بهانههای بیمورد مدیران برای فرار از ریسک
نویسنده: Tom Panaggio مترجم: میثاق شمشیری وقتی رهبری یک تیم را بر عهده میگیرید، نمیتوانید به بهانه تامین امنیت شرکت، پویایی آن را زیر سوال ببرید. دنیای اقتصاد امروز، نیازمند تحرک و پویایی است. کسانی که از ریسک فرار میکنند در حقیقت موقعیتها را از دست میدهند. هرگز چیزی خودبهخود تغییر نمیکند. برای عالی شدن باید گام بردارید و تلاش کنید. شاید با خواندن مطالبی که در ادامه آمده است، ترستان از ریسک کردن کم شود: ۱. الان وقتش نیست! ایدههای مختلف یک مدیر به امید موقعیت و زمان بهتر درون کشوی میزش یا داخل یک برنامه کامپیوتری «خاک میخورد».
نویسنده: Tom Panaggio مترجم: میثاق شمشیری وقتی رهبری یک تیم را بر عهده میگیرید، نمیتوانید به بهانه تامین امنیت شرکت، پویایی آن را زیر سوال ببرید. دنیای اقتصاد امروز، نیازمند تحرک و پویایی است. کسانی که از ریسک فرار میکنند در حقیقت موقعیتها را از دست میدهند. هرگز چیزی خودبهخود تغییر نمیکند. برای عالی شدن باید گام بردارید و تلاش کنید. شاید با خواندن مطالبی که در ادامه آمده است، ترستان از ریسک کردن کم شود: ۱. الان وقتش نیست! ایدههای مختلف یک مدیر به امید موقعیت و زمان بهتر درون کشوی میزش یا داخل یک برنامه کامپیوتری «خاک میخورد». بسیاری از این کسبوکارها بهدلیل داشتن مدیرانی مردد برای شروع یک ریسک درجا میزنند. بهدلیل توهم مدیر یک شرکت، بسیاری از مشکلات به «زمان مناسب» موکول میشود. غافل از اینکه بهکار بستن یک ریسک خیلی از مواقع کمهزینهتر از اشتباهاتی است که برای راهاندازی یک کار انجام میدهیم.
۲. یک بار امتحان کردم و جواب نداد. «فلان تبلیغاتی که برای من فلان مقدار هزینه داشت تاثیری در بازار کار شرکت و معروف شدن آن نداشت.» یا «راهاندازی یک فروشگاه اینترنتی از من زمان زیادی گرفت و نتوانست پاسخگوی سرمایهای که برای آن اختصاص دادم بشود.» بله. درست است! ولی تجارت، هزینه دارد. مشتری متعهد به بازپرداخت ایدههای شما نیست! بازاریابی قسمتی از فروش است. یک تجربه شکست خورده نباید بتواند شما را از انجام کار درست بازدارد.
۳. اگر آن امکانات را داشتم... هیچ وقت حسرت داشتن فلان کامپیوتر یا فلان برنامه کامپیوتری را نخورید. بسیاری از اهداف، با وسایلی بسیار ساده قابل دستیابی است. کار هم همین است. بجنگید و خودتان را از مخمصه رها کنید.
یادتان باشد که موفقیت به تلاش است نه امکانات. ابزار و تکنولوژی کمک میکنند اما ضمانت نمیکنند. ضمانتکننده موفقیت شما تلاش و گامهای شتابان شما است.
۴. هنوز روی یک برنامه خوب کار میکنم. به جای این عبارت بگویید گام اول را بر میدارم و برای هر اتفاقی هم آمادهام. خیلی از افراد ریسک کردن را به تعویق میاندازند به این بهانه که میخواهند یک برنامهریزی دقیق و بیعیب داشته باشند. ولی این برنامه بیعیب شما میتواند آنقدر به طول بینجامد که هرگز اجرا نشود. برنامهریزی خوب است ولی نه به قیمت از دست رفتن موقعیتها!
۵. این ایده خوب است ولی برای این موقعیت نه. این جمله یعنی به تعویق انداختن هدف. اگر با هر تغییری در اهداف بخواهید تصمیمگیری را از پله اول شروع کنید، هرگز به مرحله اجرا نمیرسید. زیرا تغییر برنامه یعنی دوباره کار را متوقف کردن و تلف کردن زمان.
۶. در نهایت به آن دست خواهم یافت. فرض کنید یک فروشنده بخواهد تمام اطلاعات مورد نظر را برای یافتن و جذب یک مشتری لیست کند. یک دلیل بسیار موجه؛ ولی یک کار بیهوده! شما هرگز نمیتوانید با جمعآوری اطلاعات پیشرفت کنید. این دروغ که نهایتا به آن چیز دست مییابم را از سرتان بیرون کنید. اگر بخواهید تمام وقتتان را برای کارهای مقدماتی بگذارید، کسبوکارتان آنقدر زنده نمیماند که بخواهد از آنها استفاده کند.
۷. حالت تدافعی گرفتن برای شکست نخوردن. یکی از راههای فرار معمول مدیران استفاده از این جمله است که برای حفظ حداقلهای شرکت به دنبال ریسک کردن نمیرویم. ولی این موضوع نباید بهانهای برای کم کردن تلاش شما باشد. مسوولیت اقتصادی هر شرکت در قبال کارمندانش بدون شک یکی از مهمترین مسائل آن است. ولی میانهرویهای طولانی و فرارهای متعدد از ریسک کردن باعث موفقیت یک شرکت نخواهد شد. به عبارت دیگر هیچکس با جمع کردن پول خرد پولدار نمیشود.
۸. سری که درد نمیکند چه نیازی به بستن دارد؟ وقتی شرایط برای یک شرکت بحرانی میشود، خیالتان برای ریسک کردن راحت است. چراکه راهی جز این ندارید. اگر دست بهکار نشوید شرکت به تباهی کشیده میشود. ولی برای شرایط آرام و معمولی چه تصمیمی عاقلانه است؟ آیا به داشتههایتان قانع هستید؟ یکی از دلایلی که میتواند موجبات نارضایتی مشتری را فراهم کند، یکنواخت بودن محصول و خدمات است. مشتری دوست دارد تا موارد مختلف را امتحان کند. به خاطر داشته باشید ریسک همیشه برای زمان بحرانی نیست. برای رقابت و پیشرفت هم باید ریسک کنید.
۹. ترس از نتیجه. یکی از ترسهایی که در ابتدای هر راهی وجود دارد، انتهای کار است. آیا تلاشتان میتواند راضیکننده انتظارات دیگران باشد؟ نگذارید ترس نرسیدن، شما را از حرکت کردن بازدارد. این ترس باعث میشود که ایدههای بیشماری که هر کدام از آنها میتواند نتیجه بخش باشد در نطفه نابود شود. هرگز به این فکر نباشید که دیگران ممکن است زحمت شما را در پس کاری که به نتیجه نرسیده است نادیده بگیرند. برای رسیدن به هدف، نگذارید ذهنتان آرزوهایتان را کمرنگ کند.
۱۰. من از ریسک کردن ابایی ندارم! شاید این جمله برای شخص شما به عنوان مدیر صدق کند، ولی تا چه میزان میتوانید از کارمندانتان مطمئن باشید؟ شاید رخوتی که در کارمندانتان برای حرکت و پیشرفت وجود دارد نتواند پاسخگوی خواستههای شرکت شما باشد. اگر فروشنده شرکت یک عملکرد ایمن را به ریسک کردن ترجیح دهد، نمیتوانید با خیال راحت برنامههایتان را پیش ببرید. برای رفع این مشکل باید با دید نزدیک و دقیق سکتههای موجود در روند تولید را از راه بردارید.
افرادی که از ریسک کردن گریزانند، در دنیای ساختگی و دور از واقعیت خودشان زندگی میکنند. آنها آسودگی و درآمدهای موقتی حال حاضرشان را به بهای پیشرفت درازمدت شرکت به دست میآورند. آنها با بهانه به ظاهر منطقی ولی پوچ، درواقع وظایفشان را به تعویق میاندازند. این دسته از افراد به جای قدم گذاشتن در مسیر، آرزوی تغییرات خارجی را دارند تا شاید اثری هم بر روند کار آنها داشته باشد. ولی به خاطر داشته باشید، به عنوان یک مدیر شما چراغ راه و الگوی کسانی هستید که از شما پیروی میکنند. پس برای شروع، خودتان قدم اول را بردارید!
ارسال نظر