پایان «باز»ها در اوپک

درحال‌حاضر اما به نظر می‌رسد بازها توان خود را از دست داده‌اند و مانند سابق نمی‌توانند در اوپک نقش مهمی ایفا کنند؛ این به معنای محدود شدن دسته بازهای اوپکی است. از سویی با افزایش تعداد بازیگران بازار نفت، اوپک اثرگذاری سابق را در بازار نفت ندارد و سیاست‌ محدودیت تولید برای افزایش قیمت‌ها پاسخگوی نیاز این سازمان نیست. توافق کنونی این سازمان برای کاهش تولید نیز به مدد حضور کشورهای غیرعضو از جمله روسیه تا کنون توانسته تا حدودی در بازار نفت اثرگذار باشد. از سوی دیگر سردمداران بازها با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم می‌کنند. ونزوئلا از مشکلات اقتصادی رنج می‌برد و سایه شوم تحریم‌های احتمالی توان ایران را گرفته است. در شرایط کنونی تنها یک راه‌حل پیش‌روی بازهای اوپکی است، آنها با پذیرش شرایط جدید اول باید هر چه بیشتر از سیاست‌های پوپولیستی از جمله پرداخت یارانه نقدی و غیرنقدی فاصله گرفته و سپس تلاش کنند هر چه بیشتر سرمایه‌گذاری‌های خود را گسترش داده و به تولید نفت بپردازند.

تقابل «بازها» و «کبوترها» در اوپک

از همان سال‌های اولیه تاسیس اوپک، کشورهای عضو در این سازمان به دو دسته عمده تقسیم شدند. دسته‌ای از کشورها بر این باور بودند که درآمد بیشتر این سازمان باید به‌واسطه سطوح بالای قیمت نفت رخ دهد. چراکه به اعتقاد آنان به دلیل محدود بودن ذخایر نفتی جهان، کشورهای تولیدکننده باید از منابع خود حفاظت کنند و نباید با تولید بیشتر موجب افت قیمت‌ها و ارزان فروشی نفت شوند. این دسته از کشورها در اوپک را «باز» می‌نامیدند. ایران، ونزوئلا، الجزایر و عراق (در دوران حکومت صدام حسین) سران بازهای اوپک بودند. در کنار دلایل گفته شده برخی ناظران بازار بر این باورند که محدود بودن ظرفیت تولید این کشورها در اتخاذ سیاست «تولید محدود؛ قیمت بالا» اثرگذار بوده است.   این کشورها می‌دانستند به واسطه ظرفیت پایین تولیدی که دارند نمی‌توانند از افزایش عرضه سود کنند و اگر بخواهند تولیدات خود را افزایش دهند باید هزینه‌ بسیاری بپردازند که برای آنها صرفه اقتصادی نداشت. از این رو تلاش می‌کردند با راضی کردن اوپک برای محدود کردن عرضه در سطحی نزدیک به حداکثر ظرفیت تولید آنها، قیمت‌ها را در سطح بالایی نگه دارند تا به درآمد بالای نفتی دست یابند.

در مقابل بازهای اوپک، کبوترها قرار داشتند. کبوترها معمولا شامل کشورهای حاشیه خلیج‌فارس به سرکردگی عربستان سعودی هستند. این کشورها همواره نگران کاهش تقاضا به‌دنبال رشد قیمت‌ها هستند و بر این باورند که باید با افزایش تولید، سهم بیشتری در بازار کسب کرد و از طریق رشد تولید به درآمد بیشتر دست یافت. هدف این دسته از کشورها این است که با افزایش سهمشان در بازار، همزمان اهداف و منافع سیاسی خود را نیز تامین کنند. به‌طور مثال افزایش هرچه بیشتر سهم در بازار آمریکا همواره برای عربستان هدف مهمی بوده و این کشور تا همین چند سال پیش به هر اقدامی برای حفظ این سهم دست می‌زد.

نشریه انرژی کامپس (Energy Compass)وابسته به گروه تحقیقاتی انرژی اینتلیجنس، ونزوئلا را سردسته بازهای اوپکی می‎‌داند. براساس این گزارش، ونزوئلا به‌طور سنتی همواره پشتیبانی کشورهای ایران و الجزایر را با خود داشته است. به‌خصوص زمانی‌که کاراکاس برای اجرای سیاست‌های پوپولیستی خود ملقب به «چاویزمو» (Chavismo) به دلارهای نفتی احتیاج بسیاری داشت. کاراکاس با پول نفت مقبولیت و مشروعیت سیاسی در داخل کشور می‌خرید. هرچند که هیچ‌کدام از این سه کشور که مثلث بازها در اوپک را تشکیل می‌دانند، هیچ‌گاه نتوانستند به ظرفیت تولید عربستان حتی نزدیک شوند، اما در اتحاد با هم نفوذ قابل‌توجهی در اوپک داشتند و همواره به‌عنوان چالشی در برابر اجرای سیاست‌های عربستان در اوپک مطرح بودند.به‌طور مثال ونزوئلا همواره در نشست‌های اوپک و تصمیم‌گیری درباره سیاست‌های این سازمان از وزنی بیشتر از ظرفیت تولیدش برخوردار بود. وزن بالای ونزوئلا در مذاکرات به چند دلیل بود؛ اول اینکه این کشور دارای بزرگ‌ترین ذخایر نفتی جهان است و دوم اینکه ونزوئلا از موسسان اولیه اوپک بوده و همواره نقشی اساسی برای راضی کردن اعضا برای آمدن پای میز مذاکره داشته است. این کشور در توافقات اوپک همواره نقش واسطه‌گری را ایفا می‌کرده است.

به‌طور مثال در سال ۲۰۰۰ هوگو چاوز، رئیس‌جمهور وقت ونزوئلا نقش اساسی در احیای اوپک و برگزاری نشست سران کشورهای عضو این سازمان در کاراکاس ایفا کرد. نخستین نشست سران کشورهای عضو اوپک ۱۵ سال پس از تاسیس این سازمان در سال ۱۹۷۵ در الجزایر برگزار شده بود و ۲۵ سال طول کشید تا دومین نشست سران اوپک در سال ۲۰۰۰ در ونزوئلا برگزار شود. چاوز در جمع‌آوری آرا به نفع علی رودریگرز، نامزد این کشور برای پست دبیرکلی اوپک نقش اساسی ایفا کرد. این نشست به یکی از نشست‌های تاریخی اوپک تبدیل شد و در آن مجددا بر حمایت از منافع کشورهای تولیدکننده نفت در برابر کشورهای مصرف‌کننده تاکید شد. نمونه دیگری از نفوذ ونزوئلا در اوپک به نشست این سازمان در سال ۲۰۱۱ بر می‌گردد. در این نشست نماینده ونزوئلا با پیشنهاد عربستان مبنی برافزایش ۵/ ۱ میلیون بشکه‌ای تولیدات روزانه اوپک، مخالفت کرد. به‌طوری که این نشست بدون هیچ بیانیه رسمی پایان یافت و علی النعیمی، وزیر سابق نفت عربستان آن را «بدترین نشست اوپک ظرف ۱۶ سال گذشته» توصیف کرد.

افول سردسته بازها

درحالی‌که این دسته‌بندی همواره در طول تاریخ اوپک بین اعضا وجود داشته و یکی از دلایل مهم اختلاف در برخی نشست‌های این سازمان بوده است، اما به نظر می‌رسد درحال‌حاضر گروه «بازها» بیش از هر زمان دیگری تضعیف شده‌اند. به‌طوری‌که نشریه انرژی کامپس ایده «مرگ بازهای اوپک» را مطرح کرده و به افول قدرت ونزوئلا و سپس ایران در بازار نفت به‌عنوان سر دسته بازهای اوپکی پرداخته است.  براساس این گزارش، امروز کاراکاس نمی‌تواند نقش سنتی «سردسته بازها» را در اوپک ایفا کند. این کشور این روزها با مشکلات اقتصادی بسیاری دست و پنجه نرم می‌کند که تلنبار شدن بدهی‌هایی که بیش از ۱۵۰ میلیارد دلار برآورد شده و به اعتقاد کارشناسان پیچیده‌ترین ساختار بدهی جهان است، ماحصل این شرایط است. افزایش بدهی‌های این کشور‌ به PDVSA (شرکت ملی نفت ونزوئلا) که نقش «قلک» اقتصاد این کشور را دارد نیز رسیده است. به‌طوری که روزانه بخشی از نفت تولیدی PDVSA به جای بدهی‌های این کشور به روسیه و چین داده می‌شود. اما این همه مشکلات شرکت ملی نفت ونزوئلا نیست، به‌دلیل عدم تامین مالی پروژه‌ها و فرسوده بودن تاسیسات این شرکت، تولید نفتش مدام درحال کاهش است. تولید نفت این شرکت   ماه گذشته به کمترین سطح از اواخر دهه ۸۰ میلادی رسید. آن‌طور که BMI  RESERCH اعلام کرده، ونزوئلا در مجموع یک میلیارد دلار به شرکت‌های خدماتی هالیبرتون، شلومبرژر و ویثرفورد بدهکار است و به‌دلیل ناتوانی در پرداخت آن، این شرکت‌ها فعالیت خود را در خاک ونزوئلا کاهش داده‌اند. کاهش بشکه‌های نفت تولیدی به معنای کاهش اعتبار در اوپک است و ونزوئلا درحال‌حاضر تا حدود زیادی اعتبار خود را بین اعضای اوپک از دست داده است. در جلسه داخلی اوپک که در سطح کارشناسی و پیش از نشست رسمی۱۷۳ این سازمان برگزار شده بود، از مقامات ونزوئلایی خواسته شد که تصویر واضح‌تری از تولید نفت این کشور ترسیم کنند. یک منبع آگاه گفته است که سعودی‌ها و دیگران سوالات زیادی برای ونزوئلا مطرح کردند، چراکه عربستان با افزایش تولید می‌تواند افت تولید ونزوئلا را جبران کند. با این حال به دلیل اینکه اوپک علاقه ندارد بار دیگری وارد بحث تعیین سهمیه اعضا شود، مذاکره درخصوص توان تولید واقعی ونزوئلا مسکوت ماند.

اما شرایط برای دیگر بازهای اوپکی نیز چندان مساعد نیست. ایران که همواره در کنار ونزوئلا نقش موثری برای مقابله با کبوترها ایفا می‌کرد بخشی از قدرت خود را در اوپک از دست داده است. ایران درحال‌حاضر نزدیک به حداکثر ظرفیت خود تولید می‌کند، از این رو از توافق برای کاهش تولید از مدت‎‌ها پیش از توافق حمایت کرد. اما موضع سخت ضد ایرانی آمریکا احتمال بازگشت تحریم‌ها علیه کشور را در سطح بالایی قرار داده است. بازگشت تحریم‌ها می‌تواند میزان صادرات نفت ایران را تحت‌تاثیر قرار دهد یا حداقل به عدم عقد قراردادهای جذب سرمایه ایران منجر شده و آینده تولید نفت کشور را تهدید کند. این موضوع ایران را در موضع ضعیف‌تری نسبت به گذشته در اوپک قرار داده است. عدم حضور ایران در مذاکرات بسیاری که پیش از نشست‌های اخیر اوپک انجام می‎‌شد، تاییدی بر تضعیف جایگاه کشور در اوپک است. در واقع در نشست‌های اخیر اوپک حضور پررنگ عربستان در تصمیم‌گیری‌ها بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شد و به نظر می‌رسد این کشور در کنار متحد غیراوپکی خود یعنی روسیه حرف آخر را درخصوص توافق می‌زند.

انرژی کامپس در توصیف این مساله می‌گوید: «هیچ‌گاه سابقه نداشته بازهای اوپک تا این حد آرام و کم واکنش به وقایع اوپک باشند.» با این حال ونزوئلا از تلاش برای توقف سیاست حفظ سهم بازار عربستان سعودی در سال ۲۰۱۴ که موجب تشدید افت قیمت نفت شد، دست نکشید. مقامات این کشور در سطوح مختلفی به دیگر کشورهای نفت‌خیز سفر می‌کردند و خواهان توافق برای کاهش تولید می‌شدند، با این حال تلاش ونزوئلا وضعیت نامساعد اقتصادی این کشور را بیش از هر زمان دیگری به نمایش می‎گذاشت و در نهایت این کشور مغلوب اراده عربستان شد.

توافقی به نفع همه

 با وجود تلاش‌های ونزوئلا، عربستان زمانی تصمیم به توافق برای کاهش تولید گرفت که بزرگ‌ترین تولیدکننده نفت جهان یعنی روسیه را در کنار خود دید و از طرفی با کسری بودجه نزدیک به ۱۰۰ میلیارد دلار در سال مواجه شد. از طرفی قدرت گرفتن شاهزاده ۳۳ ساله سعودی‌ها یعنی محمد بن سلمان در تغییر سیاست‌های نفتی این کشور موثر بود. بن سلمان به قیمت‌های بالای نفت برای تحقق رویای عربستان بدون وابستگی به نفت(برنامه سعودی ۲۰۳۰) و فروش سهام آرامکو(Aramco شرکت دولتی نفت عربستان) که این نیز بخشی از برنامه‌های سعودی ۲۰۳۰ است، به قیمت‌های بالای نفت نیاز دارد. از این رو عربستان با کنار گذاشتن وزیر نفت کارکشته خود، علی  النعیمی و منصوب کردن خالد الفالح در این جایگاه در آوریل ۲۰۱۶ نشان داد که به‌دنبال تغییر سیاست‌های نفتی خود است. تلاش عربستان نهایتا به ایجاد توافق برای کاهش تولید در دسامبر ۲۰۱۶ بین اوپک و برخی متحدانش در خارج از این سازمان از جمله روسیه منتهی شد. این توافق تا کنون به شکل موفقیت‌آمیزی به اجرا درآمده؛ چراکه کشورهای حاضر در آن همگی به قیمت‎‌های بالای نفت نیاز دارند. با این حال آن‌طور که یکی از مقامات نفتی روسیه به انرژی اینتلیجنس گفته است، موفقیت این توافق به دلیل «همگرایی در منافع» کشورهای نفتی رخ داده و هرگاه منافع کشورها متفاوت شود، توافق نیز از بین خواهد رفت. به‌طور مثال اگر قیمت‌ها به سطوح بیشتری صعود کند و از سویی شاهد رشد ارزش روبل باشیم، منفعت روسیه در تداوم توافق نفتی نخواهد بود.

اما نشانه دیگر پایان بازهای اوپک به شرایط کلی بازار نفت باز می‌گردد. در واقع حضور و سیاست‌های بازها زمانی معنی داشت که اوپک نقش بسیار موثری در بازار نفت ایفا می‌کرد. اما درحال‌حاضر به دلیل تعدد بازیگران بازار با افزوده شدن تولیدکنندگان شیل در آمریکا و رشد شدید تولیدات روسیه، اوپک مانند قبل به‌عنوان یک کارتل در بازار نفت کارآیی ندارد. از این رو سیاست‌های بازی مانند سابق کارا نیستند. به این معنا که درصورتی که اوپک به تنهایی اقدام به کاهش عرضه نفت کند، با رشد تولیدات کشورهای غیرعضو اوپک از جمله روسیه و تولیدکنندگان شیل مواجه خواهد شد و نه تنها مجددا قیمت‌ها افت خواهد کرد، بلکه سهمش را نیز در بازار از دست خواهد داد. درحال‌حاضر نیز اوپک با کمک روسیه ‌ به این توافق دست می‌یابد.

 لزوم تغییر در سیاست‌های داخلی

اما این تغییرات پیام مهمی برای بازهای اوپک یعنی ایران و ونزوئلا دارد. این کشورها درحال‌حاضر باید این حقیقت که سیاست‌های بازی مانند قبل کارایی ندارند را بپذیرند و سیاست‎‌های خود را منطبق با شرایط جدید تدوین کنند. آنها از سویی باید تلاش کنند که با استفاده از هر ابزاری به جذب سرمایه پرداخته و تولیدات خود را افزایش دهند تا بتوانند در اوپک حرفی برای گفتن داشته باشند. از سویی ایران و ونزوئلا باید با فاصله گرفتن از سیاست‌های پوپولیستی، از جمله حذف یارانه‌های پرداختی، هزینه‌های خود را کاهش دهند و با این اقدام از وابستگی اقتصادی به نفت رها شوند.