در نگاه نخست، تشکیل شورای عالی انرژی و همچنین، تدوین مستندی تحت عنوان سند ملی انرژی پس از طی یک فرآیند پنجاه و چند ساله، خود امر مبارکی است که می‎تواند آغاز سلسله‎ای از تحولات جدی را در حوزه انرژی کشور نوید دهد. از همین ‎روی نیز لازم است تا با نگاهی منتقدانه به بهبود و ارتقای آن کمک کنیم.

وضعیت فعلی سند:

این سند در ۸ صفحه منتشر شده است و هدف خود را ارائه خطوط راهنمای کلان برای یک بازه ۲۵ ساله تا افق سال ۱۴۲۰ هجری شمسی معرفی کرده است. سند از سه بخش کلی شامل چالش‎ها، اهداف و راهبردها تشکیل شده است. در بخش چالش‎ها از ۲۶ چالش اساسی نام برده و همچنین در بخش اهداف به ۱۴ مورد اشاره شده است. بخش راهبردها نیز به ۵ بخش فرعی شامل راهبردهای کلی و راهبردهای نفت و گاز، برق، اتمی و نهایتا زغال‌سنگ تقسیم شده است.

  نقاط ضعف سند ملی راهبرد انرژی کشور

به تازگی طی یک فعالیت مطالعاتی، به بررسی اسناد ملی انرژی، در کشورهای مختلف پرداختیم. این اسناد متعلق به کشورهای انگلستان، آلمان، ایتالیا، شیلی، صربستان، ژاپن، مجارستان، روسیه، ونزوئلا و چند کشور دیگر بود. مقایسه میان وجوه مشترک میان اسناد ملی انرژی در سایر کشورها با سند ملی راهبردی انرژی در کشورمان، بیانگر موارد زیر است:

۱) ضعف در تعیین اهداف مشخص:

در بخش چالش‎های کشور در سند ملی ما، قیمت‎گذاری غیرواقعی حامل‎های انرژی یکی از چالش‎های کشور شناخته شده است (بند ۲۲) و در بخش اهداف سند، مجددا راهکار ارائه شده، واقعی کردن قیمت حامل‎های انرژی معرفی شده است (بند ۱۳). مثل اینکه بگوییم «گرسنگی» یکی از چالش‎های قاره‎ آفریقا است و در پاسخ بگوییم، راه‎حل آن خوردن غذا است!

اهداف مشخص شده در مستندی به ارزش یک سند ملی، باید راهگشا و الزام‎آور باشد. راهگشایی و الزام‎آوری آن هنگامی مشخص خواهد شد که نقطه‎ای قطعی و مشخص را در آینده به همگان نشان دهد و آن‎چنان آن را در افق مسیر توسعه میخکوب کند که تخطی از آن، بدون طی مراحل بازنگری میسر نباشد. برای مقایسه در سند ملی یک کشور اروپایی در بخش اهداف نوشته شده است که  همراهی کامل با مصوبات برنامه محیط زیست اتحادیه اروپا و کاهش کربن تا ۲۰۳۰ برابر با اهداف مشخص شده از سوی معاهده پاریس (COP۲۱). اهداف مندرج در سند ملی انرژی ما صراحت ندارد.

۲) وصفی‎گرایی به‎جای کمیت‎گرایی:

غالب اسناد ملی انرژی در دنیا، متکی به اعداد و ارقام هستند. سند ملی راهبردی انرژی ما به زبان وصفی و شاهنامه‎ای است. در بخش راهبردهای سند ملی ما آمده است: افزایش سهم انرژی‎های تجدیدپذیر و پاک در ظرفیت تولید برق کشور. اما روشن نیست که چه سطحی از این افزایش طی بازه‎ ۲۵ ساله‎، الزامات سند را تامین خواهد کرد. اگر وزارت نیرو طی ۲۵ سال آینده ۷/ ۰ درصد یا ۷۰ ‎درصد برق مصرفی کشور را از محل انرژی‎های تجدیدپذیر و پاک تامین کند، باکی نیست؛ چون در هر دو صورت، دستورات سند ملی کشور اجرا شده است.

برای مقایسه، در اسناد ملی انرژی کشورهای دیگر مثلا تبیین شده است که تا سال ۲۰۳۰ باید ۶۲ درصد از ظرفیت تولید برق کشورشان به تفکیک ۳۸ درصد از محل انرژی خورشیدی، ۱۷ درصد از محل انرژی باد و... تامین شود. کمیت‎گرایی‎، می‎تواند نشانگر آن باشد که تصمیمات اتخاذ شده به اتکای مجموعه‎ دقیقی از محاسبات و ملاحظات اقتصادی، مهندسی و اجتماعی و نظایر آن بوده است.

۳) راهبرد‎های کلی و مبهم:

اوضاع در بخش راهبردهای سند ملی انرژی ما نیز بهتر از بخش‎های دیگر نیست. برخی از این راهبردها بیش‎تر به نصیحت شباهت دارند تا راهبرد. به‌طور متداول یک «راهبرد» قرار است بیانگر جهت حرکت و گستره فعالیت‌ها در بلندمدت، با توجه به منابع موجود و شرایط واقعی محیط و نحوه تعامل بازیگران و ذینفعان باشد.

مثلا در بند ۷ از مجموعه‎ راهبردهای کلی در بخش انرژی (ج-۱)، موضوع ارتقای فناوری در تجهیزات و فرآیندهای زنجیره‎ انرژی توصیه شده است. هر فعال اقتصادی از یک مغازه‎دار کوچک گرفته تا مالکان بنگاه‎های اقتصادی بزرگ نیز می‎دانند هر روز باید فناوری در تجهیزات و فرآیندها را ارتقا بخشند. هم‎چنان‎که پیش از انتشار این سند نیز، حداقل از جایگاه نظری، هیچ‎کس قرار نبود مسیر معکوس را طی کند.

در جای دیگری در همان زیرمجموعه و در بند ۵، به ایجاد بازارهای رقابتی در زمینه تولید و عرضه‎ حامل‎های انرژی اشاره شده است. یک توصیه‎ کلی و مبهم که روشن نیست در ساختار یک اقتصاد دولتی و فاقد بخش خصوصی مؤثر، چگونه قرار است چنین بازاری ایجاد شود؟

۴) فقدان اولویت‎بندی:

در سند ملی انرژی ما، مقوله‎ اولویت‎بندی مفهوم نیست. به‌طور مثال بالا بودن شدت مصرف انرژی، عدم توسعه انرژی‎های تجدیدپذیر، عدم تمایل بخش خصوصی به سرمایه‎گذاری در حوزه انرژی‎ و نظایر آن متاثر از غیرواقعی بودن قیمت حامل‎های انرژی است. شما ردپای چنین تقدم و تاخری را در سند ملی راهبرد انرژی ایران نمی‎یابید. اما در غالب اسناد ملی مطالعه شده، کشف ارتباط و تناسب بخش‎ها و همچنین اولویت‎بندی تصمیمات قابل فهم است. میان قیمت‎ها و بازار، بهینه‎سازی مصرف فعلی یا توسعه منابع انرژی‎های آتی، همواره تقدم و تاخرهایی وجود دارد که در سند ملی انرژی ما ردپایی ندارد.

۵) ساختار شکلی:

«سند ملی راهبردی انرژی» ما سیاه و سفید و فاقد هرگونه عکس یا نمودار است. در غالب اسناد ملی مطالعه‎شده، تعداد زیادی نمودار، جدول، منحنی و عکس وجود دارد و به همین جهت یک متن رنگی و جذاب است. شما با مطالعه نمودارها و ابزارهای تصویری آنها می‎توانید درک روشن و صریحی از موضوع و از روندهای مورد بحث داشته باشید. همچنین می‎توانید آمار و اطلاعات جداول و نمودارها را با هم مقایسه کنید.

۶) عدم انتشار رسمی به‌صورت بین‎المللی:

سند ملی راهبردی انرژی ایران، یک متن به زبان فارسی است و ظاهرا اینطور به نظر می‎رسد که تاکنون توسط مراجع رسمی در داخل کشور به زبان انگلیسی منتشر نشده است (دست‌کم ما تاکنون چنین مستندی نیافته‎ایم). در حالی که یک سند ملی، صرف‎نظر از کارکرد داخلی آن، یک سند بین‎المللی نیز محسوب می‎شود. از آنجا که انتشار بین‎المللی این سند، بیانگر پایبندی کشور صادرکننده، به مجموعه راهبردهای اعلام شده است، بسیاری از فعالان اقتصادی در دنیا پس از مطالعه چنین اسنادی، برای اقدامات اقتصادی خود در کشور مقصد برنامه‎ریزی می‎کنند.

جمع‎بندی:

تشکیل شورای عالی انرژی تحت مصوبه مجلس و انتشار سند ملی انرژی، بی‎تردید شکستن طلسم ۵۰ ساله و یک گام به‎ پیش است. شورای عالی انرژی با توجه به مشارکت مهم‎ترین ارکان متولی امر انرژی در کشور، می‎تواند تصمیم‎های بزرگ بگیرد یا زمینه‎های لازم را برای تصمیم‎‎گیری قوه مقننه و اخذ مصوبات آن فراهم سازد. سند ملی انرژی به‌عنوان عالی‎ترین سند بالادستی در این حوزه‎، ابزار بی‎بدیلی برای چنین بسترسازی است. شایسته است سند ملی انرژی کشور را ارتقا بخشیم.