سخنی با شورای شهر تهران عکس تزئینی است

آناهیتا گودرزی
کارشناس شهری

کلان‌شهر تهران امروزه با مسائل عدیده‌ای روبه‌رو است که از جمله آنها مسائل مربوط به محیط زیست شهری است.

در دهه گذشته با توجه به اقتصاد ناموزون حاکم و نبود بسترهای مناسب برای حمایت از مقوله تولیدکه موجب ارزش افزوده مولد برای شهر شود سرمایه‌ها بیش از پیش در جست‌وجوی امنیت و تضمین بازگشت سود مناسب به عرصه ساخت وساز روی آوردند (در یک اقتصاد سالم سهم اقتصاد ساخت وساز به سبب غیر مولدبودن و اینکه صرفا موجب اشتغال‌های کوتاه‌مدت بوده و کالایی مصرفی و غیر قابل صادرات تولیدمی کند کاملا مشخص و کنترل شده است). مدیریت شهری تهران نیز به اذعان خود مسوولان و به‌علت عدم حمایت‌های لازم دولتی و فقدان برنامه‌های مشخص مبتنی بر اتکا به درآمد‌های پایدار، عملا اتکای غالب درآمدی‌شان به درآمد حاصل از صدور پروانه ساخت وساز بوده است.

در سال‌های گذشته شاهد عطش و میل شدید به ساخت وساز‌های مسکونی و تجاری حتی به بهای تخریب بناهای نسبتا نوساز با هدف ساخت طبقات بیشتر و تبدیل به ساختمان‌های 6 و 7طبقه بوده‌ایم چنانکه اکنون در بیشتر معابر 8 متری و حتی 6 متری شهر با فشردگی و ازدحام بسیار زیادی روبه‌رو هستیم.

و در این میان مظلوم ترین قربانیان ساخت وسازها باغات و فضاهای سبز خصوصی بودند.

مصوبه اسفندماه سال 82 شورای اسلامی شهر (پنجاه و سومین جلسه) که بعدها به برج باغ موسوم شد به‌رغم نیت خیر آن زمان نمایندگان که گمان داشتند با کاهش سطح اشغال مرسوم (60درصد) به 30 درصد بااعمال میزان تراکم مجاز در ارتفاع به صاحبان باغ از سطح تخریب باغات خواهند کاست باعث شد طی این 13 سال عمده باغات به برج تبدیل شود.

از سویی هیچ ضمانت اجرایی برای این مصوبه پیش‌بینی نشده بود که شهرداری این گونه باغات را پس از ساخت وساز رصد نماید و وجود یا حذف درختان را رصد کند.

متاسفانه نمایندگان محترم در این دوران هرگز درصدد آسیب شناسی و بازنگری در مصوبه خود با توجه به آنچه در عمل اتفاق می‌افتاد و تفاوت بسیار زیادی با اهداف اولیه آنها داشت بر نیامدند.

نکته مهم این بود که در زمان تصویب طرح برج باغ میزان تراکم مجاز غالب در شهر تهران 240 درصد بود که املاک با اختصاص 60 درصد سطح اشغال امکان ساخت 4 طبقه را داشتند و پس از این مصوبه امکان ساخت 8 طبقه با 30 درصد سطح اشغال برایشان فراهم شد و یک طبقه هم به‌عنوان تشویق دریافت می‌کردند که کلا منجر به ساخت 9طبقه بنا می‌شد.

این روند ادامه داشت تا زمان ابلاغ طرح تفصیلی شهر تهران در سال 91 که طبق آن در برخی پهنه‌ها تراکم حتی بالای 400 درصد بود و بازهم شورای شهر و نمایندگان مردم بازنگری و بررسی سقف برای ساخت وساز در باغات را در دستور کار قرار ندادند.

اخیرا برخی از نمایندگان شورا با توجه به کمبود باغات باقی‌مانده شهر و کاهش روزافزون حجم‌های ارزشمند سبز و در سال آخر باقیمانده این دوره شورا با توجه به احساس دینی که به شهروندان تهرانی می‌کردند و دغدغه آینده محیط زیست شهر تهران، طرح صیانت از باغات شهر تهران را به صحن شورا آورده‌اند، البته در این طرح قرار شده بود که طیفی از تشویق‌های مناسب برای صاحبان باغات (تشویق غیر کالبدی) در نظر گرفته شود و از سویی نیز به جد پیگیر تهیه و در دستور کار قراردادن موضوع انتقال حق توسعه از مجاری ذیربط نیز هستند (بر اساس انتقال حق توسعه برای املاکی که ساخت وساز در آنها مغایر با منافع و حقوق عمومی باشد در محدوده دیگری حق ساخت وساز در نظر گرفته می‌شود).

امروز در خرداد ماه 95 یکی از نمایندگان شورا با محکوم کردن همکاران خود که مدافع لایحه صیانت از باغات بوده‌اند کارشناسان ذیربط را بیمار دانسته‌اند و ضوابط جاری ساخت وساز در باغات را محکم تر دانسته‌اند ؟!

باید گفت در حالی که باغات و حجم‌های سبز شهر روز به روز رو به کاهش می‌روند و این موضوع به دغدغه همه کارشناسان محیط زیست و مردم شهر تهران تبدیل شده است، آیا حد و مرز اخلاقی پارلمان پایتخت این اقتضا را می‌کند که از تریبون شورا کارشناسان مربوطه را که تریبونی رسمی مشابه ندارند بیمار قلمداد کرد؟

آیا اینطور خطاب قرار دادن مدافعان حفظ باغات را نمی‌توان طرفداری از ساخت و ساز بی‌رویه در اراضی سبز تحلیل کرد؟

آیا مخالفان این طرح در شورای شهر معتقدند که ضوابط فعلی مربوط به برج باغ‌ها، محکم‌تر است؟! پاسخ این پرسش‌ها را می‌توان به‌راحتی با برگزاری یک تور بازدید برای اعضای شورا برای رویت باغاتی که در سال‌های گذشته به برج تبدیل شدند، داد.

در نهایت این چه منطقی است که اگر طرحی به مذاق ما خوش نیامد طراحان آن را فاقد سلامت روان بنامیم ؟یعنی ما مدار و مرکز حقیقت عالم و عین حق هستیم و مخالف آن عین باطل؟

از ریاست محترم شورا انتظار می‌رود که نسبت به تذکر مناسب به آن دسته از اعضایی که مطالعات کارشناسی را به بدترین شکل زیر سوال می‌برند، اقدام کند. به هر حال در نهایت شهروندان تهرانی که آگاه و پیگیر مسائل شهر هستند بهترین داور عملکرد نمایندگان خود به حساب می‌آیند.