چه زمان اولین کارمند را استخدام کنیم؟
منبع: کتاب تجارت کردن با قلب
نویسنده: پرستون بیلی
مترجم: مهدی نیکوئی
پرستون عزیز
کسبوکار من از یک نفر تشکیل شده است: خودم. به همین دلیل به سختی کار میکنم تا بتوانم از پس تمام کارها بربیایم. گاهی داشتن یک نفر که شما را کمک کند، خیلی خوب است ولی مطمئن نیستم که ارزش هزینههایش را دارد یا خیر. چگونه میتوانم مطمئن شوم که زمان به کار گرفتن یک یا دو نفر کارمند رسیده است؟
پاسخ: اگر اکنون دو برابر سابق کار میکنید و هنوز هم بسیاری از کارهایتان ناتمام مانده، زمان آن است که ایراد کار را پیدا کنید.
منبع: کتاب تجارت کردن با قلب
نویسنده: پرستون بیلی
مترجم: مهدی نیکوئی
پرستون عزیز
کسبوکار من از یک نفر تشکیل شده است: خودم. به همین دلیل به سختی کار میکنم تا بتوانم از پس تمام کارها بربیایم. گاهی داشتن یک نفر که شما را کمک کند، خیلی خوب است ولی مطمئن نیستم که ارزش هزینههایش را دارد یا خیر. چگونه میتوانم مطمئن شوم که زمان به کار گرفتن یک یا دو نفر کارمند رسیده است؟
پاسخ: اگر اکنون دو برابر سابق کار میکنید و هنوز هم بسیاری از کارهایتان ناتمام مانده، زمان آن است که ایراد کار را پیدا کنید.
شاید باید از زمان خود بهتر استفاده کنید و برای این موضوع نیاز به برنامهریزی دارید. بسیاری از ما، تصور میکنیم کارهای زیادی داریم؛ در صورتی که زمان تلف شده ما است که باعث میشود برنامههایمان به خوبی اجرا نشوند. شاید مشغله فکری و تمرکز ناکافی باعث این مشکل شده است. شاید هم کارها را به بهترین شیوه انجام آنها پیش نمیبریم. در این مواقع باید مطمئن شویم که زمان خود را صرف کارها و مسائل بیاهمیت نمیکنیم. کارهایی که انجام میدهیم باید برای ما ارزشافزوده داشته باشند یا دست کم زمینه پیشرفت و موفقیت ما را در آینده فراهم کند. از طرفی باید یاد بگیریم که کارها را به بهترین شکل و با بیشترین سرعت آنها انجام دهیم. گاهی شیوه انجام کار ما نادرست است که باعث افزایش فشار کاری میشود.
با این حال، اگر بخواهیم با خودمان روراست باشیم، به راحتی میتوانیم متوجه شویم چه زمانی کارهای ما بسیار زیاد شده و چه زمانی بازده کارمان پایین است. زمانی را که اولین پروژه کاری درجه یک خود در یکی از گالریهای بزرگ شهر انجام دادم، به خوبی به یاد میآورم. در آن زمان، هنوز به تنهایی کار میکردم و از من خواسته شده بود که گلآرایی و چیدمان یک مجلس باشکوه را در یکی از بزرگترین سالنهای شهر انجام دهم. به خوبی برنامهریزی کرده بودم و صبح زود در سر کار حاضر میشدم. با این حال، زمانی کار پروژه تمام شد که یک ساعت و نیم از شروع مراسم میگذشت! واضح است که گالری برگزارکننده آن مراسم از این موضوع خشنود نبود و از من درخواست کردند که پیش از اتمام کار خود، محل را ترک کنم. احساس بدی داشتم و به همین دلیل در چند سفارش بعدی خود تلاش بیشتری کردم و صبحها زودتر به محل کار میرفتم؛ با این حال باز هم اتفاق مشابهی رخ میداد و کار در زمان خود به اتمام نمیرسید؛ بسیاری مواقع هنوز هم در حال طراحی بودم که میهمانها از راه میرسیدند. به تدریج به این نکته پی بردم که دیگر سازماندهی و آمادهسازی جوابگوی نیاز من نیست. به اندازه کافی بر مدیریت زمان خود نظارت کرده بودم و کارها را هم به بهترین و اثربخشترین شیوه ممکن انجام میدادم. با این وضعیت، مشکل من واضح بود: احتیاج به کمک داشتم!
شروع به استخدام چند نفر کردم که در تدارک کارها مرا یاری کنند، اما مانند هر اشتباه دیگری که در روزهای نخست کار رخ میدهد، بدون آنکه به توانایی خود برای پرداخت حقوق آنها نگاه کرده باشم، اقدام به استخدام کرده بودم. تصور میکردم با توجه به آنها سفارشهای کاری مختلف و نیاز به کمک دیگران دارم، مشکلی برای پرداخت حقوق آنها هم پیش نمیآید. مشخص است که نهایت کار چه شد: من که یک کسبوکار کمدرآمد را اداره میکردم، در قرض و وام فرو رفتم و دلیل آن هم بیتوجهی به هزینهها (مانند حقوق کارکنان) بود؛ هزینههایی که منابع مالی مورد نیازشان به خوبی تامین نمیشد.
بنابراین اگر مطمئن هستید که در کار خود نیاز به کمک دارید، وضعیت خود را به خوبی بسنجید و اطمینان پیدا کنید که توان پرداخت هزینههایشان را هم دارید. در ابتدا و بهعنوان قدم نخست، حاشیه سود خود را در کارهای جدیدتان بررسی کنید. وضعیت قیمتگذاری خدمات شما و حاشیه سود آن باید مناسب باشد. باید بتوانید تمام هزینههای انجام پروژه خود را پرداخت کرده (هزینههایی که شامل دستمزد خود شما هم میشود) و باز هم سودآور باشید. حاشیه سود ۵۰ درصد بسیار ایدهآل است. اگر به این نقطه نرسیدهاید، پیش از تصمیمگیری برای استخدام، اقدام به اثربخشتر کردن شیوههای کاری خود و استاندارد قیمتگذاریتان کنید. پس از برداشتن این قدم، باید یک صندوق ذخیره اضطراری برای بحرانهای کسبوکار خود فراهم کنید و یک سوم از سود کسبوکارتان را در آن نگه دارید تا در دوران سختی کسبوکار بتوانید از پس مشکلات برآیید.
اگر در قیمتگذاری و فروش خدمات خود در چند مدت اخیر موفق بودهاید، اکنون باید در صندوق اضطراری خود اندکی پول برای پوشش دادن هزینه یک استخدام جدید داشته باشید. پیش از آنکه نیروی انسانی به مجموعه خود اضافه کنید، باید دستکم هزینه عملیاتی ۲ تا ۳ ماه را داشته باشید. قدم دوم برای اطمینان یافتن از فرا رسیدن زمان استخدام نیروی جدید، بررسی وضعیت سفارشهای کاری در سال گذشته و در ماههای پیشرو است. اگر متوجه شدهاید که کسبوکار شما به ثبات رسیده و بهطور دائم سفارشهای کاری مختلفی دریافت میکنید، شاید با وجود استخدام چند نفر، باز هم بتوانید سود به دست آورید. حتی میتوانید یک نفر را بهصورت موقتی به کار بگیرید. هر زمان که به او نیاز داشتید، از کمکش استفاده میکنید و در همین زمان، وضعیت مالی و توانایی خود را در دنیای واقعی محک میزنید. در صورتی که همکاری شما، نتیجهبخش بود، میتوانید به او پیشنهاد یک کار ثابت بدهید.
ارسال نظر