انرژی کسبوکار خود را بررسی کنید اگر موفقیت میخواهید
نویسنده: Kate Swoboda مترجم: یوسف فراهانی مردم معمولا هنگامی که از کسبوکار خود صحبت میکنند، خواهان بحث در مورد عوامل محسوس و مشخصی هستند. با واکاوی و کنکاش در اطلاعاتی که اغلب در گفتوگوها رد و بدل میشود درمییابیم که محتوای حاکم بر اکثر گفتوگوها موضوع انرژی است. نگرش و رفتار در موفقیت کلی تاثیر بسزایی دارد. در حالی که برخی ممکن است بهراحتی از هرگونه بحث پیرامون عنصر «انرژی» یک فرد به عنوان بستر شکوفایی و تبلور شخصیت امتناع ورزند. به بیان دیگر به همان طریقی که شما میتوانید بگویید منش فردی با آغوش بسته و برخوردی سرد در مقابل خوشامدگویی گرم و صمیمانه قرار دارد، مردم در کسبوکار نیز سیگنالهای مشابهی را از خود به نمایش میگذارند.
نویسنده: Kate Swoboda مترجم: یوسف فراهانی مردم معمولا هنگامی که از کسبوکار خود صحبت میکنند، خواهان بحث در مورد عوامل محسوس و مشخصی هستند. با واکاوی و کنکاش در اطلاعاتی که اغلب در گفتوگوها رد و بدل میشود درمییابیم که محتوای حاکم بر اکثر گفتوگوها موضوع انرژی است. نگرش و رفتار در موفقیت کلی تاثیر بسزایی دارد. در حالی که برخی ممکن است بهراحتی از هرگونه بحث پیرامون عنصر «انرژی» یک فرد به عنوان بستر شکوفایی و تبلور شخصیت امتناع ورزند. به بیان دیگر به همان طریقی که شما میتوانید بگویید منش فردی با آغوش بسته و برخوردی سرد در مقابل خوشامدگویی گرم و صمیمانه قرار دارد، مردم در کسبوکار نیز سیگنالهای مشابهی را از خود به نمایش میگذارند.
در اینجا پنج «انرژی» برتر کسبوکار یا نگرش عالی که مردم در هر کسبوکاری با خود به همراه دارند ذکر شده است و به این پرسش که چگونه این انرژیها میتوانند موفقیت یک کسبوکار را تحت تاثیر قرار دهند، پاسخ گفته میشود.
۱. ناامیدی: اگر شما یا کارکنان شما حامل انرژی ناامیدی باشند، زمزمه «ما واقعا، نیاز به این مشتری داریم»، صرفا فقط بر زبان جاری میشود. شاید شما با یک فرد مواجه شده باشید که برای درخواست انجام کار از طرف شما، به شما انرژی میدهد. این دقیقا همان چیزی است که مشتریان زمانی که فروشندگان این حالت ناامیدی را از خود نشان میدهند از طرف ایشان احساس میکنند.
چگونه میتوانید برخی چیزها را تغییر دهید؟ اطمینان حاصل کنید که هر کسی که با مشتریان در تعامل است، در چارچوب ذهنی درست آن قرار دارد و این بهآن معنی است که به ارزش آنچه ارائه میدهد به خوبی واقف است.
۲. رقابت بیش از حد: با اینکه احساس ناشی از رقابت میتواند سالم باشد، اما رقابت بیش از حد، تلاشی برای پیروزی در همه زمینهها و شکست رقبا به هر قیمتی حتی به بهای افول استانداردها و ورود به بازیهای نامشروع است. چه اینکه رقابت بیش از حد توسط رئیس یک شرکت بهعنوان یک استراتژی کسبوکار مورد استقبال قرار گیرد و چه تنها در سطح مبادلات بین کارکنان پدیدار شود، این رویکرد باعث نمیشود که هر کسی مانند یک فرد موفق سطح بالا به نظر برسد.
در عوض، این موضوع ممکن است منجر به احساس ناامنی دیگران شده و باعث شود تا در مورد این رفتار سوال کنند: چرا این شخص باید برای برنده شدن به هر کاری دست زده و با چنین شیوه بدی عمل کند؟ این فرد به دنبال جبران چه چیزی است؟ دور شدن از انرژی بیش از حد رقابتی میتواند توسط رهبران شرکت آغاز شود. سپس یک مکالمه آزاد با کارکنان میتواند به بحث در این مورد بپردازد که چرا آنها به جای رقابت با همکاران خود، از آنها نمیخواهند تا با همکاری یکدیگر کار کنند. در نهایت توصیه میشود تا انگیزهها و استراتژی شرکت خود را که برای حرکت پیشرونده ترسیم شده است، بررسی کنید تا اطمینان حاصل شود که آنها به رقابت بیش از حد منجر نمیشوند.
۳. از دست رفتن انرژی: هر یک از افراد میخواهند راههایی برای پسانداز پول پیدا کنند، اما تحلیل رفتن انرژی در این مسیر، آنها را از دستیابی به این هدف باز میدارد. اگر شما از کارکنان خود درخواست کنید تا با کامپیوترهای کند منسوخ شده کار کنند که روی بهرهوری آنها تاثیر میگذارند، این انرژی بسیار مخرب است و عدم پویایی در کارکنان رخ میدهد. این درحالی است که در مقابل، هر نوع ولخرجی را از سوی مشتریان پذیرفته و استقبال میکنیم. این رویکرد برای تیم شما نشاندهنده اینست که به جای ایجاد یک محیط کار برای کارکنانی که به آنها افتخار کنید، شما بیشتر مراقب مشتریان هستید.
برای دور شدن از تحلیل رفتن انرژی، از کارکنان در مورد ایدههای خود برای اینکه چگونه شرکت میتواند در هزینهها صرفه جویی کند، پرسش کنید، چرا که اساسا آنها در خط مقدم قرار دارند. با اطمینان حاصل کردن از اینکه آنها با بهترین عملکرد خود، سازندهترین ابزار ممکن هستند، پاسخهای آنها را اولویتبندی کنید.
۴. انرژی بینظم و غیرمتمرکز: مردم اغلب رهبرانی را تحسین میکنند که برای کسبوکار خود چشماندازی عظیم ترسیم کردهاند. با این حال، اجرای این چشمانداز، نیاز به تمرکز دارد. بهعنوان رهبر یک کسبوکار، انتخابها را اولویتبندی کنید و به تیم خود، منابعی را بدهید تا آنها را دنبال کنند، بهطوریکه آنها بتوانند دو یا سه پروژه کلیدی واقعا بزرگ را انجام دهند. برای حفظ تمرکز شرکت در حین ایجاد فضا برای نوآوری، پروژههایی که بهطور پایدار پولساز هستند و آنهایی که پرریسک هستند را تعیین کنید. سپس برخی از پروژههای پایدار را در حین فضاسازی برای تکمیل پروژههای تجربی، در اولویت قرار دهید.
۵. عدم درک مستقیم: کارآفرینان نباید کار دیگران را فقط به خاطر اینکه به کاری طاقتفرسا برای آنها تبدیل شده است، ترک کنند. از دست دادن دل و جرأت و نادیده گرفتن خطوط قرمز در مورد آنچه که در کسبوکار خود احساس میکنید، مسیری به سوی احساس ناکامی و ضعف بوده و در نهایت به یک تصمیمگیری ضعیف منجر میشود.
زمانی که شما واقعا میخواهید نه بگویید، بله گفتن احساس خوبی به شما نمیدهد. ضمنا خود را درگیر انبوهی از کارها نکنید، زیرا نمیتوانید از ذهنیت «خودم آن را انجام میدهم» بیرون بیایید. بینشهای شهودی شما در مورد بهترین و مناسبترین زمان گسترش کسبوکار، برای مقابله با رکود ناشی از تغییرات فصلی، همیشه به طور کامل منطبق با اهداف پیش نمیرود اما شما را قادر میسازد تا با هماهنگسازی و انطباق با چنین احساساتی، بیاموزید که چرا آنها ظهور مییابند و چه چیزی را به شما خواهند آموخت.
بخشهای یک کسبوکار بسیار فراتر از عرضه و تقاضا یا سود و زیان حرکت میکنند. انرژی که شما و بازیکنان کلیدی شما برای این حوزه به ارمغان میآورند، روی هر مشتری و فروشندهای اثرگذار خواهد بود و این اثر همان چیزی است که الهامبخش افراد برای همکاری با شرکت شما یا انتخاب دیگر شرکتها است. انرژی که در کسبوکار خود تجلی میدهید، بررسی کنید تا ببینید که رشد و موفقیت شما در کجا محدود میشود.
ارسال نظر