محمد حقانی

رئیس کمیته محیط‌زیست شورای اسلامی شهر تهران

«روزی بود و روزگاری بود. پادشاهی بود به اسم انوشیروان که برای شکار با وزیر دانایش بزرگمهر از شهر خارج شده بود. وقتی به شکارگاه رسیدند چشمشان به پیرمردی سپید موی که ۸۰ ساله به نظر می‌رسید و روی زمین نشسته و گودالی می‌کَند تا نهالی را در آن بکارد، افتاد. آنان شگفت ‌زده شدند و جلوتر رفتند، بزرگمهر گفت: خسته نباشی، چکار می‌کنی؟ پیرمرد گفت: دارم گردو می‌کارم! انوشیروان تعجب کرد و گفت: گردو؟! اینکه پیرمردی به سن و سال تو مشغول کشت و کار است، باعث شگفتی است و این که گردو بکارد، موجب شگفتی بیشتر! پیرمرد گفت: کشاورزی کار من است اما چرا از گردو کاشتنم، تعجب کردید؟ انوشیروان گفت: چون بوته گردو به این زودی‌ها سبز نمی‌شود و هفت، هشت سال طول می‌کشد تا درخت شود.


من تعجب می‌کنم که تو با این سن و سال، امیدواری که هفت هشت سال دیگر هم زنده بمانی! پیرمرد گفت: وقتی کودک بودم، صدها درخت گردو دور و برم بود که از آنها بالا می‌رفتم و گردو می‌چیدم و نمی‌دانستم این درخت‌ها را چه کسی کاشته است. پیرمرد افزود: اگر من هم نباشم، حتما کسانی خواهند بود که گردوهای درختی را که من کاشته‌ام، بچینند. دیگران کاشتند و ما خوردیم؛ ما بکاریم تا دیگران بخورند! انوشیروان گفت: آفرین بر تو! و با اهدای کیسه‌ای سکه طلا به کشاورز پیر، کار او را تحسین و از وی تقدیر کرد.»


واقعیت این است که امروز، نه تنها به این آموزه ارزشمند توجه نمی‌کنیم، بلکه با بی‌‌مهری کامل آن را مورد کم ‌توجهی نیز قرار می‌دهیم. توسعه پایدار در گرو ملاحظات زیست محیطی است و اگر در هر پروژه‌ای به شرایط محیط زیستی و منابع طبیعی محدوده و گستره‌ای که قرار است آن پروژه در آن اجرا شود توجه نشود، ‌قطعا آن پروژه موفق نخواهد شد و در صورتی که اجرا شود نیز پایدار نخواهد ماند و صدمات و لطمات جبران‌‌ناپذیری را به طبیعت وارد می‌کند. در نگاهی گذرا بر روندی که از گذشته تا امروز بر شهر تهران حاکم بوده، پی‌ خواهیم برد ملاحظاتی که باید در این زمینه صورت می‌گرفت، صورت نگرفته و عدم برنامه‌ریزی و مدیریت مناسب زیست محیطی، محیط زیست شهرمان را دستخوش مخاطرات غیر قابل جبران‌ کرده و تازه پس از اجرا و اتمام پروژه به فکر پیوست‌ زیست محیطی می‌افتیم و به دنبال آن می‌رویم.


عدم نگرش زیست محیطی و فقدان ملاحظات محیط زیستی، باعث شده تا امروز در شرایط نامناسبی قرار بگیریم و در سال‌های اخیر، علاوه بر آلودگی هوا که ظاهرا کم کم به آن عادت کرده‌ایم، آلودگی آب و آلودگی خاک نیز به دغدغه‌هایمان اضافه شود. در نگاهی منصفانه، ما نتوانستیم حکایت پندآموز ابتدای این نوشتار که در دوران ابتدایی تحصیل خوانده بودیم را محقق کنیم و واقعیت این است که ما از آن‌چه گذشتگان به ما تحویل دادند و طبیعت به صورت خدادادی برای ما فراهم آورد، چیزی برای آیندگان باقی نگذاشتیم. شاید به همین دلیل باشد که امروز طبیعت با ما قهر کرده و شهری که در زیر زمین و روی زمین آن سرشار از منابع آبی و آب‌های روان بود، امروز دچار کمبود آب شده است. ما در احادیث و روایاتمان داریم که اگر کفران نعمت کنیم، برکت نیز از ما روی بر می‌گرداند. گویا امروز گرفتار کفران نعماتی هستیم که قدردان آنها نبودیم.


در گذشته‌ای نه چندان دور، تهران شهری پر برکت و پر نعمت بود و برکات و نعمات تهران در منابع خدادادی آن از جمله آب گوارا، خاک حاصلخیز، هوای سالم و طبیعت زیبا به وفور وجود داشت، اما با عملکردی که طی دهه‌های گذشته و سال‌های اخیر داشته‌ایم، این مواهب روز به روز تحلیل و تقلیل رفت تا که امروز به این حال و روز افتادیم. ۲۲۰ سال قبل که تهران به عنوان پایتخت ایران انتخاب شد، بین محدوده‌ای که به عنوان شهر جدید تهران تعیین شد با شهر قدیم ری، فرسنگ‌ها فاصله بود اما امروز نه تنها این فاصله‌ برداشته شده، بلکه آلودگی هوا به عنوان دغدغه اول مردم تهران حتی از انبوه مسائل و مشکلات اقتصادی و اجتماعی که شهروندان این کلان‌شهر با آنها دست و پنجه نرم می‌کنند نیز فراتر رفته است. راستش آنقدر در زمینه استفاده صحیح از منابع طبیعی و حفظ طبیعت دچار افت و نزول، ‌کم‌کاری و بی‌‌برنامگی و عدم مدیریت و برنامه‌ریزی مناسب شده‌ایم که حکایت آموزنده اخلاقی ابتدای این یادداشت را به کلی فراموش کرده‌ایم، اما انتظار می‌رود حداقل منویات مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی) که بارها و بارها بر لزوم حراست از منابع طبیعی و حفاظت از باغات و فضای سبز شهر تهران و اطراف آن تاکید فرموده‌اند، توجه کنیم و یادمان باشد فرزندانمان و نوه‌هایمان نیز از همان دیگرانی هستند که فردا محصول امروز ما را درو می‌کنند و وارث میراثی خواهند بود که ما برای آنها به جا می‌گذاریم.