تحلیل
آسیبشناسی چهره ناهمگون شهر تهران
حتما تاکنون از بسیاری از خیابانهای اصلی تهران عبور کردهاید؛ خیابان شریعتی، جمهوری، ولیعصر، تخت طاووس، عباس آباد و غیره.
اما تا چه اندازه به سیمای دو طرف خیابان دقت کردهاید؟ اگر با ماشین عبور کنید، مسلما چیز زیادی (جز ترافیک پیش رو و گاه پشت سر) نمیبینید.
دکتر گیتی اعتماد*
حتما تاکنون از بسیاری از خیابانهای اصلی تهران عبور کردهاید؛ خیابان شریعتی، جمهوری، ولیعصر، تخت طاووس، عباس آباد و غیره.
اما تا چه اندازه به سیمای دو طرف خیابان دقت کردهاید؟ اگر با ماشین عبور کنید، مسلما چیز زیادی (جز ترافیک پیش رو و گاه پشت سر) نمیبینید. باید پیاده و با طمانینه عبور کرد تا متوجه وضع اسفبار سیمای شهر در این خیابانها و بسیاری از خیابانهای تهران (اگر نگوییم کل آنها) شد. به خصوص اگر در شهرهای دیگر (مثلا بسیاری از شهرهای دیگر دنیا) به سیمای شهری توجه کرده باشید. در بیشتر خیابانهای تهران (مثلا خیابان شریعتی) پیدا کردن دو ساختمان هماهنگ در کنار هم کار بسیار مشکلی است.
هر نمای ساختمان از مصالح خاص خود (آجر در مواردی بدون بندکشی، عمدتا سنگ به رنگهای مختلف، سیمان تگری به اشکال گوناگون و ...) ساخته شده است. هر کدام ارتفاع متفاوتی دارند (از یک طبقه تا برجهای بلند) هر یک حجمهای مشخصی دارند، از نماهای صاف بدون برآمدگی و فرورفتگی تا بالکنهای مختلف که گاه در پیادهرو خیابان (شاید به مرور و در اثر آسفالتهای مختلف و بالا آمدن کف پیادهرو) سرگیر میباشند. کف پنجرهها، شکل آنها، قرنیزها و بالای پنجرهها، ارتفاع آنها، هیچ گونه مشابهتی با هم ندارند.گویی هر یک در یک شهر جداگانه با ضوابط متفاوت توسط معماران، مجریان و بالطبع مالکان مختلفی ساخته شدهاند که هیچ وجه مشترکی (فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی) با هم ندارند. حال این پرسش مطرح است که اساسا این آشوب در سیمای شهری تهران (و بسیاری از شهرهای دیگر ایران) ناشی از چه عامل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است؟
اگر در شهرهای دیگر دنیا که به زیبایی شهره میباشند (برای مثال وین که بعضی آن را عروس اروپا مینامند) به نظاره و تفحص بپردازیم، در مییابیم که رسیدن به هماهنگی، همگونی و سیمای مطلوب آنها واقعا کار چندان سخت و غیرممکنی نیست. شاید تکتک ساختمانهای آنها نه تنها از تک تک ساختمانهای تهران بهتر نبوده بلکه گاه بسیار سادهتر و معمولیتر است.
اما آنچه که این همگونی و هماهنگی را در فضا و سیمای شهری آن شهرها تامین کرده است، ضوابط مناسب و از آن مهمتر مدیریتی قابل و کارآ بوده است.
موضوع دیگری که فضای شهری ما را نامطلوب میسازد، نحوه ساختوسازهای شهری است. برای ساخت هر ساختمانی که سالها به طول میانجامد، همه پیادهرو و گاه نیمی از سوارهرو برای سالها به صورت یک کارگاه کثیف، خطرناک و غیرقابل عبور درمیآید. ضمن آن که سیمای شهر را مغشوش میسازد، اما همین کار در شهرهایی که حساب و کتابی دارد، به نحوی انجام میشود که نه سد معبری میشود نه خطری برای عابران به وجود میآید (از طریق ایجاد راهروهای سرپوشیده در پیادهرو خیابان جنب ساختمان در حال ساخت) و نه سیمای نامطلوبی ایجاد میکند (با نصب پردهها و توریهای خوشرنگ و گاه منقش به پوسترهای زیبا). به نظر میرسد برای داشتن یک سیمای شهری مطلوب در تهران (هر چند که متاسفانه این شهر طی چند دهه اخیر به سرعت و به طرز نامطلوبی شکل گرفته است) نیاز به ضوابطی مناسب و از آن مهمتر به مدیریتی کارآ و سالم است. از آنجا که ساختمانهای این شهر متاسفانه گاه عمری کمتر از ده سال داشته و سپس تجدید بنا میشوند (که از نظر دستیابی به سیمایی مطلوب این یک فرصت مناسب است)، شاید بتوان از آن برای اصلاح و دگرگونی سیمای شهری استفاده کرد که البته این مهم مشروط به اعمال ضوابط مناسب مدیریت مطلوب است.
* استاد دانشگاه، معمار و شهرساز
ارسال نظر