میوههای کسبوکارتان را دوباره بکارید
نویسنده: پرستون بیلی
مترجم: مهدی نیکوئی
منبع: کتاب تجارت کردن با قلب
پرستون عزیز
همواره تلاش کردهام که در کسبوکار خود بهطور حرفهای فعالیت کنم و
روز به روز آن را گسترش دهم. یکی از راههایی که برای این موضوع به ذهنم میرسد، سرمایهگذاری دوباره سودهای اکتسابی شرکت است. به نظر شما چه اندازه از سود کسبوکار خود را باید دوباره سرمایهگذاری کنم؟ سرمایهگذاری خود را به چه صورت میتوانم انجام دهم که به رشد بهینه برسم؟
با احترام
به دنبال سودآوری از سود
***
همکار عزیز،
من معتقدم که سرمایهگذاری دوباره سود، بسیار عالی است؛ چنین کاری به معنای تعهد داشتن به کسبوکارتان است! با این حال نیاز است که همواره به گزارشهای عملکردی خود نگاه کنید و مطمئن شوید که از هر پروژه کاری خود، ۵۰ درصد سود به دست میآورید.
نویسنده: پرستون بیلی
مترجم: مهدی نیکوئی
منبع: کتاب تجارت کردن با قلب
پرستون عزیز
همواره تلاش کردهام که در کسبوکار خود بهطور حرفهای فعالیت کنم و
روز به روز آن را گسترش دهم. یکی از راههایی که برای این موضوع به ذهنم میرسد، سرمایهگذاری دوباره سودهای اکتسابی شرکت است. به نظر شما چه اندازه از سود کسبوکار خود را باید دوباره سرمایهگذاری کنم؟ سرمایهگذاری خود را به چه صورت میتوانم انجام دهم که به رشد بهینه برسم؟
با احترام
به دنبال سودآوری از سود
***
همکار عزیز،
من معتقدم که سرمایهگذاری دوباره سود، بسیار عالی است؛ چنین کاری به معنای تعهد داشتن به کسبوکارتان است! با این حال نیاز است که همواره به گزارشهای عملکردی خود نگاه کنید و مطمئن شوید که از هر پروژه کاری خود، ۵۰ درصد سود به دست میآورید. اگر حاشیه سود شما کمتر از ۵۰ درصد است، اندکی سرمایهگذاری دوباره سود خود را به تعویق بیندازید. قیمتهای خود را ارزیابی مجدد کنید و اطمینان یابید که به اندازه ارزش کار خود از مشتریانتان پول دریافت میکنید. تلاشهای فروش خود را بهبود بخشید و هر سودی را که به دست میآورید، در یک «صندوق اضطراری» کسبوکار خود نگهداری کنید.
اما اگرمشخص شد که حاشیه سود منطقی خود را به دست میآورید، جای تبریک دارد! این موضوع نشان میدهد که کسبوکار شما در مسیر پیشرفت است و در سودآوری خود موفق بودهاید. در این لحظه، جواب شما مثبت است. به احتمال زیاد، اکنون زمان آن است که پول خود را وادار کنید که برای شما کار کند. ترجیح خود من آن است که از «برنامه ۳ بخشِ یک سومی» پیروی کنم. یک سوم از درآمدهای کسبوکار در صندوق اضطراری ذخیره میشود (برای روز مبادا و زمانی که تجارت شما با رکود مواجه میشود). عقل حکم میکند که شما به اندازه کافی پول نقد در جیب خود داشته باشید که بتوانید هزینههای کسبوکار خود را به مدت ۶ ماه پرداخت کنید. پس از کنار گذاشتن این بخش از سود شرکت، یک سوم دیگر آن را صرف خودم میکنم. با آن قبضهای خود را میپردازم، اجاره و رهن خانه را پرداخت میکنم، پسانداز شخصی خودم را افزایش میدهم و به خرید و سفر مشغول میشوم. مسوولیتپذیر و سختکوش باشید اما فراموش نکنید از پولی که کسب کردهاید، لذت ببرید. گاه خرید یک کفش زیبا و با کیفیت به شما انرژی میدهد.
در هر صورت، پس از آنکه محل خرج این دو بخش از سود من مشخص شد، یک سوم آخر سود خود را صرف سرمایهگذاری دوباره در کسبوکار خود میکنم تا باعث رشد آن شوم. در روزهای ابتدای کارم، دیدگاه دیگری داشتم. با توجه به آنکه برگزاری مراسم ازدواج باعث میشد که میهمانان زیادی را ببینم که هر کدام از آنها میتوانستند یک مشتری بالقوه باشند، پول زیادی صرف سفارشهای کاری خود میکردم. در آن زمان به قدری به این شکل از تبلیغات اطمینان داشتم که هزینه من برای هر کدام از سفارشها از درآمدهای آن هم فراتر میرفت. تمام تلاش خود را میکردم که سفارشهای کاری به زیباترین شکل ممکن اجرا شود و در این راه از هیچگونه سخاوتی هم دریغ نمیکردم. با این حال، این شیوه اولیه دیگر روش من برای تبلیغات و جذب مشتری یا سرمایهگذاری مجدد نیست؛ هر چند هنوز هم هر از گاهی در برخی مراسم از آن پیروی میکنم و این موضوع بستگی به فهرست میهمانانی دارد که در آن مراسم حضور دارند. گاه مشتری خاصی در ضیافت ما وجود دارد که قصد دارم به هر نحو، نظر او را جلب کنم. در این هنگام است که استراتژی «سرمایهگذاری مجدد» من به صورت اضافه خرج کردن در مراسم جاری نمایان میشود. در این زمان، این شیوه بهترین راه تبلیغات و جذب مشتری است. البته چنین روشی به احتمال زیاد همچنان برای کسبوکارهای تازه تاسیس مناسب است.
این روزها، من یک سوم از سود خود را به هزینههای بازاریابی اختصاص میدهم. شاید بخشی از این پول را در ضیافتهای خیریه صرف کنم؛ جایی که میدانم تعدادی از مشتریان بالقوه خوب من در آن حضور دارند. ممکن است بخشی از آن را هم در فرصتهایی صرف کنم که پدید میآیند. مواردی مانند برنامههای تلویزیونی یا کارهای مجلهای از این موارد هستند. بهدلیل آنکه در چنین برنامههایی، پوشش گسترده و تبلیغات وسیعی در سطح کشور وجود دارد، تمام تلاش خود را برای عالی برگزار شدن برنامه بهکار میبندم. در این شرایط، هزینههای مازاد را از محل بودجه تبلیغاتی خود میپردازم. نکته جالب آنجا است که بسیاری از فعالان کسبوکار در صورتی که بتوانند چنین فرصتی به دست آورند، آن را به چشم یک فرصت کسب درآمد میدانند و در مصارف خود صرفهجویی میکنند. در هر صورت، بهترین فرصت برای کسبوکارهای مشابه من آن است که در مجلات تخصصی یا روزنامههای پرتیراژ، کار آنها به معرض نمایش درآید (در آمریکا که محل فعالیت من است، چنین نشریاتی را میتوان مجله اپرا و روزنامه نیویورک تایمز دانست که میتوانند اعتبار زیادی برای من به ارمغان بیاورند). من به این نکته پی بردهام که حضور در این رسانهها و به این شکل، بیشترین پوشش و اثرگذاری را در سطح اجتماع خواهد داشت. به همین دلیل، پیشنهاد من آن است که از صرف هزینههای گزاف برای تبلیغات بپرهیزید و راههای مشابهی را برای دستیابی به پوشش واقعی پیدا کنید.
در هر صورت، برای آنکه مناسبترین راهکار سرمایهگذاری دوباره سود خود را پیدا کنید، شاید نیاز باشد که با یک کارشناس بازاریابی مشورت کنید. به این موضوع توجه کنید که چگونه میخواهید رشد کنید و بهترین استراتژی برای آنچه خواهد بود. آنگاه با اعتماد به نفس، پول و تلاشهای خود را صرف راهی کنید که قرار است شما را به منزل مقصود برساند.
ارسال نظر