمی است که بتواند بر کشورهای همسایه و در مرزهایش بهدست آورد. در این زمینه، چین و اروپا تفاوت چندانی با یکدیگر ندارد.
درحالیکه مصرف ۵۴۱میلیارد مترمکعب گاز توسط اروپا بهطور قابلتوجهی بیشتر از مصرف ۳۳۱ میلیارد مترمکعبی چین است؛ انتظار میرود که این رقم در چین تا سال۲۰۳۰ به ۵۲۶ میلیارد مترمکعب برسد، زیرا پکن در حال کاهش وابستگی خود به انرژی زغالسنگ است و همزمان صنایع شیمیایی داخلی خود را تقویت میکند. با توجه به اینکه هم چین و هم اروپا در حالحاضر حدود ۲۰۰میلیارد مترمکعب تولید گاز داخلی دارند، چین میخواهد تولید خود را بیش از ۵۰درصد افزایش دهد تا مانند اروپا به گاز وارداتی روسیه وابستگی پیدا نکند.
از این منظر، ۲ خط لوله قدرتسیبری میتوانند نقش و موقعیتی مشابه آنچه روسیه اکنون در اروپا دارد را در چین هم به این کشور بدهند. با وجود اینکه خط لوله اول قدرتسیبری در سال گذشته به ظرفیت کامل خود رسیده بود، چین میزان اندکی گاز از طریق خط لوله از روسیه خریداری کرد و گاز طبیعی مایع(LNG) همچنان سهم بیشتری از تجارت طرفین را به خود اختصاص داد، با این حال پس از تکمیل پروژه، این خط لوله مجموعا ۸۸میلیارد مترمکعب معادل ۴۴درصد از کل واردات ۲۰۰میلیارد مترمکعبی گاز طبیعی چین است را تامین خواهد کرد. این امر تفاوت چندانی با وابستگی ۵۱درصدی اروپا به گاز روسیه نخواهد داشت.
تنشهای بالقوه مسکو و پکن
همین مساله دلیلی است که هم پکن و هم مسکو با احتیاط در مسیر همکاری گازی قدم بردارند. با وجود روابط بسیار گرم شیجینپینگ و ولادیمیر پوتین، واقعیت این است که روسیه و چین همیشه دوستان و متحدان قابلاتکایی برای یکدیگر نبودهاند. اختلافات جدی و رابطه فاجعهبار نیکیتا خروشچف و مائوتسهتونگ و اختلافات آنها بر سر میراث ژوزف استالین هنوز از خاطرات پاک نشده است. همچنین در اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی و در دوران زمامداری لئونید برژنف در شوروی، جنگی غیررسمی و چند ماهه در ابعاد نظامی بیسابقهای در امتداد مرزهای شمالشرقی چین با شوروی درگرفت که باعث شد اختلافات و درگیری این دو دوست و متحد سابق تا زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ادامه پیدا کند.
در واقع میتوان گفت که چین در دوران جنگ سرد بهرغم تضاد ایدئولوژیک و سیاسی جدی با بلوک غرب و آمریکا، بهعنوان متحد دوفاکتو آنها در برابر شوروی عمل کرد و این ابرقدرت همواره مجبور بود بهجای استقرار نیروهای نظامی خود در مرزهای اروپایشرقی، بخش بزرگی از آنها را به دلیل تهدید چین در مرزهایش با این کشور مستقر کند. همچنین روسیه و چین در طول قرون گذشته بارها و بارها بهرغم روابط سازنده و خوب، با یکدیگر وارد جنگهای بزرگ و خونینی شده و هرگز متحدان پایداری برای یکدیگر نبودهاند.
همچنین رقابت بر سر حوزه نفوذ در آسیایمرکزی که در حالحاضر منبع تامین گاز بسیار مهمتری نسبت به روسیه برای چین است، همچنان عاملی تحریکآمیز در روابط این دو قدرت شرقی است. نمود این اختلافات را میتوان در پروژه ساخت هواپیمای مسافربری CR۹۲۹ مشترک چین و روسیه دید. این هواپیما که قرار بود برای رقابت با ایرباس SE A۳۵۰ و بوئینگ ۷۸۷ ساخته شود، سالهاست به دلیل اختلافات بین مقامات دو طرف از برنامه خود عقب افتاده است.
در نهایت ممکن است چین دست بالاتر را در رابطه با روسیه داشته باشد. روسیه با خط لوله قدرتسیبری۲، بازاری جایگزین برای گازی که قرار بود به اروپا ارسال شود را بهدست میآورد، اما در نقطه برابر، پکن جایگزینهای زیادی دارد که از جمله آنها به هیدروژن سبز میتوان اشاره کرد که با توجه به ظرفیت وسیع چینیها برای تولید دستگاههای الکترولیز در راستای تقسیم مولکولهای آب به هیدروژن و اکسیژن، میتواند به این کشور مزیت قابلتوجهی بدهد.
از سوی دیگر LNG کشورهایی مانند آمریکا، قطر و استرالیا نیز کماکان در بازار چین خواهند بود و حتی صادرات قطر به چین نیز هر سال در حال افزایش است و قراردادهای تازهای میان پکن و دوحه در این راستا امضا شده است.
همچنین با دستیابی به توافق هستهای و لغو تحریمها علیه ایران، در راستای همکاریهای تهران - پکن و قرارداد ۲۵ساله میان دوکشور، چین میتواند به ایران کمک کند تا زیرساخت موردنیاز تولید LNG و ترمینالهای صادراتی در سواحل جنوبی ایران ایجاد کند تا از این طریق بتواند گاز مقرونبهصرفه دریافت کند و همچنین منابع تامین گاز خود را متنوعتر کند.
به هر روی، روسیه بسیار مایل است که اهرم فشار و قدرتی مانند آنچه برای تحتفشار قرار دادن اروپا دارد را بر سر چین داشته باشد. البته در نقطه مقابل چین قصد دارد با متد دیپلماسی نامتقارن خود که تقریبا در تمامی زمینهها بر آن تکیه دارد، در برابر ایجاد چنین وضعیتی مقاومت کند. به همین دلیل است که چین با وجود رقابت شدید و بسیار پرتنش با آمریکا و متحد قدرتمندش در منطقه، یعنی استرالیا قصد دارد همچنان به تجارت گازی با همه طرفها ادامه دهد و نقش کشورهای ترکمنستان و قطر در تامین گاز موردنیاز خود را تقویت کند.