اصولی برای ایجاد محیطهای کاری منعطف
کارمندان چه انتظاراتی از مدیران دارند؟
هوتسا عسکری نسب منبع: Forbes در عصری که تمامی عوامل اثرگذار در حال تغییر است و فضای حاکم بر محیط کار مبهم و نامطمئن است، کارمندان به رهبرانی مقتدر نیاز دارند، نه مدیرانی که صرفا بهعنوان یک فرمانبردار از روسای خود تبعیت میکنند. کارمندان از سیاستهای خشک و غیرضروری حاکم در محل کار به ستوه آمدهاند و این احساس در آنها به وجود آمده که مدیری قابل اعتماد، صادق و معتبر که بتوان با او در سازمان ارتباط برقرار کرد، وجود ندارد. با تجربه رکود اقتصادی در سال ۲۰۰۸ و همچنین این واقعیت که تمرکز مدیران بیشتر روی برنامههای شخصی است تا روی سازمان و کارکنان، کارمندان تصمیم گرفتهاند که شخصا از خود حمایت کنند.
هوتسا عسکری نسب منبع: Forbes در عصری که تمامی عوامل اثرگذار در حال تغییر است و فضای حاکم بر محیط کار مبهم و نامطمئن است، کارمندان به رهبرانی مقتدر نیاز دارند، نه مدیرانی که صرفا بهعنوان یک فرمانبردار از روسای خود تبعیت میکنند. کارمندان از سیاستهای خشک و غیرضروری حاکم در محل کار به ستوه آمدهاند و این احساس در آنها به وجود آمده که مدیری قابل اعتماد، صادق و معتبر که بتوان با او در سازمان ارتباط برقرار کرد، وجود ندارد. با تجربه رکود اقتصادی در سال ۲۰۰۸ و همچنین این واقعیت که تمرکز مدیران بیشتر روی برنامههای شخصی است تا روی سازمان و کارکنان، کارمندان تصمیم گرفتهاند که شخصا از خود حمایت کنند. کارمندان تمایل دارند نهتنها با اطمینان خاطر به محل کار روند بلکه از حمایت و پشتیبانی مدیران برخوردار شده و بهطور کلی در محل کار برای آنها ارزش قائل شوند اما در عوض، بسیاری از کارمندان با نگرانیهای متفاوتی به محل کار میروند مانند رویارویی با موج جدیدی از اخراج ها، استراتژیهای سازماندهی مجدد، اطلاعیههای خرید شرکت یا مواجهه با مجموعهای از بحرانهایی که در پیش رواست و گاهی حتی از آنها انتظار دارند تا بدون دریافت حقوق اضافی، ساعات بیشتری اضافه کار کنند.
شرایط محل کار، هر از گاهی بسیار غیر قابل تحمل و دشوار میشود بهخصوص زمانی که تمهیداتی از سوی مدیریت جهت کمک به همکاران بهمنظور غلبه بر شرایط دشوار، در نظر گرفته نمیشود. در حقیقت، مدیران باید شرایطی را فراهم کنند تا کارمندان علاوهبر احساس آرامش با دسترسی به ابزارها و منابع مناسب، پیشرفت کرده و در جهت موفقیت گام بردارند. مدیران مدبر هرگز کارمندان خود را در شرایط دشوار و زمانی که واقعا به کمک احتیاج دارند تنها و بیپناه رها نکرده و به این ترتیب در جلب اعتماد کارمندان نسبت به خود موفق هستند.
افرادی که در معرض آسیبهای اجتماعی بوده یا با سختیهای زیادی در طول زندگی روبهرو بودهاند، میتوانند مدیران کارآمدی باشند زیرا هرگز از یاد نمیبرند که چه دشواریهایی را در کار متحمل شدهاند و برای دیدگاههای کارمندان تازه کار، احترام قائل هستند. مدیران مهربان و همدل، اصولا میدانند بدون راهبری مناسب، تا چه حد فضای کار ناعادلانه است. برای اطمینان یافتن از این موضوع که مدیریت در مسیر صحیحی قرار دارد، این مقاله به انتظاراتی که کارمندان از مدیران دارند و تماما نشانگر ماهیت واقعی مدیریت است، اشاره میکند.
صراحت
کارمندان از مدیران خود انتظار دارند تا در مسیری مشخص گام برداشته و در بیان شرح وظایف کارمندان بهویژه انتظارات خود نسبت به آنها صریح باشند و بهطور غیر مستقیم حرفی نزده یا کاری انجام ندهند و از بهکار بردن اصطلاحات تخصصی که درک آن دشوار است، بپرهیزند. یک مدیر نباید از پاسخگویی به ابهامات طفره برود تا از وقوع اتفاقات پیشبینینشده بدون آمادگی مناسب، جلوگیری کند. مدیران صریح، علاوهبر توجه عمیق به جزئیات و دادن اطمینان خاطر به کارمندان بر مسائلی تاکید دارند که هرگز اهمیتی به آنها داده نمیشود.
اختیار
کارمندان دوست ندارند برای انجام کارها از مدیران اجازه بگیرند بلکه خواهان داشتن اختیار جهت تصمیمگیریها هستند تا از شکستهای خود درس عبرت بگیرند. همچنین از مدیران انتظار دارند تا با تدبیر و خرد خود آنها را در حل مشکلات بهطور موثر و مستقل، کمک کنند و زمینهای برای کارآفرینی و هدفمندی در کار میسر شود و این مهم جز در سایه مدیریتی درست و صحیح، امکانپذیر نیست.
آسیبپذیری
مدیران نه تنها پاسخ تمامی سوالات را نمیدانند، بلکه رفتارشان همیشه آنطورکه باید باشد، نیست. کارمندان برای مدیرانی که صادقانه نقاط ضعف خود را میپذیرند و از روشهای دستیابی به پیشرفت آگاهی دارند، احترام قائل هستند. اگر افراد یک گروه ندانند چگونه به بهترین نحو اشتباه خود را جبران کنند یا اینکه در اموری که لازم است چگونه مشارکت کنند، نمیتوان تیمی موفق و با عملکرد بالا تشکیل داد. مدیرانی که به نقاط ضعف خود واقف هستند، علاوهبر داشتن درک و فهم درستی از کارمندان، با آنها مهربان هستند، احساس همدلی میکنند و به اندازهای به تواناییهای خود اعتماد دارند که با فراموش کردن عنوان مدیریت، خود را در جایگاه کارمندان قرار میدهند. این مدیران که دارای شخصیت قوی هستند، بهراحتی با دیگران ارتباط برقرار میکنند و از انجام کار صحیح بهمنظور بهبود وضعیت سازمان هیچگونه واهمهای ندارند.
صداقت
بسیاری از مدیران علاقهای به بیان تمام حقایق ندارند و تنها به گفتن نیمی از حقیقت بسنده میکنند. بهکار بردن چنین سیاستی بهمنظور اجتناب از وقوع آشفتگی و عدم اطمینان تا اندازهای قابل درک است. کارمندان از مدیران واقعی انتظار دارند علاوهبر اینکه شفاف و قابلاعتماد باشند، احساسات خود را نیز بهراحتی ابراز کنند و دیگران را با مهربانی مدیریت کنند.
پاسخگویی
یکی دیگر از انتظارات کارمندان از مدیران این است به همان اندازه که نسبت به خود مسوول هستند در مقابل آنها هم رفتار یکسانی داشته باشند. بسیاری از مدیران کمهزینهترین و آسانترین راه را برای انجام کارها انتخاب میکنند. برای مثال انجام بسیاری از کارها و حل مشکلات را که خود باید بهعهده بگیرند به دیگران واگذار میکنند. مدیرانی که از رویارویی با مشکلات و پاسخگوییها اجتناب میکنند همان افرادی هستند که هنگام راهنمایی و مدیریت دیگران، خطر شکست را به جان میخرند. مدیران پاسخگو، بسیار محترم و مورد تحسین هستند و به هنگام حمایت و پشتیبانی از کارمندان، توقع انجام رفتار متقابل نسبت به خود را نیز دارند.
احترام
تفاوت آشکاری بین شناخت افراد و احترام گذاشتن به آنها وجود دارد. انرژی زیادی در ابتدای فرآیند شناخت صرف میشود که در طول فرآیند، این انرژی فروکش میکند؛ اما احترام فرآیندی است مستمر که بهتدریج میزان آن افزایش مییابد. مدیرانی که در پی شناساندن خود به دیگران هستند با عقل و منطق افراد سنجیده و بهزودی به دست فراموشی سپرده میشوند؛ اما مدیرانی که به دنبال احترام هستند، قلبها را شیفته خود میکنند و هرگز از یادها نمیروند. کارمندان، خواهان مدیرانی هستند که برای کار گروهی و همکاریهای فردی آنها احترام و ارزش قائل هستند و در روابطی که به مرور زمان ایجاد میشود، سرمایهگذاری کنند. مدیرانی که به برنامههای خود وفادار بوده و در صورت لزوم، خطرات فرصتهای مناسب را متحمل میشوند با نتایج چه موفقیت یا شکست ارتباط برقرار میکنند و مورد احترام خاص کارمندان قرار میگیرند.
قابل اعتماد بودن
امروزه در سازمانها بهندرت بتوان مدیرانی یافت که بهکار خود آگاه باشند. بسیاری از مدیران هنوز سعی در نقش بازی کردن دارند تا اینکه شخصیت واقعی خود را نشان دهند. مورد اعتماد بودن و آگاهی موجب بهرهوری و فراهم کردن محیطی میشود که مدیران میتوانند نکات ذکرشده را به صورت هوشیارانه و مستمر اجرا کنند.
مدیران و رهبران باید با شخصیتی محکم در مسیر خود ثابت قدم باشند چرا که در صورت عدم مشاهده این ویژگی، به تدریج کارمندان ارتباطات خود را با آنها محدود میکنند و از مدیران فاصله میگیرند. علاوهبر اینکه توقعات بین مدیران و کارمندان متقابل است نباید فراموش کرد که کارمندان انتظار دارند در مواقع لازم به مدیر خود تکیه کنند. مدیران خبره کارمندان خود را بهخوبی درک و با آنان احساس همدردی میکنند زیرا همواره مراحل پیشرفت خود را به یاد داشته و اذعان دارند هنوز پاسخ تمامی سوالات را نمیدانند؛ اما مهارت این دسته از مدیران در ایجاد گروهها و فراهم کردن محیطی برای کارمندان است تا بتوانند با استفاده از تمام قدرت و دانش خود در مسیر موفقیت گام بردارند. رفتار و گفتار مدیران باید بر پایه اصول صحیح مدیریت عالی یعنی صداقت، احترام و راستی استوار باشد.
ارسال نظر