از سال 1310 شمسی براساس فعالیت‌های گسترده عوامل موزه‌های مختلف «اروپا»، موج بسیار مخربی در محوطه‌های باستانی ایران به راه افتاد، به‌طوری‌که طی چند سال، بخش اعظم گورستان‌های صفحات شمالی (منطقه رودبار) و غربی (کرمانشاه و لرستان) ایران که خاک، بیش از دو تا سه هزار سال از آنها امانت‌داری کرده بود، به ویرانه‌ای بدل شده و کلکسیون‌ها و موزه‌های دنیا، لبریز از آثار ارزنده به تاراج رفته این نقاط شدند.

طی این سال‌ها یکی از عوامل «صهیونیستی» به نام «ایوب ربنو» بزرگترین سازمان‌دهی را در این مورد به عمل آورد. دست‌نشاندگان محلی او از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب ایران با تشویق روستاییان به ویران ساختن اتلال و گورستان‌ها و حتی بقاع و زیارتگاه‌های محلی پرداختند.


در سال ۱۳۲۵ بر همین اساس چند نفر از عوامل او بر تابوتی مفرغین در تپه «زیویه» واقع در چهل و پنج کیلومتری جنوب شرقی سقز دست پیدا کردند. آثار به‌دست آمده چنان ارزنده و بزرگ بود که قادر به پنهان کردن آن نشد و پس از آگاهی مالکین این تپه و آشکار شدن مساله، اخبار و شایعه‌ای این چنینی را سرزبان‌ها افکندند که پس از یک باران بهاری، بخشی از تپه «زیویه» فرو می‌ریزد و تابوتی مفرغی، محتوی قطعات متعدد از اشیای نفیس باستانی نمودار شده و توسط دو نفر از چوپان‌هایی که بعدها هرگز هویت آنها روشن نشد، به‌دست می‌آید. براساس همان شایعه اندکی بعد «ایوب ربنو» این مجموعه را در شهر همدان برای موزه «ایران‌باستان» خریداری کرده و به «تالار گنجینه» آن موزه منتقل می‌کند. این شایعه و یا خبر بعدها پایه و اساس ده‌ها کار تحقیقی و همچنین بحث‌ها و گفت‌وگوهای فراوان در مجامع باستان‌شناسی دنیا قرار گرفت.
با فروش این آثار به موزه فوق، «ربنو» مجالی پیدا می‌کند و در مهرماه همان سال، پس از جلب رضایت مالکین «زیویه» مجوز حفاری در این محل را به‌دست می‌آورد و حفاری‌های زیویه یا درحقیقت تخریب یکی از باشکوه‌ترین ابنیه باستانی ایران آغاز می‌شود و به مدت هشت سال ادامه پیدا می‌کند.
طی این زمان صدها گود و چاله بر روی بقایای معماری این تپه به وجود می‌آید و چندین هزار متر از آثار معماری موجود بر روی تپه تا حد هشتاد درصد تخریب می‌شود. در شرایطی این حفاری ادامه پیدا می‌کند که قانون مصوب تحقیقات سال ۱۳۱۰، حفاری تجارتی در بقایای معماری را ممنوع اعلام کرده و «آندره گدار» مدیرکل فرانسوی باستان‌شناسی ایران و «رومن گیرشمن» که آگاه و آشنا به قانون مزبور بودند، بارها از حفاری‌های این محل بازدید به عمل آورده و حاصل این بازدیدها، کتاب‌هایی است که توسط آنها درباره «زیویه» نگاشته می‌شود. بالاخره در سال ۱۳۳۲ به واسطه بروز اختلافات فراوان بین «ربنو» و مالکین تپه، حفاری‌های تجارتی به پایان می‌رسد.
حفاری‌های هشت ساله، کوچکترین اطلاعات علمی لازم را حتی در اختیار مشوقین فرانسوی این حفاری‌ها قرار نداد. به همین واسطه در سال 1355 مرکز «باستان‌شناسی» ایران جهت دستیابی بر مستندات علمی، گروهی از باستانشناسان را به سرپرستی «مهندس نصرت‌ا... ممتدی» روانه کاوش در این تپه کرد. عملیات کاوش تا سال 1357 در «زیویه» و گورستانی که این گروه موفق به کشف آن در مجاورت تپه شده بود، ادامه پیدا می‌کند. پس از انقلاب اسلامی، به واسطه بروز پاره‌ای ناآرامی‌ها در منطقه، ادامه کار متوقف می‌شود تا مجددا در سال 1373 آن گروه با همان سرپرستی، کاوش در بقایای معماری «زیویه» را از سر گرفته و تا سال 1377 ادامه پیدا می‌دهد. پس از یک وقفه یکساله، ادامه کاوش به عهده «مهندس سیمین لکپور» قرار می‌گیرد. طی این سال‌ها بخش اعظم بنای «زیویه» با تمامی آسیبی که حاصل هشت سال حفاری تجارتی در این محل بود، سر از دل خاک بیرون آورده و کاوشگران آن با جدیت تمام، عملیات حفاظت و بازسازی آثار به‌دست آمده را هم انجام می‌دادند. حاصل تلاش‌های شبانه‌روزی کاوشگران «زیویه» آثار بسیار رفیع از بنایی خشتی بود که همچون گوهری یکدانه، نظر هر رهگذر را به‌خود جلب می‌کرد و هر اهل مطالعه را به یاد توصیف «هرودوت» از دوران «ماد» می‌افکند که می‌گوید: «قلعه‌های مادی همچون نقره در تلالو هستند و بیننده را از مسافت دور به خود جلب می‌کند».
بنای «زیویه» بر اساس گزارش‌های مقدماتی منتشر شده در نشریه «میراث فرهنگی» بنایی است خشتی که با یک ردیف پله «سنگی عریض که در امتداد یال صخره‌ای که تپه را به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم کرده و تا راس تپه ادامه پیدا می‌کند. این تپه علاوه‌بر حجم مخروطی آن و شیبی که در نیمه شمالی آن وجود دارد، تمامی سطح آن از صخره‌ها و سنگ‌های بسیار بزرگ پوشیده شده است. از این رو عملا فاقد شرایط مناسب جهت ساخت بنایی بر روی آن بوده و بنابراین معمار و سازندگان بنا شیوه خاص را به کار برده و با ایجاد صفه‌های متعدد، سطوح مورد نظر را به دست آورده‌اند. بخش‌هایی از تاسیسات بنا درون سکوها و قسمت‌هایی هم بر فراز آنها به وجود آمده‌اند.»
در ساخت صفه‌ها محاسباتی بسیار دقیق صورت گرفته و آنچه در هر طبقه ساخته شده، شامل مجموعه‌ای از سکوهایی است که بر روی ناهمواری‌های تپه شکل گرفته و این مطلب را پیوسته مدنظر قرار داده‌اند که ساخت صفه‌ای یک پارچه و با حجم بسیار زیاد، امکان رانش و از همپاشی آن را در شیب تند تپه محتمل می‌کرد، از این رو در طبقات سه‌گانه زیویه، این مطلب دقیقا رعایت شده و هر طبقه از چندین سکوی مجزا و متکی به هم ساخته شده و مساله انقباض و انبساط حجم‌ها را در شرایط جوی مختلف با قرار دادن آمیزه‌ای از خاک سفید و کاه که همچون اسفنج قابل‌انعطاف بوده در فاصله آنها، بنایی استوار را به وجود آورده‌اند. تدابیر به کار رفته در «زیویه» شگفت‌آور و قابل‌تحسین است. جهت دستیابی به حجم‌هایی سبک‌تر، در حاشیه خارجی سکوها، فضاهایی خالی و قوطی مانند را به وجود آورده که از سویی صرفه‌جویی درخشت‌هایی وزین به کار رفته است و دیگر کاستن از وزن گران سکوها بوده است. از این فضاها گاه به صورت انبار و سیلویی جهت ذخیره غلات استفاده شده و از پاره‌ای هم به صورت راه‌های مخفی و معبری جهت تردد به سطوح پایین‌تر استفاده شده است.
در دیوارهای یکی از زوایای این فضاها، از پایین‌ترین قسمت با فاصله‌هایی حدود پنجاه سانتی‌متر، تیرهایی چوبی قرار داده و عملا نردبانی چوبی را به وجود آورده بودند.
نخستین طبقه یا تختگاه که در جبهه شرقی قرار دارد، فضا یا محوطه بازی است که بخشی از تاسیسات بنا از جمله چند اتاق در جبهه شرقی این محوطه قرار گرفته و در بخش غربی آن پله‌ها بین دو دیوار قطور به سوی ارتفاعات بالاتر ادامه پیدا کرده و در تختگاه میانی به درگاه محوطه‌ای وسیع منتهی می‌شود. در بخش شمالی حیاط، شش اتاق وسیع دو طبقه قرار دارد. آثار و شواهد به دست آمده، بیانگر استفاده از این فضاها به عنوان کارگاه فلزکاری، حکاکی روی عاج و ساخت انواع ناوک‌های استخوانی و تراش مهره‌هایی از سنگ‌های مختلف بوده است.
درگاه دیگری در جبهه غربی وجود دارد که حیاط را به ارگ قلعه به وسیله پله‌هایی متصل کرده است. مهم‌ترین قسمت از بنای «زیویه» تالاری است که پنجاه‌متر طول و بیست و سه متر عرض آن است. ۱۶ عدد پایه ستون سنگی در کف آن قرار دارد که ستون‌های خشتی بر آن استوار بوده و پوششی از سفال لعابدار منقوش بر روی آنها قرار داده بودند. آثار و نشانه‌های به دست آمده در این بخش از بنای «زیویه» کتاب گویایی از حوادث نانوشته در تاریخ زمان «ماد» در ایران است. شواهدی از حمله قوم «سکا» هنوز هم بر روی دیوار جنوبی تالار قابل رویت است.


شیوه‌ای خاص که حاصل مطالعات و تجربه‌های کاوشگران این محوطه پرارج باستانی بود که در حفاظت و بازسازی بخش‌های به دست آمده به بهترین وجه به کار می‌رود. این عملیات دقیقا در پایان هر فصل کاوش انجام می‌شود که علاوه بر محفوظ داشتن بنا از تخریب بیشتر، آن را برای بازدیدکنندگان هم دقیقا قابل درک و فهم کرده بود. این شیوه مرمت تا سال ۱۳۸۲ دقیقا اعمال می‌شود و در پایان این فصل قریب به هفتاد و پنج درصد از کل بنا کاوش شده و از دل خاک بیرون آورده شده بود. متاسفانه در این فصل بدون آنکه «سازمان میراث فرهنگی کشور» دلایل روشنی بر پایان بخشیدن به کاوش در این محل ارائه کند و با وجود تامین بودجه آن، از اعزام گروه کاوشگر به «زیویه» خودداری کرده و عملا «زیویه» به محاق فراموشی سپرده می‌شود. جای بسی تاسف است که چنین بنای عظیمی که استحقاق آن را داشت تا در فهرست آثار جهانی قرار گیرد، به دست عوامل مخرب طبیعی سپرده و ریزش هر باران و یا وزش بادهای بسیار شدیدی که در اواخر تابستان جریان پیدا می‌کند، در حال نابودی است و در عمل باید شاهد نابودی یگانه‌بنای بازمانده از دوره ماد، در مرکز ثقل اولین امپراتوری منسجم در ایران باشیم. بنایی که چندین بار در کتیبه‌های باقیمانده از «آشور» به آن اشاره شده و بخشی از وقایع مهمی که در آن گذشته، دقیقا نقل شده است.
اکنون «زیویه» در تنهایی خود ‌و آسیب دیده از بیدادی که بر او گذشته، تن را از صخره‌ها رها ساخته و تندبادهای بیدادگر، خشت‌های از هم پاشیده را با خود به دوردست‌ها می‌برد تا آثار بنایی که استحقاق آن را داشت که در کنار معبد «چغازنبیل» و «تخت‌سلیمان» همه روزه مشتاقان را به سوی خود فرا خواند و وقایع پیشین را بر گوش علاقه‌مندان زمزمه کند، به دست فراموشی سپرده است.
«زیویه» در شرایطی نابود می‌شود که امروز با وجود گذشت ۳۰سال از اولین گام‌ها که در راه شناسایی آن برداشته شد، جز چند مقاله از گزارش‌های مقدماتی آن منتشر نشده است و مرکزی که متولی پیشینه این مرز و بوم است، کوچک‌ترین اقدامی در چاپ و نشر تحلیل‌های علمی از کاوش‌های انجام شده صورت نداده است. شاید این محوطه هم مانند ده‌ها محوطه باستانی و تاریخی همچون آثار به دست آمده از «کل ماکره» به دست فراموشی سپرده شود. راستی امروز از «کل ما کره» چه می‌دانیم، غاری که هزاران نفر از آثار به دست آمده از این محوطه به آب و نانی رسیدند و امروز ما کوچک‌ترین اطلاعی از آن نداریم....