همکارم مرا فریب می‌دهد تا کار بیشتری انجام دهم

نویسنده: Antonio Davila

مترجم: مریم رضایی

این ستون ارائه‌دهنده دیدگاهی نوین برای خدمات مشاوره مدیریتی به افراد و سازمان‌ها است که توسط متخصصان این حوزه پاسخ داده می‌شود. شما می‌توانید پرسش‌های خود را به modiran@den.ir ارسال فرمایید و منتظر پاسخ ما باشید.

***

مشاور عزیز،

همکارم که سمتی بالاتر از من دارد، اما رئیس من محسوب نمی‌شود، نسبت به سایر همکاران وظایف بیشتری را از من طلب می‌کند. وقتی با همکاران دیگر که در موقعیت مشابه او قرار دارند کار می‌کنم، بین ۴۰ تا ۶۰ درصد یک پروژه را من انجام می‌دهم، اما هنگام همکاری با او ۸۰ تا ۸۵ درصد کار برعهده من است. فکر می‌کنم دلیل آن این است که در مورد برخی کارها اطلاعات ندارد، نمی‌خواهد کار بیشتری یاد بگیرد و کار من اغلب از او بهتر است. حتی حدس می‌زنم تظاهر می‌کند که کار بلد نیست که از کار بیشتر شانه خالی کند. به عنوان مثال، گاهی از عهده کار ساده پیدا کردن فایل در سیستم برنمی‌آید. چیزی که بیش از همه موجب آزار من می‌شود استفاده از جملاتی این‌چنینی است: «باید با فلان مشتری تماس بگیری.

او با تو راحت‌تر است و رابطه خوبی با او داری و من می‌خواهم این رابطه قوی باقی بماند...» «تو بهتر به جزئیات توجه می‌کنی. احساس می‌کنم بهتر است خودت این کار را انجام دهی...» «من نمی‌دانم چطور باید این کار را انجام دهم. تو تخصص بیشتری در آن داری...» و «تو هیچ وقت چیزی را از قلم نمی‌اندازی...» این جمله‌ها در مورد من ممکن است درست باشند، اما بیشتر برای فریب من استفاده می‌شوند تا تحسین کارم. چند بار به‌طور صریح به او گفته‌ام که با وجود حجم کاری نمی‌توانم به‌موقع کار را به مشتری تحول دهم، اما او تلاشی برای کمک به من نکرده است. تکرار مرتب این موضوع من را عصبی می‌کند. نمی‌خواهم تنش ایجاد کنم، وگرنه به او می‌گفتم: «امروز وقت دارم، اما سه روز گذشته تا ساعت ۱۰ شب اینجا بودم، درحالی که شما راس ساعت ۶ محل کارتان را ترک کردید. هر بار به دفتر شما آمدم، در حال بازی با آیفون خود بودید. فکر می‌کنم مشتری ترجیح می‌دهد با شما به‌دلیل موقعیت بالاتری که دارید، سروکار داشته باشد.»

به این فکر می‌کنم با شروع پروژه بعدی به او بگویم «با توجه به بار کاری که در پروژه قبلی متحمل شدم، فکر نمی‌کنم انجام این پروژه برای من امکان‌پذیر باشد، مگر اینکه نیروی دیگری را به تیم اضافه کنید یا اگر خودتان زمان دارید، کمی بیشتر به من کمک کنید.» نظر شما چیست؟

پاسخ:

توصیه خودم را با تعدیل همان جملاتی که خودتان مطرح کردید شروع می‌کنم. منطقی‌تر است که بگویید «من سه روز گذشته تا ۱۰ شب در دفتر بودم و واقعا نیاز دارم از این پس به موقع محل کارم را ترک کنم.» هرگز به او نگویید «هر بار به دفتر شما آمدم، در حال بازی با آی‌فون خود بودید، » چون به هر حال او سمت بالاتری نسبت به شما دارد. بهتر این است که از نیاز به مدیریت زمان خودتان دفاع کنید.

جمله «فکر می‌کنم مشتری ترجیح می‌دهد با شما به‌دلیل موقعیت بالاتری که دارید، سروکار داشته باشد» نیز منطقی است. همچنین می‌توانید بگویید «آخرین باری که روی یک پروژه مشابه با هم کار کردیم، من موارد x، y و z را پوشش دادم. در برنامه‌ریزی فعلی خودم زمان برای انجام همه این موارد ندارم، اما اگر شما موارد y و z را انجام دهید، من می‌توانم مورد x را متقبل شوم. این بهتر نیست؟» و اگر او چندان از این گفته شما خوشش نیامد، اشکالی ندارد اشاره کنید که وقتی با جین یا باب همکاری می‌کنید (همکاران دیگری که در موقعیت مشابه او هستند)، آنها به‌طور متداول موارد y و z را مدیریت می‌کنند.

اگر همچنان اصرار داشت که شما را با تعارف و تمجیدهای اغراق‌آمیز فریب دهد، سعی کنید خودتان را مقاوم نشان دهید. به عنوان مثال:

- همکارتان: تو بهتر به جزئیات توجه می‌کنی. احساس می‌کنم بهتر است خودت این کار را انجام دهی.

- شما: با توجه به حجم کاری که در حال حاضر دارم، واقعا نمی‌رسم این کار را انجام دهم. وقتی با باب در پروژه‌های مشابه همکاری می‌کنم، او معمولا این قسمت را اداره می‌کند.

- همکارتان: اما تو عملکرد خیلی خوبی در این کار داری.

- شما: این نظر لطف شما است. اما با توجه به حجم کاری فعلی نمی‌توانم این کار را انجام دهم.

همچنین می‌توانید همین کار را با خود او انجام دهید:

- همکارتان: تو هیچ وقت چیزی را از قلم نمی‌اندازی، پس باید خودت انجامش بدهی.

- شما: خود شما هم این کار را خیلی عالی انجام می‌دهید. من واقعا نمی‌توانم این هفته این پروژه را انجام دهم، پس فکر می‌کنم بهتر است آن را به شما واگذار کنم.

فراموش نکنید همکارتان این رفتار را با شما دارد، چون شرایط چنین رفتاری را برای او آسان کرده‌اید. دیگر نگذارید این شرایط آسان تکرار شود و ببینید چه اتفاقی می‌افتد. شرط می‌بندم او عقب‌نشینی خواهد کرد.

البته ریسکی که در اینجا وجود دارد این است که او به رئیس شما شکایت کند و بگوید شما زمان کافی برای کاری که او می‌خواهد نمی‌گذارید و به اندازه کافی مفید نیستید. پس بهتر است پیش‌دستی کرده و قبل از هر اتفاقی رئیس‌تان را در جریان بگذارید.

اینکه چگونه در مورد این موضوع به رئیس‌تان نزدیک شوید، به طرز تفکر و اعتبار او در سازمان و اینکه چقدر از جزئیات کار شما اطلاع دارد، بستگی خواهد داشت. اگر رئیس‌تان از بار کاری شما اطلاع داشته باشد، از شما حمایت خواهد کرد و اگر نداند، تحت تاثیر حرف‌های او قرار خواهد گرفت. اگر موضع رئیس‌تان این باشد که کمک به همکاران بالاتر از خودتان بخشی از وظیفه شما است و این حق او است که کار بیشتری از شما بخواهد، باید زبانی را که در بالا گفته شد، کمی نرم‌تر کنید. اما همچنان منطقی است که تاکید کنید «نمی‌خواهید هر روز ساعت ۱۰ شب محل کار را ترک کنید.»