سیدمحمد اعظمی‌نژاد

رئیس کمیته آموزش و پژوهش-انجمن مدیریت ایران

منبع: forbes

رهبری سازمان‌ها در قرن بیست و یکم با پیچیدگی و دشواری‌های زیادی مواجه است و بی شک تفکرات سنتی و ایستا موجب عقب افتادن و گاه توقف در شرایط اقتصادی و کسب‌وکار فعلی می‌شود. اگر بخواهید در این شرایط به شیوه‌ای مناسب رهبری سازمان خود را برعهده بگیرید نیاز است با تفکراتی متفاوت نسبت به گذشته به مسائل و فرصت‌های روز رسیدگی کنید.

بدون تردید مرور تجارب گذشته در اغلب موارد مفید است اما از آن مهم‌تر استفاده از خرد حاصل از این تجارب برای ساختن سکوی پرتابی مستحکم برای آینده است. نرخ تغییرات به‌طور کاملا واضحی موجب می‌شود رهبران شایسته و آماده از کسانی که آمادگی لازم را ندارند به آسانی سبقت بگیرند و رهبرانی که در این مسابقه جا می‌مانند با جاده دشواری در آینده مواجه هستند. برای رهبری موثرتر باید فاصله میان حال و آینده را کوتاه کنید. الهام بخشی نوآوری، رهبری تغییرات اغلب فرآیندها از جمله اقدامات جدی برای این کار است که البته نیاز به آمادگی ذهنی و فرهنگی در سازمان دارد. رهبرانی که برای حفظ وضعیت موجود سازمان خود تلاش می‌کنند محکوم به تسلیم در برابر تغییراتی هستند که در آینده رخ خواهد داد. رهبران هوشمند به سادگی منابع ارزشمند خود را هدر نمی‌دهند و البته آنها برای آمادگی سازمان خود همه چیز را به چالش می‌کشند:

۱- به چالش کشیدن اصول بنیادین سازمان: یکی از موضوعات کلیدی در هر سازمان، وجود اصول بنیادین مناسب و به روز است. اگر چشم‌انداز، ماموریت، استراتژی‌ها و ارزش‌های سازمانی تناسب و یکپارچگی نداشته باشند همه چیز را تحت تاثیر خود قرار خواهند داد. وقتی در سازمان شما اهداف به‌طور واضح بیان نشده باشد، چگونه انتظار دستیابی به نتایجی درخشان خواهید داشت؟ بهترین رهبران اصول بنیادین سازمان را تا زمان رسیدن بهترین، مناسب‌ترین و قابل اجراترین عبارات به چالش می‌کشند.

۲- به چالش کشیدن مقصد: رهبری یک سازمان مقصد-محور نیست، چرا که رهبران بزرگ به چیزی بزرگ‌تر از نتیجه فکر می‌کنند. این رهبران درباره اینکه در آینده چه اتفاقی و چگونه رخ می‌دهد فکر می‌کنند. آنها در دام رسیدن به یک مقصد خاص نمی‌افتند و به‌طور مستمر در جست‌وجو و کشف فرصت‌های جدید و مناسب‌تر هستند.

۳- به چالش کشیدن تعهدات: آیا شما به تعهد به وعده‌ها شهرت دارید؟ آیا اینکه به وعده‌های خود عمل کنید، استمرار و پایداری دارد؟ رهبران خوب حتی تعهدات خود به مشتریان و کارکنان را به چالش می‌کشند و سعی در تحقق مناسب‌تر آن دارند.

۴- حتی شرکت‌ها و سازمان‌هایی با شرح خدمت و محصول یکسان، دارای مدل کسب‌وکار مشابه نیستند. این بدین معنا است که وظیفه رهبر هر سازمان به چالش کشیدن مدل کسب‌وکار برای ایجاد مزیت رقابتی نسبت به سایر رقبا است.

۵- به چالش کشیدن اطلاعات: همه ورودی اطلاعاتی دارای ارزش و اهمیت برابر نیستند. بهتر است به جای تمرکز به حجم زیادی از اطلاعات به اطلاعات کاربردی توجه کنید. رهبران هوشمند درک مناسبی از تفاوت‌های بین داده، اطلاعات، دانش دارند. علاوه‌بر این جریان اطلاعات در سازمان باید به گونه‌ای باشد که ارزیابی کیفیت اطلاعات میسر باشد. رهبر سازمانی باید همیشه اطلاعات را به چالش بکشد، اما تفاوت جدی بین شکاک بودن و درک درست از اطلاعات وجود دارد. از همه مهمتر اینکه نتایج سازمانی به دست آمده از اطلاعات باید بتواند رهبر سازمانی را به بهترین تصمیمات هدایت کند.

۶. به چالش کشیدن ساختار سازمانی: همیشه در سازمان ساختارهایی با شکل سنتی پاسخگو نیست. برای توانایی پاسخ به نیازهای مشتریان باید حتی ساختار سازمانی به چالش کشیده شود. رهبران موفق با این کار سعی در بهبود و روان‌تر شدن فعالیت‌ها در سازمان می‌پردازند.

۷- به چالش کشیدن فرهنگ: هر سازمانی فرهنگی ویژه و منحصربه‌فرد دارد. در برخی از سازمان‌ها روابط بین افراد بسیار خصمانه و نامناسب است، بعضی دیگر کارکنانی دارند که به‌طور کامل از یکدیگر حمایت می‌کنند، در یک سازمان ممکن است افراد پرنشاط و پرجنب و جوش باشند و در جایی دیگر افراد خلاف این رفتار داشته باشند. باید توجه کرد که فرهنگ خوب و مناسب برای یک سازمان سرمایه‌ای بزرگ است. نکته‌ای که درباره فرهنگ سازمانی قابل توجه است آن است که فرهنگ یک سازمان به‌طور مستمر درحال تغییر است و یک رهبر سازمانی باید با به چالش کشیدن آن را به سمت و سوی مناسب هدایت کند.

۸- به چالش کشیدن استعدادهای سازمانی: شرم‌آورترین حالت برای یک سازمان، رسوب کردن افراد نخبه و استعدادهای سازمانی است. وقتی یک سازمان نتواند از توانایی‌های این افراد به درستی استفاده کند، آنها به تدریج تبدیل به افرادی منفعل می‌شوند. وظیفه مهم یک رهبر سازمانی شایسته استفاده از تمامی ظرفیت‌های استعدادهای سازمان و به چالش کشیدن آنها با طرح مسائل و فعالیت‌های جدی سازمانی است.

۹- به چالش کشیدن خود: حقیقت آن است که اغلب رهبران، استعداد خوبی برای به چالش کشیدن دیگران دارند اما برای به چالش کشیدن خود موفق عمل نمی‌کنند. رهبران بسیار موفق همواره خود را برای رسیدن به سطح استانداردهای بالاتر رفتاری، نظم و انضباط، پاسخگویی و شفافیت به چالش می‌کشند. به نظر شما رهبران چه موارد دیگری را می‌توانند برای بهبود وضعیت و نمایش بهترین عملکرد از خود و سازمان به چالش بکشند؟

www.hrjournalist.com