تجربه کشورها در رفع آلودگی هوا
دکترای تخصصی طراحی شهری از دانشگاه ملبورن استرالیا
لندن سال ۱۹۵۲را تصور کنید، چنان هوای آلودهای که ۴۰۰۰نفر در بازه چند روز تلف شدند. پیش از آن نیز در طول یک دهه، شاهد مرگ بسیاری از افراد در شهرهای بزرگ دنیا بر اثر آلودگی هوا بودیم، این معضل تا سال۲۰۰۷ میلادی ادامه داشت. پس از این تاریخ، آلودگیهای محیطی بهویژه هوا با عزمی راسخ برای نجات انسانها، حیوانات و گیاهان و حتی بناهای تاریخی ارزشمند که حیاتشان به دلیل آلایندهها تهدید شده بود، آغاز شد.
شاید بسیاری از مردم ندانند که یکی از مهمترین ریشههای شکلگیری تخصص شهرسازی به شکل مدرن آن، تلاشهایی درجهت رفع آلودگیهای محیطی بهویژه هوا (در شکل مه - دود) و آب و بیماریهای فزاینده شهرنشینان بریتانیایی بود که منجر به عکسالعملهایی در نظریهپردازان مختلف چون انگلس در کتاب شرایط طبقه کارگر در انگلستان در دهه ۱۸۴۰، ابنزرهوارد (با نظریه باغ شهرها ۱۹۸۹) و جنبش آرمانشهرها و تهیه راهکارهایی برای تغییر وضعیت نامطلوب شهروندان شد.
دکترای تخصصی طراحی شهری از دانشگاه ملبورن استرالیا
لندن سال 1952را تصور کنید، چنان هوای آلودهای که 4000نفر در بازه چند روز تلف شدند. پیش از آن نیز در طول یک دهه، شاهد مرگ بسیاری از افراد در شهرهای بزرگ دنیا بر اثر آلودگی هوا بودیم، این معضل تا سال2007 میلادی ادامه داشت. پس از این تاریخ، آلودگیهای محیطی بهویژه هوا با عزمی راسخ برای نجات انسانها، حیوانات و گیاهان و حتی بناهای تاریخی ارزشمند که حیاتشان به دلیل آلایندهها تهدید شده بود، آغاز شد.
شاید بسیاری از مردم ندانند که یکی از مهمترین ریشههای شکلگیری تخصص شهرسازی به شکل مدرن آن، تلاشهایی درجهت رفع آلودگیهای محیطی بهویژه هوا (در شکل مه - دود) و آب و بیماریهای فزاینده شهرنشینان بریتانیایی بود که منجر به عکسالعملهایی در نظریهپردازان مختلف چون انگلس در کتاب شرایط طبقه کارگر در انگلستان در دهه 1840، ابنزرهوارد (با نظریه باغ شهرها 1989) و جنبش آرمانشهرها و تهیه راهکارهایی برای تغییر وضعیت نامطلوب شهروندان شد. اعتراضها به وضعیت نازل محیط زندگی در شهرها حتی به عرصه ادبیات و هنر نقاشی نیز کشیده شد و در آثار افرادی چون «فیلیپ جیمز» و «گوستاو دوره» منعکس شده بود.
نگارش رمانهایی توسط چارلز دیکنز نیز در توصیف کیفیت نازل زندگی کارگران، شهروندان و بیماریهای ناشی از هوا و آب آلوده بود. در پی آن معماران و شهرسازان متعددی به تفکر درباره زندگی مدرن بهویژه با سبک زندگی آمیخته با صنعتی شدن و استفاده از خودرو پرداختند و راهکارهایی برای افزایش کیفیت زندگی در شهرها ارائه کردند. از معروفترین آنها در جنبش مدرنیسم، نظرات لوکوربوزیه معمار فرانسوی در توسعه بزرگراهسازی و اصولی چون پیلوتیسازی خانهها و احاطه محدوههای مسکونی با باغها است که امروزه برای بسیاری جزو بدیهیات شهرسازی و معماری محسوب میشود. بسیاری از طرحهایی که امروزه در کشورهایی چون ایران از سوی شهرسازان توصیه شده و شهرداران با تصور تحقق مدرن شدن به اجرای آنها میپردازند، ملهم از تفکراتی است که در دهههای 70-60 میلادی در کشورهای مبدأ این نظریهها توصیه شده و اجرا میشد. راهکارهایی که بر تفوق خودروی شخصی بر پیاده در شهرها و توسعه خیابان و پارکینگ به جای انسان تاکید میکنند. با افزایش مشکلات شهرنشینی درکشورهای توسعهیافته در دهههای 80 تا 90 میلادی تلاشهای زیادی برای رفع این مشکلات که بهویژه آسیبهای جدی برای سلامتی شهروندان به بارآورده بود انجام شده است.
به تبع آن، جنبشهایی چون نوشهرگرایی و احیای زندگی پیاده و اولویت آنها بر خودروها با محوریت حمل و نقل عمومی به سرعت در جهان توسعهیافته گسترش یافت؛ شهرهایی چون لس آنجلس، دهلی، نیومکزیکو و پکن، همگی از آلودگی ناشی از خودرو و وارونگی رنج برده، اما طی یک دهه موفقیتهای چشمگیری به دست آوردهاند. برای مثال شهر لسآنجلس که تا سال 1995 دارای چنان مه و دود غلیظی بود که امکان دید تا دومتری را در برخی اوقات غیرممکن میکرد با رعایت این اصول توانست در بازهای حداکثر 15 ساله به هوایی کاملا پاک دست یابد. اما متاسفانه دربسیاری از کشورهای در حال توسعه چون ایران، بدنه مدیریت شهری که ترکیبی از سازمانهای متولی، استادان دانشگاه وکارشناسان هستند، هنوز شهرهایی مانند تهران در بسیاری زمینهها، از انبوهسازیهای جرم خیز گرفته (رجوع کنید به اسکار نیومن 1972) تا تب بزرگراه سازی و تعریض خیابانها برای سهولت عبور و افزایش حجم تردد خودروی شخصی در راس کار قرار دارد و اقدامات موضعی تقلیدی مانند پیادهراهسازی در گوشههایی منفرد که فارغ از نگرش به شهر به عنوان یک کلیت یکپارچه است، بر مشکلات شهر دامن میزند.
فوریترین موضوعی که به صورت مستقیم زندگی شهروندان را به خطر انداخته است، بحث آلودگی هوا است. حتی چین که تا چند سال اخیر آلودگی هوای شهرهایش در صدر اخبار بود و هوای غیرقابل تنفس شهرهایش خطرات جدی برای شهروندانش ایجاد کرده بود، با تغییر رویکرد شهرسازی و توجه به منافع مردم به جای منافع سازندگان خصوصی، بهسرعت این روند را معکوس کرده و راهکارهای افزایش فضاهای باز شهری، حمل و نقل عمومی و استفاده راحت و ایمن پیاده و دوچرخه را در سر فصل برنامهها و طرحهای شهرسازی خود قرار داده است. در بسیاری از کشورهای پیشرفته جهان، بزرگراهها و سدها که زمانی نماد مدرن بودن و پیشرفت بوده و با هزینههای سرسامآور از جیب مردم ساخته میشوند و تبعات منفی آنها بر زندگی و حیات اثبات شده، تخریب شده جای خود را به پیادهراهها با حمل ونقل عمومی کارآمد و ایمن و سبزراهها
دادهاند. سوال اینجا است که در زمانی که تمام مسوولان بهویژه متولیان مستقیم امور شهری در بحث آلودگی هوا فرافکنی کرده و هر گروه، سایرین را مسوول عدم رفع این مشکل میدانند، آیا واقعا ما دانش، تخصص یا دلسوزی لازم برای رفع این مشکل را نداریم؟ جایگاه حقوق و منافع شهروندان به عنوان صاحبان اصلی شهرها کجا است؟
آیا تخریب روزانه باغات کلانشهرها که روند پارکفروشی هم مزید بر علت شده است، از میان بردن فضاهای باز شهری و جایگزینی آن با تجاریسازیهای بیرویه و بدون هرگونه توجیه حرفهای، علمی یا اقتصادی، شکافت و پاره کردن بافتها و ساخت بزرگراههای بیشتر و بیشتر بهویژه در دو دهه اخیر نتیجهای جز آسیب بیشتر به روح و جسم شهروندان و از میان رفتن ارزشها و سرمایههای ارزشمندی چون محیط زیست و مردم داشته؟ اگر دائماً اتوبانها و خیابانهای بیشتری بسازیم و کارخانههای خودروسازی نیز مرتب این گذرگاهها را با ماشین پر کنند، روزی خواهد رسید که کل شهر به یک پارکینگ بزرگ تبدیل خواهد شد. این نگرش در بسیاری از کشورهایی که حتی پیشتاز در صنعت خودروسازی هستند، سالها است تغییر کرده، دیدگاهی که ما به سرعت به سمت آن پیش میرویم. در زمانی که تهران ادعا میکند در رقابت میان کلانشهرهای جهان شرکت میکند، جای آن دارد که در عمل وارد ارتقای کیفی خود برای یافتن جایگاه واقعی خود درعرصه جهانی شود و برای شهروندانش نیز عزت نفس، سلامتی و بهروزی به ارمغان آورد.
ارسال نظر