مهارتهای بنیادی در مدیریت
الهه شیرخدا
کارشناس ارشد مدیریت بازرگانی
منبع: business-training- school
اگر شما جزو افرادی نیستیدکه دیگران معتقدند مدیر به دنیا آمده است، اما ممکن است در محیط کاری خود مدیری کارآزموده را دیده باشید که به واسطه عملکرد درست و بی نقصش شما را به این باور رسانده که ذاتا مدیر بهدنیا آمده است تا در پرتو خِرد مدیریتیاش سازمان را به سمت افقهای روشن موفقیت سوق دهد. همچنین ممکن است مدیران موفقی را دیده باشید که بهواسطه شخصیت پویا و چالشگر خود با پشتکار برای کسب مهارتهای مدیریتی از هیچ تلاشی فروگذار نبوده و با همتی بلند اهداف سازمان خود را محقق کردهاند.
الهه شیرخدا
کارشناس ارشد مدیریت بازرگانی
منبع: business-training- school
اگر شما جزو افرادی نیستیدکه دیگران معتقدند مدیر به دنیا آمده است، اما ممکن است در محیط کاری خود مدیری کارآزموده را دیده باشید که به واسطه عملکرد درست و بی نقصش شما را به این باور رسانده که ذاتا مدیر بهدنیا آمده است تا در پرتو خِرد مدیریتیاش سازمان را به سمت افقهای روشن موفقیت سوق دهد. همچنین ممکن است مدیران موفقی را دیده باشید که بهواسطه شخصیت پویا و چالشگر خود با پشتکار برای کسب مهارتهای مدیریتی از هیچ تلاشی فروگذار نبوده و با همتی بلند اهداف سازمان خود را محقق کردهاند.
فارغ از استعدادهای ذاتی افراد، چیزی که باعث وجه تمایز مدیران کارآمد و عالی رتبه با مدیران در سطوح دیگر میشود مهارتهایی است که آنان با سختکوشی موفق به کسب آن شده اند، این مهارتها علاوهبر اینکه برای همه مدیران بهصورت کلی قابل اکتساب بوده میتواند برای مدیرانی با دانش به روز و خلاق با روشهایی کاملا شخصی مورد استفاده و ترویج قرار گیرد.
مدیران کارآزموده وکاریزماتیک میدانند طی چه فرآیندی میتوانند با صفتهای ویژه، ممتاز و منحصربهفرد بدون زور یا اعمال پاداش برای کارمندانشان الهام بخش بوده و با فراست از نتایج، عملکرد ها، اثرگذاری گروهی و دیگر معیارهای کلیدی مدیریت به درستی در برنامهریزیهای سازمان استفاده کنند تا موفقیت مجموعه خود را تضمین کرده و خود نیز تبدیل به اسطوره و الگو شوند. در ذیل به برخی از مهارتهای ضروری مدیران که میتواند در شکست و موفقیت شرکتها و سازمانها نقش بسزایی داشته باشد میپردازیم:
مهارتهای رهبری سازمانی: مدیرانی که مهارت رهبری دارند کسانی هستند که در سازمان باعث وقوع رخدادهای مثبت و با کیفیت شده و کارمندانشان با هوشیاری و دانایی به انجام فعالیتهایی که نتیجه مطلوبی برای سازمان دارد هدایت میکنند. آنها نیک آگاه هستند که چه شیوههایی را برگزینند و چگونه به طرز موثری کارمندان را به سمت تحقق اهداف عالیه سازمانی سوق دهند.
مدیران باید بدانندکه چطور باید زیر گروههایشان را در مسوولیتها و تصمیمگیریها مشارکت داده و حس اعتماد و اعتماد بهنفس آنان را تقویت کنند زیرا در این صورت است که راندمان کاری کارمندان افزایش پیدا کرده و کارهای بزرگی توسط آنان انجام میشود.
مهارتهای مردمی: جای تعجب نیست که مدیران بهواسطه ارتباط و تعاملی که در سطح کلان با دیگران دارند نمیتوانند افراد خجالتیای باشند، یا حداقل نمیتوانند کاری کنند که مردم باور کنند انسانهای کمرویی هستند. مدیران باید بتوانند بهطور موثر با مردم ارتباط برقرار کنند و با آنها صحبت کنند، باید دیگران را درک کنند و بتوانند به صورت شفاف و واضح از اهداف و شرایط موجود صحبت کنند.
مهارتهای ارائه: یک مدیر در هر رشته و حرفهای باید قادر باشد تا سازمانش را تعریف و معرفی کند و با گروهها و بخشهای مختلف سازمان صحبت کند و در موارد ضروری کارهایی مثل سخنرانی عمومی انجام بدهد. در واقع مهارتهای ارتباطی یکی از مهمترین مهارتهایی است که یک مدیر باید در آن کاملا مسلط باشد. زیرا اصولا عبارات گنگ و نامفهوم میتواند باعث سوءتفاهم و برداشتهای نادرستی شده و برای سازمان تبعات ناخوشایندی در پی داشته باشد. بیشک برقراری ارتباط موثر در ایجاد حس اطمینان و اعتماد در دیگران تاثیر بسزایی دارد.
مهارتهای تصمیمگیری: مدیران باید این توانایی را داشته باشند که بدون جانبداری و تعصب تصمیمگیری کنند. آنان باید بر نقاط قوت و ضعف خود و رقیبان اشراف داشته و دانستههای دسترس خود را با دقت ارزیابی کرده و در زمان تصمیمگیری تردید نداشته باشند و همچنین نباید خیلی بیمحابا تصمیم بگیرند. مدیران همواره باید سعی کنند تصمیماتی اتخاذ کنند که نفع عموم کارمندان را در برداشته باشد و تنها به منافع بخش خاصی اکتفا نکنند.
مهارتهای نظارتی و آگاهیدهنده: برای فهمیدن اینکه چه اتفاقی دارد میافتد، مدیران باید مهارت عالیای در نظارت و آگاهی دادن داشته باشند. مدیران برای اینکه تصمیمهای خوبی بگیرند باید بدانند شرایطی که در آن قرار دارند چه شرایطی است: تصمیمات خوب نمیتوانند بر مبنای اطلاعات و استعدادهای غلط گرفته شوند. مدیران باید بدانند که در واقع چه اتفاقی میافتد که بتوانند نتایج، عملکردها، اثرگذاری گروهی و دیگر معیارهای کلیدی کسبوکار را بسنجند.
مهارتهای فنی: اگر مدیران ندانند که افراد در مورد چه چیزی صحبت میکنند، چطور میتوانند با توجه به نیاز و طرحهای آنها تصمیمات مناسبی بگیرند. مدیران باید با توجه به تخصص، حرفه یا منطقه کاری کارمندان درک کافی از شغل، وظایف، گویش و اصطلاحات آنها داشته باشند.
مهارتهای کارشناسی: مدیران باید آگاهی و بصیرت داشته باشند و باید به عنوان یک منبع قانونیِ دانش و آگاهی شناخته شوند. اینکه مدیران در چیزی خبره و کارشناس هستند باعث میشود که در بین اعضای گروه اعتبار کسب کنند و اعضای تیم تشویق میشوند که به عنوان یک مرجع بسیار با ارزش به آنان بنگرند؛ اما از سوی دیگر، این فقط زمانی اتفاق میافتد که درجه مهارت مدیران برای آنها مشخص و اثبات شده باشد.
مهارتهای انتخاب و انتصاب: مدیران باید در انتخاب و انتصاب کارمندان کاملا حرفهای برخورد کنند و سعی کنند با دقت نظر افرادی را جذب کنند که کار بلد و کارآمد بوده و صلاح سازمان را همواره مد نظر قرار دهند. ناگفته پیداست در جذب افراد علاوهبر مهارتهای حرفهای، اخلاق حرفهای نیز از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار است.
مهارت طراحی و تجهیز سازمان: مدیران با تجربه با مهندسی عوامل انسانی (آرگونومی) آشنا هستند؛ زیرا طراحی درست و مناسب مشاغل، تجهیزات و محیط کار، به افزایش ایمنی، بهداشت و هماهنگی افراد با وظایف شأن و در نهایت رضایت شغلی و افزایش بهرهوری میانجامد. بر همین اساس مدیران خردمند برای صرفهجویی در هزینههای سازمان از خرید لوازم و ملزومات ارزان و غیر استاندارد پرهیز میکنند، زیرا میدانند صرفهجویی در این موارد خود موجب ضررهای مادی و همچنین در مواردی موجب ایجاد صدمات فیزیکی و لطمه دیدن کارمندان است. آنان میدانند با خریدن لوازم بیکیفیت اغلب مجبور میشوند در یک زمان غیرمنطقی و کوتاه بیش از یک بار نسبت به خرید اقلام کم دوام اقدام کنند اما در عوض بخش خرید خود را تقویت کرده و افراد ماهر و متبحری در این بخش بهکار میگیرند تا با اتخاذ روشهای علمی و اصولی نسبت به اخذ تخفیف یا انتخاب کالاهای جانشین با قیمت مناسب و نازل اقدام کنند.
ارسال نظر