چگونه در بین رقبایم دیده شوم؟

منبع: کتاب تجارت کردن با قلب نویسنده: Preston Bailey مترجم: مهدی نیکوئی* پرستون عزیز، طی سال گذشته توانسته‌ام به سختی کسب‌وکار خود را از هیچ به وجود آورم. در این مدت سفارش‌های خوبی گرفته‌ام، اما به‌دلیل کثرت شرکت‌های خدماتی مجالس در شهر دلسرد شدم. چگونه از عهده چنین رقابت فشرده‌ای برآیم؟ چگونه محصولاتم را آن‌قدر بهبود ببخشم که مشتریان مرا انتخاب کنند و نه دیگران را؟ با احترام

یکی از بسیار

***

یکی از بسیار عزیز،

من معتقدم که «جهان هستی» به اندازه کافی سخاوتمند است و برای همه کار وجود دارد. من همیشه بیش از آنکه به بهترین بودن فکر کنم، تلاش کرده‌ام که منحصربه‌فرد باشم؛ این استراتژی به خوبی باعث موفقیت من طی ۳۰ سال گذشته شده است. مشریان بالقوه با شما ارتباط برقرار خواهند کرد زمانی که بفهمند شما چه چیزی عرضه می‌کنید و ببینند که آن را نمی‌توانند در جای دیگری پیدا کنند. از این رو، شما باید بر ایجاد یک هویت برای کسب‌وکار خود تمرکز کنید؛ نه آنکه تلاش کنید در هر زمینه از رقبای خود بهتر باشید.

هویت کسب‌وکار من به‌طور طبیعی از نوع طراحی مورد علاقه‌ام به وجود آمد. من همیشه خواستار «بیشتر و بیشتر» بوده‌ام اما به یاد می‌آورم چندین سال قبل لحظه «رضایت بخشی» داشتم. در آن موقع در باغچه‌ای از گل‌های زیبا ایستاده بودم و ناگهان به ذهنم خطور کرد: چه می‌شود اگر بتوانم این مجموعه را به سالن اصلی مراسم ببرم؟ می‌شود تمام این زیبایی و اثرگذاری را منتقل کرد؟ چقدر شگفت‌انگیز خواهد بود؟

آن لحظه تمام کار مرا شکل داده است. از آن زمان به بعد، همیشه هدف من این بوده که وفور زیبایی‌های طبیعی را به داخل سالن بیاورم. من فکر می‌کنم که این مورد باعث منحصربه‌فرد و قابل شناسایی شدن طراحی‌های من شده است. زمانی که افراد به من فکر می‌کنند، می‌دانند که چه چیزی انتظار داشته باشند: فضاهای تاثیرگذار، گل‌های زیبا و یک رویکرد نمایشی. لحظه بسیار خوشایند و هیجان‌آمیزی است، زمانی که شخصی کار مرا می‌بیند و می‌گوید: «این طراحی قطعا کار پرستون بیلی است.»

تنها به این دلیل که می‌گویم هویت کسب‌وکار من به‌طور طبیعی از نوع طراحی مورد علاقه من برخواسته است، منظورم این نیست که خودم تلاشی برای رخ دادن این اتفاق نکردم. از همان ابتدای کار، تلاش کرده‌ام تا طراحی‌های من خودش را نشان دهد.آیا می‌توانستم به جای آنکه آن را در سه بعد انجام دهم، از دو بعد استفاده کنم؟ زمانی که این ایده‌ها را امتحان می‌کردم، به واکنش مشتریانم توجه می‌کردم و هویت من با هر کار بیشتر توسعه می‌یافت.

البته متکی بودن به یک هویت، چالش‌هایی به همراه خواهد داشت. زمانی که مشتریان شروع به درخواست وجه تمایز و مولفه‌های ویژه طراحی من کردند و این درخواست بارها و بارها تکرار شد، مجبور شدم راه‌هایی پیدا کنم که آن مولفه‌ها را برای هرکدام از مشتریان متفاوت و شخصی‌سازی کنم؛ به این دلیل که برای آنها رویدادی منحصربه‌فرد طراحی کرده و خودم را از کسالت نجات دهم! خوشبختانه، خلاقیت ما بی‌انتها است و اگر تلاش کرده و به صدای قلب خود گوش دهیم، همیشه راه برای پرورش یک ایده و تازه نگه داشتن آن پیدا خواهیم کرد.

برای شروع به تعریف ماهیت کسب‌وکار خود، تمرینی را انجام دهید که من آن را «سه نسخه‌ای» می‌نامم. اول، محصول یا خدمتی را برای ارائه دادن انتخاب کنید. اکنون تصور کنید باید آن را سه مرتبه طراحی یا اجرا کنید و در هر مرحله یک جنبه از آن باید متفاوت باشد. به دنبال تمامی مولفه‌هایی بگردید که می‌توانند تغییر کنند. آیا تشابه بین نوع انتخاب‌هایتان مشاهده می‌کنید؟

اگر طراح لوازم و تجهیزات بودید، ممکن بود تمرین سه مرحله‌ای را با یک کیف دستی انجام دهید. اگر قرار بود سه نسخه از یک کیف را ایجاد کنید، چگونه هر کدام از طراحی‌ها را تر و تازه نگه می‌داشتید؟ آیا بافت آن را تغییر می‌دادید؟ شکل؟ بند؟ رنگ؟

شما حتی می‌توانید تمرین سه نسخه‌ای را با کارهای دیگران انجام دهید. به مواردی نگاه کنید که باعث می‌شود در مورد کار دیگران برانگیخته شوید و به دنبال سه شیوه متفاوت از انجام آن باشید.

برای الهام‌گیری به بیرون از حوزه کاری خود نگاه کنید. من علاقه‌مند به کارهای یکی از شرکت‌های طراحی در حوزه مد و پوشاک هستم. زمانی به یکی از طراحی‌های لباس‌های زنانه آنها نگاه می‌کردم و از آن برای ایجاد رومیزی‌های زیبا الهام گرفتم. برای من بسیار تعجب‌آور بود که یکی از میهمانان در یکی از مراسم همان لباسی را پوشیده بود که مرا در بحر تعمق فرو برده بود. در ابتدا او متوجه نشد که طرح لباسش و رومیزی یکی است، اما در اواسط مراسم این موضوع تبدیل به موضوع یک مکالمه جذاب شد.

اگر این تمرین‌ها را به صورت تفریح‌وار انجام داده و به‌طور مرتب چیزهای جدیدی تجربه کنید، ایده‌های بسیاری به دست خواهید آورد. برخی از آنها ارزش ادامه دادن ندارند اما بسیاری نیز ارزشمند هستند. توجه کنید که چه چیزی مرتبط با مشتریان شما است و چه چیزی بیشترین شور و شعف را در خودتان ایجاد می‌کند. جایی که خواسته‌ها و تمایلات مشتریانتان با الهامات خودتان انطباق پیدا می‌کنند، ممکن است، قلب هویت کسب‌وکارتان باشد.

شما منحصربه‌فرد هستید و اگر واقعا شور و احساس فردی خود را در کارتان نشان دهید، کارتان نیز منحصربه‌فرد خواهد شد. این موضوع همان چیزی است که شما را در کلاس کاری خودتان قرار داده و برجسته می‌کند.

nikoueimahdi@gmail.com

چگونه در بین رقبایم دیده شوم؟