چگونه بزرگترین اقتصاد صحرای آفریقا میتواند از وابستگی به نفت رهایی یابد؟
راه نجات نیجریه از نفرین نفتی
این کشور نتوانسته با افزایش تولید نفت در چند دهه گذشته، معجزه اقتصادی از نوع برخی کشورهای خاورمیانه را رقم بزند. در واقع از سال ۱۹۷۹ تولید نفت این کشور هرگز چندان فراتر از ۳/ ۲ میلیون بشکه در روز نرفته و همزمان جمعیتش به شدت بالا رفته. اکنون بیش از ۲۰۰ میلیون نفر در این کشور زندگی میکنند. ۳۹ درصد مردم این کشور در فقر هستند و بخش تولید آن طی ۴۰ سال گذشته از ۳۹ میلیارد دلار به تنها ۴۳ میلیارد رسیده است. این در حالی است که کشوری مانند کره جنوبی در همین مدت توانسته ارزش تولیدات خود را با افزایش ۱۶ برابری از ۲۴ میلیارد دلار به ۳۹۷ میلیارد برساند. مورد دیگر قابل مقایسه اندونزی است که ۵ دهه قبل درآمد نفتی ناشی از اجاره میادینش سهمی مانند نفت در نیجریه داشت و از آن به بعد به سطوح ناچیز رسیده است. با این حال سرانه GDP اندونزی حالا بالاتر و باثباتتر از گذشته است و به دو برابر این شاخص در نیجریه رسیده است. در گزارشی که بلومبرگ از مجموعه تحلیلهایی در مورد کشورهای وابسته به نفت و پتانسیل آنها در دنیای پس از نفت منتشر کرده و پیش از این «دنیای اقتصاد» دو مورد آن را درباره عربستان و روسیه بررسی کرده بود، گفته شده این کشور با وجود چنین مشکلاتی میتواند در صورت فاصله گرفتن از نفت به شکلدهی اقتصادی نو و پررونق بپردازد. جمعیت بالا میتواند نیروی کار کافی برای به پیش راندن اقتصاد در صورت ایجاد شغل را فراهم آورد. نیجریه به طور بالقوه قابلیت این را دارد که به اندازه هند برق خورشیدی تولید کند و همزمان از منابع طبیعی غنی برای توسعه تولید بهره ببرد.
وابستگی به نفت و فقر فزاینده
فقط یک دهه پس از اینکه در سال ۱۹۵۷ نفت در نیجریه کشف شد، این منبع انرژی منجر به جنگ داخلی در این کشور تازه استقلال یافته شد. تولید روزانه نفت نیجریه از سال ۱۹۷۹ تاکنون هرگز خیلی بالاتر از ۳/ ۲ میلیون بشکه نبوده است و در آینده هم احتمالا نخواهد بود. نفت نیجریه برای جرقه زدن یک معجزه اقتصادی مانند آنچه در بعضی کشورهای خاورمیانه رخ داد، کافی نبود و حالا با سه برابر جمعیت، بسیار ناکافی است.
مشخص نیست اگر نفت در نیجریه کشف نمیشد، تصویر اقتصادی اش واقعا بدتر از این میشد. دو همسایه این کشور یعنی غنا و ساحل عاج که کمتر از نعمت نفت بهرهمندند، در سالهای گذشته از نظر سرانه تولید ناخالص ملی رشد کردهاند. این در حالی است که اگر تورم را لحاظ کنیم، این شاخص برای نیجریه از سال ۲۰۱۴ رشدی نداشته است. چین، هند و ویتنام همگی تا دهه ۱۹۹۰ فقیرتر از نیجریه بودند اما اکنون به طور قابل ملاحظهای ثروتمندتر هستند.
نفت از جهات مختلف اقتصاد این کشور آفریقایی را عقب نگه داشته است. صادرات نفت نیجریه موجب بالا رفتن ارزش پول ملی این کشور یعنی نایرا به حدی شده که صنایع دیگر رقابت را دشوار میبینند. صندوق بینالمللی پول در فوریه گفت نایرا در یک سال گذشته سه بار کاهش ارزش پیدا کرده اما هنوز ۱۸ درصد ارزش اضافی دارد. کسب و کارهای خصوصی برای استخدام کارکنان واجد شرایط دست و پنجه نرم میکنند. بیش از نیمی از مشاغل در بخش دولتی هستند که به طور سنتی ۸۰ درصد درآمد خود را از نفت خام به دست میآورد. بر اساس گزارش سال ۲۰۱۵ بانک جهانی، شهروندان تحصیلکرده نیجریه اغلب ترجیح میدهند بیکار باشند و برای یک کار امن دولتی در صف باشند تا اینکه در بخش خصوصی کار کنند. بسیاری دیگر از افراد به دنبال تحصیل و شغل در خارج از کشور هستند، که منجر به فرار مغزها شده و باعث مهاجرت ۱۷ میلیون نفر، معادل حدود یکدوازدهم جمعیت داخل کشور شده است.
پول نفت همچنین موجب فساد و ناآرامی در این کشور شده که از سالها قبل به نیجریه آسیب میزند. بر اساس تخمین سال ۲۰۰۶ رئیس سابق نهاد ضدفساد این کشور، از زمان استقلال نیجریه حدود ۳۸۰ میلیارد دلار یا دزدیده شده یا هدر رفته است. تقریبا ۱۵ درصد از تولید نفت نیجریه در عملیات بانکرینگ به سرقت میرود که باعث ایجاد یک صنعت غیرقانونی بزرگ شده که کم و بیش به عنوان یک بخش از اقتصاد پذیرفته شده و تحمل میشود. علاوه بر این در منطقه تولیدکننده نفت دلتای نیجر، شورشی در سطح پایین از اواسط دهه ۲۰۰۰ ادامه داشته است. نیجریه از نظر شاخص شفافیت بینالمللی نیز در رتبه ۱۴۹ در میان ۱۸۰ کشور قرار دارد. اینها همه به اقتصاد ضربه میزنند.
به گفته بانک جهانی بخش تولید این کشور که سال ۱۹۸۱، ۳۹ میلیارد دلار ارزش سالانه ایجاد میکرد تا سال ۲۰۱۹ فقط به ۴۳ میلیارد دلار افزایش پیدا کرده است. با این حال این شاخص برای کره جنوبی در همین مدت از ۲۴ میلیارد دلار به ۳۹۷ میلیارد رسیده که به معنای رشد ۱۶ برابری است. بخش کشاورزی هنوز سهمی نزدیک به یکچهارم اقتصاد نیجریه را در اختیار دارد که بسیار بالاتر از سهم آن در بازارهای بزرگ نوظهور است.
با وجود نیروی کار رو به رشد، شغل کم است و بیکاری زیاد. سهم جمعیت در سن کار که شاغل بودند بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۹ از ۵۸ درصد به ۵۱ درصد کاهش یافت که یکی از شدیدترین افتها به حساب میآید. حدود ۹۳ درصد اشتغال در بخش غیررسمی است و رشد تولید ناخالص داخلی غیرنفتی به طور مداوم صنعت نفت را دنبال میکند.
با این وجود خود بخش نفت نیز با مشکل مواجه خواهد شد زیرا در سالهای پیش رو به تدریج تقاضا کاهش مییابد. تولید هر بشکه نفت در نیجریه ۳۰ دلار هزینه دارد که بسیار بالاتر از هزینه تولید در خاورمیانه است. نفت نیجریه به طور سنتی برای خریداران جذاب بوده چراکه از آن میتوان بنزین بیشتری تولید کرد. با این حال همین موضوع میتواند عمر صنعت نفت نیجریه را کاهش دهد چراکه در دهههای آینده خودروهای برقی که بنزین مصرف نمیکنند، گسترش خواهند یافت. با این همه، دلایلی برای امیدوار بودن به رشد اقتصادی این کشور در آینده نیز وجود دارد.
نقاط امیدواری برای نیجریه
یک کشور صادرکننده نفت مشابه نیجریه را که بزرگ، پرجمعیت و استوایی بوده و تحت تاثیر فساد و تنشهای منطقهای قرار داشته در نظر بگیرید؛ اندونزی پنج دهه قبل. اجاره نفتی اندونزی که ثروتی برابر با سهم نفت در اقتصاد نیجریه در دهه ۱۹۷۰ تولید میکرد، از آن زمان تاکنون به سطوح ناچیزی کاهش یافته و این کشور را به یک واردکننده خالص نفت تبدیل کرده است.
اما به نظر نمیرسد این موضوع آسیبی به اندونزی وارد کرده باشد. در واقع دقیقا برعکس آن اتفاق افتاده است. رشد سرانه ملی این کشور حالا بالاتر و باثباتتر است و به دو برابر سطح نیجریه رسیده است. به لطف سهم بسیار بیشتر جمعیت در مشاغل، فقر مفرط در اندونزی به فقط ۶/ ۳ درصد از کل جمعیت کاهش یافته است. این در حالی است که این رقم در نیجریه ۳۹ درصد است.
بزرگترین اقتصاد صحرای آفریقا چطور میتواند راهی مشابه را طی کند؟
یک راه حل احتمالا به عنوان پیشفرض برای نیجریه وجود دارد: وابستگی به نفت را کم کند. تولید نفت اندونزی از دهه ۱۹۹۰ تاکنون نصف شده است اما به لطف رشد جمعیت بسیار بالا در نیجریه، اکنون تولید نفت این کشور به ازای هر نفر کمتر از این مقدار برای اندونزی است. وابستگی دولت ابوجا به درآمدهای نفتی از زمان سقوط قیمتها در سال ۲۰۱۴ کاهش یافته است. در واقع در سال ۲۰۱۵ برای اولین بار از ۱۹۷۱ اکثر درآمد دولتی از منابع غیرنفتی ایجاد شد.
از نظر جمعیتشناسی نیز نکات مثبتی دیده میشود. از هر ۸ نفر در ۳۰ سال آینده که وارد سن اشتغال به کار در جهان میشوند، یک نفر نیجریایی خواهد بود. این موضوع پتانسیلی به این کشور میدهد که بتواند رونقی مانند چین در بخشهای وابسته به نیروی کار ایجاد کند؛ مساله تنها ایجاد شغل است. نیجریه همچنین دارای چهارمین جمعیت بزرگ انگلیسی زبان در دنیا است و روابط قوی با آمریکا و بریتانیا دارد. سطح سواد بسیار پایین است اما شاخص آموزش که متوسط زمان صرف شده در مدرسه را در نظر میگیرد، بالاتر از چین در سال ۲۰۰۱ است.
تولید که برای توسعه اقتصادی الزامی است و در سال ۲۰۱۰ به ۶/ ۶ درصد کاهش یافته است، اخیرا پتانسیل شگفتانگیزی نشان داده. گروه Dangote که توسط الیکو دانگوت به عنوان ثروتمندترین آفریقایی تاسیس شده است، یکی از بزرگترین کارخانههای تولید سیمان جهان را در جنوب غربی پایتخت این کشور ابوجا و همچنین یکی از بزرگترین کارخانههای تصفیه شکر را در لاگوس ساخته است. علاوه بر این، پالایشگاه نفت این گروه در سوی دیگر لاگوس که در سال جاری افتتاح خواهد شد، هم یکی از بزرگترین پالایشگاههای جهان خواهد بود.
برق تجدیدپذیر نیز میتواند از یک نقیصه به یک مزیت برای نیجریه تبدیل شود. این کشور شبکه برق بسیار بدی دارد و بیشتر مصرفکنندگان صنعتی، تجاری و خانگی از ژنراتورهای دیزلی پرهزینه استفاده میکنند که ۵ تا ۷ برابر گرانتر از برق شبکه است. پنلهای خورشیدی و سدهای کوچک برقابی همین حالا هم برقی بسیار ارزانتر خارج از شبکه میتوانند تولید کنند.
در حالی که هزینه انرژی تجدیدپذیر کاهش مییابد، دولت نیجریه متعهد شده برق ۲۵ میلیون نفر از مردم را با اتصال ۵ میلیون خانه به برق فتوولتائیک تامین کند. به گفته بانک جهانی، پتانسیل برق خورشیدی نیجریه شبیه به هند است که پنجمین ناوگان تولید برق خورشیدی را در اختیار دارد.
بهره بردن از این مزایا در کشوری که از آغاز به درآمدهای نفتی وابسته بوده، آسان نخواهد بود. از زمان استقلال نیجریه، طلای سیاه همزمان این کشور را سرپا نگه داشته و آن را تضعیف کرده است. شکستن این روند دشوار است مخصوصا با قیمتهای بالای فعلی نفت که فشارها برای اصلاحات اقتصادی مانند آنچه پس از سال ۲۰۱۴ انجام شد، را کاهش داده است. با وجود این، اگر موفقیتآمیز باشد، پایان اعتیاد نفتی نیجریه اولین گام برای رسیدن به پتانسیل این کشور خواهد بود.