آیا شبکهسازی برای جذب مشتری کارساز است؟
نویسنده: Preston Bailey مترجم: مهدی نیکوئی منبع: کتاب تجارت کردن با قلب پرستون عزیز دو سال است که کسبوکار عکاسی خود را با موفقیت اداره میکنم. از کاری که انجام میدهم، لذت میبرم اما به اندازه گذشته مشتری به دست نمیآورم. هماکنون به یک مراسم شبکهسازی مخصوص عکاسان دعوت شدهام. آیا رفتن به آنجا ارزش دارد؟ آیا فکر میکنید که با رفتن به اینگونه مراسم میتوانم تعداد مشتری بیشتری به دست آورم یا وقت خود را هدر میدهم؟ با احترام تازهکار در شبکهسازی ***
تازهکار عزیز،
مطمئن نیستم که شبکهسازی موثرترین راه به دست آوردن مشتریان باشد.
نویسنده: Preston Bailey مترجم: مهدی نیکوئی منبع: کتاب تجارت کردن با قلب پرستون عزیز دو سال است که کسبوکار عکاسی خود را با موفقیت اداره میکنم. از کاری که انجام میدهم، لذت میبرم اما به اندازه گذشته مشتری به دست نمیآورم. هماکنون به یک مراسم شبکهسازی مخصوص عکاسان دعوت شدهام. آیا رفتن به آنجا ارزش دارد؟ آیا فکر میکنید که با رفتن به اینگونه مراسم میتوانم تعداد مشتری بیشتری به دست آورم یا وقت خود را هدر میدهم؟ با احترام تازهکار در شبکهسازی ***
تازهکار عزیز،
مطمئن نیستم که شبکهسازی موثرترین راه به دست آوردن مشتریان باشد. من به حفظ روابط مستحکم با فعالان صنعت اعتقاد دارم؛ بهخصوص اگر با آنها کار کرده باشم و از نحوه عملکردشان خرسند باشم. با این وجود معمولا ترجیح میدهم بهطور مستقیم با آنها در ارتباط باشم. زمانی که بحث مراسمی پیش میآید که منحصر به شبکهسازی هستند، تردید من بیشتر میشود؛ شاید دلیل این امر، آن باشد که من ذاتا فردی درونگرا هستم.
میدانم که در این گونه مراسم میتوان ارتباطات فوقالعادهای ایجاد کرد؛ حتی اگر بلافاصله به یافتن مشتری منجر نشوند. من با یکی از طراحان نورپردازی که کارش را واقعا تحسین میکنم، در یکی از این مراسم آشنا شدم. او جوان و سرشار از ایدههای مهیج بود و از آن زمان تاکنون کارها و پروژههای بسیاری را با هم انجام دادهایم.
اما دلیل بهتری برای رفتن به چنین مراسمی وجود دارد. شاید بهترین زمان و مکان برای انجام تحقیقات بازار، مراسم شبکهای باشد. شما از چنین مراسمی میتوانید نهایت استفاده را برده و به اطلاعات دست اولی که دارند، دست پیدا کنید. به زمینههایی فکر کنید که میتوانید از این اطلاعات استفاده کنید؛ البته منظور کپی کردن و تقلید از افکار و ایدههای دیگران نیست، بلکه همینکه از آنها الهام بگیرید، کافی است. همچنین اگر در یک کسبوکار، مبتدی و بیتجربه هستید، مراسم حرفهای میتواند فرصتی باشد که در آن آموزشهای فشردهای را بگذرانید.
من معمولا در چنین مراسمی، یکی از سخنرانان اصلی هستم و با این وجود از هر فرصتی برای گوش دادن به سخنان دیگر متخصصان استفاده میکنم. با شنیدن چالشهایی که هر کدام از آنها در کسبوکار خود با آن روبهرو هستند، مطالب جدیدی آموخته و ایدههای تازهای به ذهنم میرسند. شاید باور نکنید که تا چه حد میتوانید اطلاعات خود را در مورد بازاریابی و برندسازی با صحبت کردن با سایر حرفهایهای خلاق و گوش دادن به داستان پیروزیها و شکستهایشان افزایش دهید.
اما هدف اصلی شما افزایش دایره مشتریانتان است. ملاقات با افراد زیادی که در صنعت شما فعالیت میکنند برای به دست آوردن مشتریان جدید الزامی نیست. با این وجود اگر شبکهسازی میکنید که مشتریان جدیدی به دست آورید، آماده باشید که در عوض نیز چیزی پرداخت کنید؛ غالبا به صورت ارجاع مشتریان خودتان به دیگر همتایان. آیا گپ زدن با یک نفر در هنگام نوشیدن یک فنجان چای باید باعث شود که بر سر اعتبار خود ریسک کرده و آنها را به یکی از مشتریان خود معرفی کنید؟ من معتقدم که کار کردن با یک نفر تنها راهی است که میتوان فهمید آیا میشود او را به کسی توصیه کرد یا خیر. خود من استانداردها و شرایط سطح بالایی برای کسی دارم که قصد توصیه کردن او را دارم و قطعا این کار را در مورد شخصی که برای اولین بار میبینم، انجام نمیدهم. نمیتوان مشتریان خود را به کسانی ارجاع داد که برای اولین بار در یک مراسم شبکهای آنها را ملاقات میکنیم. من کسانی را به مردم معرفی میکنم که بااستعداد و وفادار باشند؛ کسانی که بدانم برای به سرانجام رسیدن کار، هر کاری میکنند؛ حتی زمانی که زیر منگنه باشند.
به عنوان مثال، من گری پیج را که یک عمدهفروش گل هست، در هر زمانی و به هر کسی معرفی میکنم. زمانی برای آمادهسازی یک مراسم ازدواج بسیار بزرگ کار میکردم و بسته سفارشی گلهای رز خود را که ارزشی معادل ۱۰۰۰ دلار داشت، اندکی پیش از این مراسم تحویل گرفتم. زمانی که به بسته دریافتی توجه کردم، وحشت سراسر وجود مرا فرا گرفت. تمامی گلها آسیب دیده و غیرقابل استفاده بودند. چه کابوسی بود! بلافاصله با گری تماس گرفتم که یک گلفروش فوقالعاده بود. با اینکه ساعت ۳ صبح بود، تلفن را برداشت و با هر تامینکنندهای که فکر میکرد تماس گرفت تا گلهای رز مورد نیاز مرا پیش از مراسم تهیه کند. صبح آن روز، زمانی که از خواب بیدار شدم (البته خواب خوبی نبود!)، گلها در راه رسیدن به مقصد بودند. پس از آن ماجرا، من گری را به هر کسی پیشنهاد میکنم. من کاملا به او اعتماد دارم و مطمئن هستم که هر کاری را به اتمام میرساند، اما باید با او کار میکردم تا به این شناخت میرسیدم. به مرور زمان و طی همکاری با افراد مختلف است که متوجه میشویم مشتریانمان را به کدام یک از فعالان صنعت میتوان ارجاع داد. تنها با کسی میتوان این مبادلات را داشت که به او اعتماد کامل داشته باشیم. اگر این ویژگی وجود نداشته باشد، استرس انجام کار را خواهیم داشت. اگر مشتری از انجام نشدن به موقع کار یا کیفیت ناراضی باشد، ما باید تاوان آن را بدهیم.
زمانی که به مراسم شبکهای میروید، به آنها بهعنوان فرصتهایی برای یادگیری از همتایان خود و احتمالا یافتن همکارانی خلاق نگاه کنید. منافع چنین مراسمی ممکن است مدت زمانی طول بکشد تا خود را نشان دهند، اما این رویکرد بسیار بهتر از آن است که انتظار داشته باشید شبکهسازی بلافاصله برای شما مشتری به ارمغان بیاورد.
ارسال نظر