نسبت به هویت کسبوکار خود سختگیر باشم؟
منبع: کتاب تجارت کردن با قلب نویسنده: Preston Bailey مترجم: مهدی نیکویی پرستون عزیز چند سال است که من و همسرم یک شرکت تدارکات مجالس راهاندازی کردهایم. در این مدت با ارائه غذاهای سالم، تازه و ارگانیک، اعتباری برای خود به دست آوردهایم و گاهی براساس اعتبار یا سفارش دیگران مشتریانی به ما مراجعه میکنند. اما برخی از آنها خواستار غذاهای پرکالری و غیرارگانیک هستند؛ چیزی که کاملا با سبک معمول کار ما منافات دارد. چه کار باید کرد؟ آیا باید این سفارشها را قبول کنیم و هویت خود را تا حدی نادیده بگیریم؟ یا اینکه آنها را رد کنیم و چنین کارهایی را از دست بدهیم؟ با احترام کسانی که تلاش میکنند خودشان باشند
***
تلاشکننده عزیز،
تمامی مشتریان متعلق به شما نیستند.
منبع: کتاب تجارت کردن با قلب نویسنده: Preston Bailey مترجم: مهدی نیکویی پرستون عزیز چند سال است که من و همسرم یک شرکت تدارکات مجالس راهاندازی کردهایم. در این مدت با ارائه غذاهای سالم، تازه و ارگانیک، اعتباری برای خود به دست آوردهایم و گاهی براساس اعتبار یا سفارش دیگران مشتریانی به ما مراجعه میکنند. اما برخی از آنها خواستار غذاهای پرکالری و غیرارگانیک هستند؛ چیزی که کاملا با سبک معمول کار ما منافات دارد. چه کار باید کرد؟ آیا باید این سفارشها را قبول کنیم و هویت خود را تا حدی نادیده بگیریم؟ یا اینکه آنها را رد کنیم و چنین کارهایی را از دست بدهیم؟ با احترام کسانی که تلاش میکنند خودشان باشند
***
تلاشکننده عزیز،
تمامی مشتریان متعلق به شما نیستند. زمانی که من کار خود را شروع کردم، تصور میکردم که کار من برای هر مشتری و هر سفارشی عالی است. نه تنها این موضوع نشاندهنده یک خودخواهی بزرگ در من بود، بلکه معایبی نیز داشت. به جای آن که از خودم تصور فردی همه فن حریف داشته باشم، ناامید شده بودم. این روزها من یک سیاست ساده دارم: معتقدم میتوانم برای هر مشتری که بخواهد با من کار کند، طراحی کنم. تنها کارهایی متعلق به من نیستند که زمان کافی برای وقت گذاشتن روی آنها را ندارم یا اینکه به قدری بودجه کم است که نمیتوان سودی از آن کسب کرد.
من درک میکنم که شما میخواهید هویتی را حفظ کنید که با سختکوشی به دست آمده است. معمولا، به موازات آنکه هویت شما روشنتر و قویتر میشود، مشتریانی را جذب خواهید کرد که انتظارات مطابق با هویت کاری شما دارند. اما حتی من هم در این مرحله آخر از حرفه کاریام، هر از گاهی درخواستهایی برای طراحیهای «ساده و مینیمالیست» دریافت میکنم؛ آن چیزی که به هیچوجه برای آن شناخته شده نیستم! حقیقت آن است که گر چه میتوانم طراحیهای ساده هم انجام دهم، اما مینیمالیسم حوزهای نیست که از کار کردن در آن احساس راحتی یا شور و شعف مورد نیاز برای خلاقیت داشته باشم.
اما از صمیم قلب اعتقاد دارم که هر مشتری فرصتی برای خدمت کردن، یادگیری و رشد کردن است. انطباق دادن سبک کاری با نیازهای مختلف به معنای از دست دادن هویت نیست. در حقیقت، این موضوع میتواند شانسی برای یافتن راههای جدید و هیجانآمیز برای شکوفا شدن هویت و خلاقیتتان باشد. بهعنوان مثال، زمانی که شروع به طراحی مراسم کردم، همیشه با خودم میگفتم محال است روزی از لامپهای کریسمس استفاده کنم (لامپهای بسیار کوچک، سفید و گاهی رنگی که در جشنها و بهخصوص کریسمس استفاده میکنند). با خودم فکر میکردم که این لامپها بسیار قابل پیشبینی و سطح پایین بوده و هیچکس از دیدن آنها به وجد نمیآید. همیشه واکنش من به آنها یکسان بوده است: به هیچوجه، تحت هیچ شرایطی.
اما جهان هستی از درافتادن با ما لذت میبرد و در نهایت یک مشتری به من مراجعه کرد که عاشق لامپهای کریسمس بود. چه کار میتوانستم بکنم؟ باید رضایتش را جلب میکردم و در نهایت یک آلاچیق ساخته و تمام باغ را با لامپهای کریسمس مسقف کردم. باید اعتراف کنم که بسیار زیبا و شگفتانگیز شده بود. استفاده سخاوتمندانه و با تعداد زیاد از لامپهای کریسمس، آن مکان را کاملا مانند یک سرزمین افسانهای کرده بود. به هیچوجه هم قابل پیشبینی و سطح پایین نبود. درسی که از این موضوع گرفتم این بود: میتوانم در نهایت کار خود را با استفاده از موادی که دوست ندارم ولی به شیوهای که دوست دارم، انجام داده و به نتیجهای واقعا شکوهمند برسم.
البته قرار نیست هر سفارشی را قبول کنید. ضمن آنکه تمامی تلاش، انرژی و عشق خود را صرف کار میکنید، در صورتی که میدانید شایستگی انجام سفارشی را ندارید، آن را نپذیرید. نپذیرفتن یک سفارش خاص به همراه توضیح دادن دلیل آن برای مشتری، نه تنها اعتبار شما را زیر سوال نمیبرد، بلکه باعث میشود یک حرفهای به نظر برسید. در چنین مواردی میتوان او را به متخصصان دیگر ارجاع داد. کسی که به شما مراجعه کرده است، درک میکند که قرار نیست کسی در تمامی حوزههای شغلی متخصص شود. انجام ندادن چنین کاری بسیار بهتر از ناراضی بودن مشتری از کیفیت و نتیجه نهایی آن است. اما اگر توانایی و شایستگی انجام سفارشی را دارید، به دلیل آنکه مطابق با هویت شما نیست، آن را از دست ندهید. کسب رضایت مشتریان از حفظ هویت کسبوکار هم مهمتر است. رضایت مشتریان است که میتواند بقا و موفقیت شما را تضمین کند.
پاتریسیا استوکز، روانشناسی که روی نوآوری و خلاقیت مطالعه میکند، میگوید پاسخهای بدیع و خلاق زمانی ظهور میکنند که راهحلهای متداول ما برای مشکلات سد شده باشند. چه چیزی «راهحلهای متداول» ما را بیش از یک مشتری سد میکند که تقاضایی کاملا متفاوت با سبک کاری ما دارد؟ ضمن احترام به طرز تفکر و درخواستهای آنها میتوانید پیشنهادهای خود را هم بدهید. اما به یاد داشته باشید که با آنها مخالفت نکنید. تلاش کنید از چشم مشتری خود به مساله نگاه کنید. همدلی را فراموش نکنید و زیبایی نگاه او را درک کنید. زمانی که چنین رفتاری را در پیش میگیرید، میبینید که آنها نیز یاد خواهند گرفت که بیش از پیش به سبک کاری شما مشتاق شوند؛ حتی بیشتر از آنچه که فکرش را میکردهاید.
فکر کنید که این مشتریان «خواهان سبک کاری متفاوت» فرصتی برای اثبات آنچه شما هستید، نیستند؛ اما در عوض فرصتی هستند برای گسترش آنچه میتوانید برای آنها انجام دهید. اگر کار جدیدی را با یک نگرش مثبت و همدلی برای مشتریانتان آغاز کنید، با این ذهنیت رشد و گسترش یافتهاید و خواهید فهمید که این مشتریان فرصتی هستند که میتوانید از آنها هم در رشد کسبوکار و هم در رشد خلاقیت خود استفاده کنید.
ارسال نظر