ربابه جزایی

سازمان نظام مهندسی ساختمان، حدود ۱۰ سال پیش به منظور سامان‌دهی به فعالیت‌های مهندسی و نظم بخشیدن به عملکرد این حرفه‌ و با حمایت‌های وزارت مسکن و شهرسازی پا به عرصه وجود گذاشت. مروری بر ۱۰‌سال پرونده فعالیت این سازمان، و مقایسه آن با ۱۰ هدف متعالی ذکر شده در ماده ۲‌قانون سازمان نظام مهندسی ساختمان، می‌تواند معیار مناسبی برای بررسی عملکرد این ارگان باشد. در مقاله پیشین که تحت عنوان «نظام مهندسی یا معضل مهندسی» منتشرشد، ساختار تشکیلاتی نظام‌مهندسی ساختمان را بر‌اساس معیارهای یک تشکل تخصصی و غیردولتی مورد بررسی قرار دادیم و مشاهده کردیم که ساختار موجود با هیچ‌یک از ساختارهای جهانی سازگاری نداشته و برخی از عملکردهای نادرست این نظام در گذشته ناشی از ساختار پیچیده ‌و نه چندان مطلوب آن بوده است. حال در این مقاله سعی خواهیم کرد تا از منظر علمی و جایگاه تخصصی، عملکرد نظام مهندسی را مورد نقد و بررسی قرار دهیم. امید است این سلسله مقالات بتواند حرکت در جهت اصلاح ساختار علمی و تشکیلاتی این سازمان را ، سرعت بخشد. ضرورت تشکیل نظام مهندسی

سال‌های قبل، به علت فقدان یک نهاد مقتدر جهت سازماندهی مهندسان و فعالیت‌های آنان و همچنین نبود تعرفه‌های یکسان، نوعی خلاء قانونی در امور‌مهندسی به ویژه مهندسی ساختمان که بخش بسیار بزرگی از سرمایه‌های کشور را نیز به خود اختصاص داده است، خود‌نمایی می‌کرد. در مواردی که مشکلی در اجرای پروژه‌ای پیش می‌آمد و به خوبی به انجام نمی‌رسید، چه به دلیل عدم صلاحیت مجری و چه به دلیل نبود نظارت کافی، مرجعی برای رسیدگی وجود نداشت. این موضوع لزوم ایجاد یک تشکل سازمان یافته و کاملا حرفه‌ای در هر‌یک از شاخه‌های مهندسی را بیش از پیش ضرورت می‌بخشید. بر همین اساس و با مشاهده چنین کاستی‌هایی، نظام مهندسی ساختمان به وجود آمد.

این سازمان پس از بررسی دوباره صلاحیت فارغ‌التحصیلان دانشگاهی از لحاظ مهارت‌های اجرایی و همچنین برگزاری آزمون صلاحیت علمی، با اعطای رتبه و پروانه اشتغال به کار مهندسی تا حد زیادی خلاء‌های فوق را پوشش داد. این تشکل حرفه‌ای تقریبا اغلب شاخه‌های مرتبط با ساختمان، یعنی عمران، معماری، تاسیسات مکانیکی، تاسیسات برقی، شهرسازی، نقشه‌برداری، و ترافیک را تا‌حدودی تحت پوشش قرارداده است.

عضویت در نظام مهندسی و پروانه اشتغال به کار مهندسی

جهت عضویت در سازمان نظام مهندسی ساختمان، فارغ‌التحصیلان رشته‌های مرتبط با مهندسی عمران بلا فاصله بعد از فارغ‌التحصیل شدن می‌توانند اقدام نمایند و به عضویت سازمان مذکور در‌آیند‌. اما برای اخذ پروانه اشتغال به کار مهندسی، پس از یک دوره کار‌آموزی که حدود سه سال در نظر گرفته شده است، می‌توانند در آزمون تایید صلاحیت که از سوی نظام مهندسی برگزار می‌گردد، موفق به کسب امتیاز کافی شوند‌. این دوره سه‌ساله کارآموزی به منظور اطمینان از کسب مهارت‌های حرفه‌ای توسط دانش‌آموختگان در نظر گرفته شده تا این مهندسان نوپا آمادگی لازم جهت ورود به بازار کار را پیدا کنند. در این مرحله به دانش‌آموختگان که دارای مهارت‌های اجرایی نیز ‌باشند، پروانه اشتغال به کار اعطا شده و رسما می‌توانند کار مهندسی خود را شروع نمایند. دقیقا مثل پزشکی که پس از دریافت نظام پزشکی، مجاز به تاسیس مطب و طبابت می‌شود.

شماره منحصر به فردی نیز، تحت عنوان شماره نظام‌مهندسی برای اعضای پذیرفته شده اختصاص داده می‌شود. با عضویت در سازمان، امکاناتی نظیر دریافت نشریه‌های تخصصی و همچنین تا‌حدودی اطلاع از آخرین اخبار سازمان و... برای اعضا میسر می‌شود‌ و چنانچه نظام مهندسی استان فعال باشد، بازدیدهای علمی و بعضا کلاس‌های آموزشی و‌... نیز برای اعضای محلی تدارک می‌بیند که می‌تواند باعث ارتقای علمی و عملی اعضا می‌شود.

تقابل سازمان و دانشگاه

در اینجا طرح دو سوال ضروری به نظر می‌رسد، اول آنکه آیا دانشجویان مهندسی پس از گذراندن واحدهای تخصصی، توانایی ورود بلادرنگ به بازار کار را ندارند؟ و اینکه مدارک معتبر دانشگاهی، صلاحیت آنها را تایید نمی‌کنند؟ و سوال بعدی آنکه آیا برنامه تدارک دیده شده توسط نظام مهندسی، واقعا برنامه‌ای است که می‌توان با تکیه بر آن از کسب حداقل‌های علمی توسط مهندسان اطمینان یافت و به آنها اجازه ورود به بازار کار را ‌داد؟برای پاسخ به دو سوال فوق می‌باید ماهیت و محتوای آموزش ارائه شده در دانشگاه و سازمان و نکات کاستی هر یک را بررسی کرد.اگر شما وارد سایت اینترنتی سازمان نظام مهندسی شوید، می‌توانید لیست کتبی که در هریک از آزمون‌ها (محاسبات، نظارت و ...) به عنوان منبع سوالات مطرح می‌باشد را مشاهده نمایید که اغلب آنها، آیین‌نامه‌های کاربردی از قبیل بتن، فولاد، پی، بارگذاری، و آیین‌نامه ۲۸۰۰ و... هستند.یعنی در واقع مروری بر دروس مطالعه شده در طول دوره دانشجویی یک مهندس. همان مباحث تئوری و از همان منابع که می‌توان به صورت فشرده همانند امتحانات دانشگاهی آنها را مطالعه کرد.

حلقه گم شده در این بین، فاصله سه‌ساله تعریف شده بین دوره فارغ‌التحصیلی و دریافت پروانه اشتغال است. در جست‌وجوی فلسفه وجودی این فاصله زمانی، می‌توان دریافت که طراحان این سیستم، بر این باور بوده‌اند که یک مهندس تازه فارغ‌التحصیل شده، چون از نظر عملی تجربه اندکی دارد، لذا او می‌باید در این سه سال بتواند تجربه اجرایی لازم را اگر چه به صورت حداقل کسب کند.

که در این‌صورت می‌توان نتیجه گرفت که نظام آموزش‌عالی کشور نیاز به تجدیدنظر اساسی دارد، چرا که در طول مقطع کارشناسی از پرورش مهندسی که شغل اصلی او مهندسی است! موفقیت قابل‌توجهی بدست نیاورده و نیاز به دوره ۳ساله دیگری شده است.

آموزش‌های دانشگاهی

با نگاهی موشکافانه‌تر می‌توان دریافت که شاید دلیل اصلی بسیاری از نواقص یا ناکارآمدی‌ها، در این موضوع خلاصه می‌شود که دانشجویان در همان گام‌های اولیه که طراحی سازه‌های فولادی یا بتن آرمه را می‌آموزند، در کارگاه‌ها و یا پروژه‌های در دست اجرا حاضر نمی‌شوند و از نزدیک به مشاهده آنچه که می‌خوانند نمی‌پردازند.

همان‌گونه که می‌دانیم رشته عمران، به دلایلی متمایز از سایر رشته‌ها است، زیرا که دانشجو از این امکان برخوردار است که آنچه را به صورت تئوری می‌آموزد به صورت عملی نیز از نزدیک تجربه کند. در بیشتر دانشگاه‌های ما که در حال توسعه نیز هستند بدون صرف کمترین هزینه یا امکاناتی، می‌توان احداث بناها و یا سازه‌های مختلف را مشاهده نمود و این امکان همیشه در محیط فراهم است. درس بارگذاری که از اساسی‌ترین عناصر مهندسی عمران است به صورت واحد اختیاری ارائه می‌شود و از آن مهم‌تر، نظارت که قسمت عمده‌ای از کار تخصصی این رشته است، عملا در دروس دانشگاهی ما، تنها قادر به تامین نیازهای ابتدایی دانش‌آموختگان است که در دروسی مانند روش‌های اجرا، آزمایشگاه‌ها و یا احتمالا کارآموزی به آن پرداخته می‌شود.سیستم آموزشی دانشگاه‌های ما آنقدر قدیمی و فرسوده است که نه تنها اطلاعات کتاب‌ها و آیین‌نامه‌های ما به‌ روزرسانی نمی‌شوند، حتی در مواردی آیین‌نامه‌های تنظیم شده توسط دفتر تدوین و ترویج مقررات ملی ساختمان که به تصویب وزارت مسکن و شهرسازی نیز رسیده است، در پاره‌ای از موارد به سایر آیین‌نامه‌های معتبر دنیا ارجاع داده می‌شود. البته این بدین معنا نیست که تلاش کمیته‌های تخصصی مباحث مختلف را نادیده انگاریم، زیرا دستاوردهای گرانبهایی مانند مباحث بیست‌گانه مقررات ملی ساختمان که حاصل نظراتی است که در اجماع این کمیته‌های تخصصی و سایر مراجع ذی‌صلاح، اعم از مراکز علمی و دانشگاهی و انجمن‌ها و تشکل‌های حرفه‌ای و مهندسی و... شکل گرفته است.بنابراین اهداف ابتدایی و نهایی سیستم آموزشی ما به صورت مطلوب تامین نمی‌شود. از سوی دیگر به عنوان مثال دانشجو بارها و بارها به طراحی تیر ورق یا دال بتنی و ... می‌پردازد بدون آنکه هرگز آنها را از نزدیک دیده باشد و زمانی که وارد کار می‌شود، برای اولین‌بار با چهره نامانوس آنها روبه‌رو می‌شود. حتی گاهی مشاهده می‌شود به دلیل عدم تعامل بین مطالب تئوری و اجرایی، یک کارگر مجرب می‌تواند پیشنهادهای بهتری نسبت به یک کارشناس عمران ارائه دهد. شاید هر مهندسی این را تجربه کرده باشد که دانش و تحصیلات خود را زیر ذره‌بین کارگران و پیمانکاران ببیند و گاهی احساس کند که کاش به جای این همه محفوظات تئوری، اندکی تجربه در امور اجرایی داشت.از سوی دیگر، در کشور ما هنوز حیطه کاری مهندسان، در فرهنگ عمومی جامعه، به روشنی تبیین نشده و از مهندس انتظار می‌رود هم از قیمت‌های مصالح با خبر باشد و هم بتواند هماهنگی‌های لازم بین کارفرما، پیمانکار و کارگران را به خوبی انجام دهد. آیا وقت آن نرسیده که سر فصل‌های این رشته با تاکید بیشتری بر روی مسائل اجرایی، به ترمیم این بافت فرسوده که دیگر در برهه زمانی فعلی چندان جوابگو نیست بپردازیم؟ اگر بخواهیم به صورت خلاصه بیان نماییم، دانشگاه‌های ما عالم‌پرور هستند نه مهندس پرور.

به نظر می‌رسد چنانچه نخواهیم در بخش آموزش‌عالی تحولی ایجاد نماییم و بازنگری اساسی انجام دهیم و یا عملکرد آن را با سازمان نظام مهندسی به صورت یک سیستم یکپارچه تعریف نکنیم، همواره باید شاهد نهادها و سازمان‌هایی باشیم که به‌صورت موازی، انجام مسوولیت می‌کنند. و حاصل آن جز اتلاف‌وقت‌ها و از دست رفتن سرمایه‌ها و منابع‌، اعم از انسانی و مالی نیست‌.

معیارهای سازمان

حال برگردیم به معیارهای سازمان نظام مهندسی در ارائه پروانه اشتغال. همان‌طور که گفته شد، برای ورود به کار مهندسی به صورت رسمی، فارغ‌التحصیل باید حداقل سه سال از زمان فراغت از تحصیل خود را سپری کرده باشد تا بتواند در آزمون سازمان نظام مهندسی شرکت نماید. اینجا مساله اساسی دیگری مطرح می‌شود و آن اینکه فارغ‌التحصیلان در طی این مدت سه سال چه باید انجام دهند؟

از یک سو نه آنقدرها در بازار کار رسمیت دارند که بتوانند به راحتی جذب آن شوند، و احتمالا کسب درآمدی نماید و نه آنقدرها کار‌آموز و یا دانشجو هستند که صرفا با هدف یادگیری وارد کار شده و دغدغه‌های مالی نداشته باشند.

اگر‌چه این زمان برای کسب تجربه قرار داده شده است، اما عملا کار‌آمدی چندانی نداشته و به یک دوره بلا تکلیفی، برای عده‌ای که نتوانسته‌اند جایگاه مناسب خود را بیابند تبدیل شده است (که تعداد این افراد نیز کم‌ نیست) و از آن تاسف‌انگیزتر آنکه، این موضوع باعث می‌شود‌، مطالب آموخته شده قبلی نیز به دست فراموشی سپرده شده و اشراف و آمادگی ذهنی قبلی به مسائل نیز از بین برود. تقریبا پس از گذشت ۳۰ ماه از تاریخ اخذ مدرک دانشگاهی، از داوطلبان در آزمون نظارت ثبت‌نام به عمل خواهد آمد و در دوره بعد‌، یعنی ۶ ماه بعد که ۳ سال کامل از فارغ‌التحصیل شدن داوطلبان گذشت، در آزمون محاسبات شرکت خواهند نمود. این اقدام سازمان که یک مهندس مبتدی، به صورت ناظر وارد عرصه اجرایی کار، خواهد شد اقدامی بسیار منطقی و شایسته است چرا که با قرار گرفتن در جریان اجرای ساختمان، تجربیات بیشتری را اندوخته خواهد کرد و در قسمت محاسبات توفیق بیشتری کسب خواهد نمود. در شرایط مطلوب، تئوری‌های آموخته دانشگاهی در مدت کوتاه کار‌آموزی، شاید بستر لازم و یا زمان مناسب برای طرح و لمس آنها وجود نداشته و یک درک فیزیکی که لازمه قضاوت مهندسی است، را به دانش‌آموختگان خواهد داد.

با توجه به مسائل اقتصادی و اینکه هر طرح باید توجیه‌اقتصادی مناسبی داشته باشد‌، ضرورت داشتن تجربه در کار اجرایی، به صورت یک الزام در خواهد آمد. در قسمت نظارت شاخص‌های دیگری نیز مد نظر است. از جمله مرور دفترچه‌های محاسبات و تطبیق نقشه‌های اجرایی با آنها و‌... که این موارد نیز از نقاط قوت آن محسوب شده و مسیر را برای مهندس محاسب شدن، هموارتر می‌کند، اما مشکلاتی نیز در این قسمت وجود دارد، مانند هماهنگی‌های لازم بین کارفرما و مجریان و کلیه عوامل اجرایی و ... شاید بتوان قوانین شهرداری‌ها و درگیری‌های محتمل را هم به این بخش افزود.

همان‌گونه که اشاره شد، در قسمت نظارت نیز مشکلاتی وجود دارد‌ که بخشی از آن به رتبه‌بندی و سهمیه مهندسان مرتبط می‌باشد و لزوم پرداختن به این قسمت را در اولویت قرار می‌دهد. پیش‌تر نیز ذکر شد که صلاحیت مهندسین، توسط آزمون سنجیده می‌شود، در صورت کسب امتیاز لازم پروانه اشتغال به کار دریافت می‌کنند. اما با توجه به اینکه محدوده یک طرح ممکن است بسیار وسیع بوده و یا دانش و توانایی فنی بیشتری را طلب نماید، طبیعتا نیاز به یک رتبه‌بندی ا حساس می شد. بنابراین با توجه به آزمون علمی و تجربه و ... پایه‌هایی از ۳- ۱ قرار داده شد. با اولین آزمون که ۳ سال بعد از فراغت از تحصیل است پایه ۳ و بعد از حدود ۷ سال بعد از اتمام تحصیلات پایه ۲ و‌..... اعطا می‌شود‌.