گروه مسکن مرکز مطالعات تکنولوژی دانشگاه علم و صنعت:
سیاست ساخت شهرهای جدید در دنیا مطرود شده است
توسعه شهرهای جدید یکی از سیاستهای بنیادین وزارت مسکن است که بارها از سوی وزیر مسکن، به عنوان یک سیاست مثبت و کارآمد مطرح شده و مورد دفاع قرار گرفته است، اما برخی از متخصصان شهرسازی و کارشناسان اقتصاد مسکن دیدگاهی متفاوت دارند. به گزارش ایسنا، گروه مسکن مرکز مطالعات تکنولوژی دانشگاه علم و صنعت ایران در این خصوص آورده است: با آغاز سیاستهای جدید دولت در امر ساخت مسکن و واگذاری زمینهای دولتی به صورت اجاره ۹۹ ساله، سیاست ساخت مسکن در کلانشهرهای کشور، توسعه شهرهای اقماری یا ساخت شهرهای اقماری جدید است. عمده استدلال این سیاست نیز جلوگیری از گسترش و توسعه بیش از پیش کلانشهرها است. در همین رابطه وزیر مسکن و شهرسازی عنوان کرده است که «دولت نمیخواهد شهرهای بزرگ را بزرگتر کند و سیاست واگذاری زمینهای دولتی در کلانشهرها ایجاد شهرکهای اقماری و جدید است و از نظر من شهرکهای جدید نظیر پرند، هشتگرد و پردیس موفق هستند برای مثال جمعیت قابل توجهی در پرند زندگی میکنند و شما باید کمک کنید تا کار و زندگی را در شهرکهای جدید ترویج کنیم.»
نکتهای که در اینجا وجود دارد این است که در داخل کشور آنچه که تحت عنوان ساخت شهرهای اقماری جدید اجرا شده است، سیاستی شکست خورده است. طبق آمار موجود، این شهرها در مجموع پذیرای جمعیتی کمتر از ۱۰درصد ظرفیت اسکان خود بودهاند، این در حالی است که طبق آمار، شهر پرند تاکنون تنها توانسته است جمعیتی بالغ بر ۶هزار نفر را در خود جذب کند. نمونه بارزتر، شهر هشتگرد است که پیش بینی اسکان ۵۰۰هزار نفر برای آن صورت گرفته و طبق آمار شرکت عمران شهرهای جدید قریب به ۱۰درصد این جمعیت را در خود جای داده است. با این اوصاف چگونه میتوان سیاست شهرهای جدید را موفق دانست؟ در مجموع و با توجه به شهرهای اقماری مانند فولاد شهر یا بهارستان در استان اصفهان میتوان گفت که هیچ یک از شهرهای جدید و شهرکهای اقماری اطراف کلانشهرها نتوانستهاند بیش از ۵۰درصد از ظرفیت پیشبینی شده جمعیتی را در خود اسکان دهند. البته باید توجه داشت نمونهای مانند شهر اندیشه که توانست جمعیت ۸۰هزار نفری را در خود جای دهد، بیشتر پذیرای مهاجران نقاط دیگر کشور و حاشیهنشینان کرج و تهران بوده است و توفیقی در جذب جمعیت سرریز تهران به دست نیاورده است.
اما در این رابطه ذکر چند نکته ضروری است:
نبود نگاه کلان آمایشی در مکانیابی شهرهای جدید:
در ابتدا باید توجه داشت که سیاست ایجاد شهرهای جدید در دنیا سیاستی شکست خورده است و پیشتازان ساخت این نوع شهرها مانند انگلستان یا فرانسه سالها است که این سیاست را کنار گذاشتهاند، هرچند که در مقطعی خاص از این سیاست برای کاهش بحران مسکن استفاده کردهاند. اغلب ساماندهی جمعیت و فعالیتها بر مبنای سیاستهای آمایشی و تمرکززدایی انجام میپذیرد. سرریز جمعیتی کلانشهرها بیشتر در شهرهای جدید مستقل و نه خوابگاهی که از نظر اقتصاد و اشتغال از استقلال کامل نسبت به کلانشهر برخوردار است، سکونت مییابند.
کیفیت زندگی
یکی از مولفههای جذب جمعیت به سوی شهرهای جدید میزان بالای کیفیت خدمات شهری، رهایی از مشکلات شهری کلانشهرها و ایجاد محیطی ساماندهی شده است که کیفیت زندگی در آن به مراتب بالاتر از شهر مادر است و امری که میتوان گفت در شهرهای جدید اتفاق نیفتاده است و اغلب با شهرهای مرده و کمرونق مواجه هستیم.
حملونقل ناکارآمد
فاصله شهر خوابگاهی از کلانشهر در بسیاری از کشورها، بسته به تکنولوژی حملونقل آن کشور متغیر است؛ ولی فاصله زمانی آن نباید بیشتر از ۴۰ دقیقه باشد، علاوه بر آنکه حملونقل عمومی در این شهرها از سطح نازلی برخوردار است، فاصله برخی از شهرها نیز مانند هشتگرد از شهر مادر خود یعنی تهران قریب به ۶۵ کیلومتر و به لحاظ زمانی بیش از یک ساعت است. وجود مشکلات فراوان برای حملونقل شخصی نیز باعث شده است تا اقبال عمومی برای سکونت در کلانشهرها وجود نداشته باشد.
اشتغال مهمترین اولویت شهرهای جدید
مهمترین نکته در مرور تجربههای جهانی، شکلگیری شهرهای اقماری در جهان بر اساس خروج صنایع و ایجاد اشتغال در شهرهای جدید است؛ در حالی که در کشور ما تنها اشتغال موجود در شهرهای جدید، اشتغال ناشی از ساخت و ساز مسکونی است، که آن هم صورتی ناپایدار دارد. در کشور فرانسه که الگوی کشور ما در ساخت شهرهای جدید بوده است، طی یک برنامه ۲۵ ساله، ۹ شهر جدید ساخته شد. نکته مهم در احداث این شهرها، توجه دولت مرکزی به ایجاد اشتغال و رونق اقتصادی در شهرهای جدید بود تا بتواند اشتغال جمعیت مورد نظر را تامین کند. تا سال ۱۹۸۴ در پنج شهر جدید در کنار پاریس حدود ۸۵۰هزار نفر ساکن شده بودند (به طور متوسط ۱۷۰هزار نفر در هر شهر) و در مجموع بیش از ۳۰۰هزار شغل در این شهرها ایجاد شد. ( به ازای هر ۵/۲ نفر یک شغل)
در واقع ایجاد اشتغال و محیط زنده شهری در شهرهای جدید از اصول اولیه برنامهریزی برای این شهرهاست و نمیتوان گفت که ابتدا شهر را ساخت و سپس فکری برای اشتغال و محیط زندگی آن انجام داد. امری که در شهرهای جدید اتفاق افتاده است این است که ساخت و ساز انجام گرفته و در برخی از موارد سندهای املاک نیز واگذار شده، ولی جمعیتی ساکن نشده است و در واقع مجموعهای از خیابان و ساختمان ایجاد شده است که نمیتوان نام شهر را بر آن گذاشت. باید توجه داشت که محیط پویای شهری وابسته به سه عنصر حیاتی سکونت، جمعیت و فعالیت است. نبود هر یک از این سه عنصر از شکلگیری محیطی پویا و قابل سکونت در شهر جلوگیری میکند. از این رو مشکل اساسی در مقابل سیاست ایجاد شهرهای جدید عدم پیشبینی و توجه به فعالیت و اشتغال در درون شهر است. به همان میزان که کیفیت و کمیت محیط مسکونی تاثیرگذار است، عنصر فعالیت و اشتغال نیز موثر است تا بتواند ضامن اسکان جمعیت شود.
در پایان میتوان اذعان داشت که هر چند دیکته شهرهای جدید در دنیا یک دیکته پر اشتباه بوده و سیاست ساخت شهرهای جدید اقماری و شهرکهای خوابگاهی سالها است که طرد شده است، با وجود این دیکته نوشته شده در کشور ما بسیار پر اشتباهتر از نمونههای اجرا شده در جهان است و حتی استانداردهای نمونههای الگو گرفته شده نیز اجرا نشده است؛ اما اگر دولت قصد گسترش بیش از پیش شهرهای جدید را در برنامههای آتی خود دارد، لحاظ نکات زیر میتواند در بهبود وضعیت شهرهای جدید نقش عمدهای داشته باشد.
ضرورتهای دولت در سیاستگذاری شهرهای جدید
ـ در مرحله ابتدایی برنامهریزی و ساخت شهرهای جدید باید طی یک برنامه آمایشی و با هدف تمرکززدایی انجام پذیرد تا مانند آنچه که در شهرکهای اقماری کرج اتفاق افتاد، سبب ساز مهاجرت بیش از پیش، از سایر نقاط کشور به این نقاط نباشد.
ـ شهرهای اقماری باید با هدف و اولویت خروج صنایع و مشاغل از پایتخت همراه باشد تا جمعیت نیز به دنبال اشتغال و کار از تهران و دیگر کلانشهرهای کشور نقل مکان کند.
ـ سیاست شهرهای جدید به سمت ایجاد شهرهای اقماری و شهرهای مستقل به جای ایجاد شهرکهای خوابگاهی جهتدهی شود.
ـ شهرکهای اقماری با جمعیت بهینه، حملونقل کارآمد و سریع ایجاد شوند و در مکانگزینی آنها به این نکته باید توجه داشت که در حوزه نفوذ کلانشهر قرار داشته باشند.
ارسال نظر