ایجاد استراتژی یادگیرنده و پیشبینی کننده
منبع: HBR مترجم: فریبا ولیزاده اخیرا استفاده از ابزارهای تجزیه و تحلیل دادههای حجیم در بخشهای مختلف کسبوکارها رواج گستردهای داشته است. در حوزه بهداشت و درمان اینگونه ابزارها در حال تغییر دادن روشهای مورد استفاده پزشکان برای شناسایی افراد در معرض خطر بیماریهای خاص هستند. در صنعت پوشاک به کمک دادههای خرید رویکردهای مشتریان پیشبینی میشود و کارشناسان بازاریابی و فروش از این ابزارها در فعالیتهای تبلیغاتی خود استفاده میکنند. رستورانهای زنجیرهای نظیر Olive Garden، از این ابزارها در تحلیلهای پیشبینیکننده بهمنظور هدایت برنامههای خردهفروشی بهره میبرند.
منبع: HBR مترجم: فریبا ولیزاده اخیرا استفاده از ابزارهای تجزیه و تحلیل دادههای حجیم در بخشهای مختلف کسبوکارها رواج گستردهای داشته است. در حوزه بهداشت و درمان اینگونه ابزارها در حال تغییر دادن روشهای مورد استفاده پزشکان برای شناسایی افراد در معرض خطر بیماریهای خاص هستند. در صنعت پوشاک به کمک دادههای خرید رویکردهای مشتریان پیشبینی میشود و کارشناسان بازاریابی و فروش از این ابزارها در فعالیتهای تبلیغاتی خود استفاده میکنند. رستورانهای زنجیرهای نظیر Olive Garden، از این ابزارها در تحلیلهای پیشبینیکننده بهمنظور هدایت برنامههای خردهفروشی بهره میبرند. اما شاید کلید موفقیت در این امر جلب توجه مدیران ارشد به فرصتی مهمتر است: فناوریهای دیجیتال با سرعت شگفتآوری در حال تغییر دادن نحوه دسترسی و ارزیابی اطلاعات مورد نیاز برای توسعه و پیادهسازی استراتژی توسط مدیران هستند. ایجاد استراتژی، هماکنون به صورت واقعی اتفاق میافتد. استراتژی اکنون قابل یادگیری و پیشبینی است.
پیش از این اصول طراحی و تنظیم استراتژی، بر درک عمیق از اقتصاد بازار، موانع بالقوه تکامل تقاضا، انتظارات ارزشی و نقش مدیریت استعداد و عملکرد تاکید داشته است.اما امروزه بسیاری از آن ویژگیها اغلب تحت تاثیر جریانات مختلف قرار گرفتهاند و به این ترتیب مزیتهای رقابتی شرکت و سهم بازار جای خود را به تواناییهایی نظیر همکاری با صنایع و شرکتهای مختلف، نوآوری و شخصیسازی دادهاند. امروزه دیگر تعریف بازار، مشتری، شریک و حتی رقیب تغییر کرده است. طرح مشترک شرکت اپل و Epic را در نظر بگیرید (ارائه پرونده پزشکی الکترونیک در بیمارستانها و مجتمعهای پزشکی برای بیماران). در این طرح دو شرکت در تلاش هستند شکاف اطلاعاتی پزشکی و بهداشتی موجود میان محیط بالینی و بیمار را بهبود بخشند. بیماران با استفاده از برنامه HealthKit اپل قادر هستند اطلاعات جامع را در خانه تهیه کرده و از طریق سیستم اطلاعاتی شرکت Epic آن را در اختیار پزشک خود قرار دهند.
آیا اپل به یکباره به فعالیت در حوزه پزشکی روی آورده است؟ به چه میزان؟ در واقع این دو شرکت به دنبال طراحی یک طرح بازار جدید هستند. در چنین محیطی که در آن بازارهای جدیدی به کمک اکوسیستم همکاران و شرکا قابل ایجاد است و نوآوری با سرعت غیرقابل باور از هر نقطه آن قابل ظهور است، توانایی رهبران کسب وکار در پیشبینی و تاثیرگذاری بر اتفاقات بازار بهجای تاثیرپذیری از آن، اهمیت بیشتری نسبت به توانایی هدایت و تخصیص منابع دارد.
همزمان ابزارهای جدید و قدرتمند با سرعت شگفتآوری در حال ظهور هستند که امکان تصمیمگیری استراتژیک در زمان واقعی را امکانپذیر میسازند. هماکنون فرصت آن پیش آمده است که از بینشهای نوین نسبت به استعدادها، نحوه ارزیابی اطلاعات و فناوریها بهرهمند شویم. اکنون دیگر امکان تلفیق بینش و عمل بیش از هر زمانی میسر است. تنظیم استراتژی در زمان واقعی امکانپذیر است یا بهتر بگوییم استراتژی یاد میگیرد و پیشبینی میکند. با استفاده از ابزارهای آموزشی ماشینی نظیر دادههایی که هماکنون در سیستمهای شرکتهای بزرگ و منابع خارجی مختلف مثل تولید، زنجیره تامین، بازار، رویکردهای مشتری، اطلاعات مالی و اقتصادی قابل دسترسی است، میتوان الگوهای معنیداری تهیه کرد و شکافهای موجود در بازار را برجسته کرد. چنین تحلیلهایی قادرند هستند فرصتهای مشارکتی برای کسب وکار را شناسایی و توازنی سریع و موثر در تصمیمگیریهای فردی اعمال کنند.
این حالت نه حالتی از مدیریت علمی است و نه نسخه بهروز شدهای از سناریوپردازی. بهتر است بگوییم یک موجود بسیار متفاوت است! برای اطلاق صفت نسخه جدید به آن باید نگاهی جامع بر نسخه اصلی و دامنه اطلاعاتی داشته باشیم که دادههای حجیم قادر به تامین و تجزیه و تحلیل برای تحقق اهداف پویای استراتژیک در سطح استراتژیک هستند. مدیریت علمی و سناریوپردازی در عین تفکر رو به جلو بر اطلاعات منعکس شده از گذشته نیز تکیه دارند. بدونشک نمونههای زیادی از سازمانی که چنین استراتژیهایی را تنظیم و استفاده میکنند، وجود ندارد. در بسیاری از سازمانها تنظیم و پیادهسازی استراتژی شامل فرآیندی منظم است، اما تعدادی از کسب وکارها تجارب قابل توجهی در این حوزه داشتهاند. برای مثال آمازون با تحلیل منابع اطلاعاتی عظیم به پیشبینی گروههای مشتریان خود در آینده و کالای مورد نظر بعدی مشتری برای خرید دست زده است.این شرکت از این اطلاعات بهمنظور انطباق استراتژیک برنامههای خود برای کالاها و خدمات (مثل Fire TV, Amazon Prime) جدید بهره میگیرد. میتوان آمازون و سایر شرکتهای مشابه را در این حوزه بسیار پیشرفته تصور کرد. شرکتهای ارائهدهنده خدمات مالی شروعی امیدوارکننده داشتهاند و نشانههایی از اقدامات سایر بخشها نظیر بهداشت و درمان و رسانهها و سرگرمی قابل مشاهده است. تنها مشکل اصلی در این زمینه این است که استفاده از ابزارهای تحلیلی به این روش برای شرکتهای جهانی با قابلیتهای سنتی دشوار خواهد بود. قوانین سیستمی سختی که در طول ۲۰سال گذشته پایهریزی شدهاند به راحتی قابل تفکیک و ارزیابی برای ارائه الگوهای جدید نیستند. فناوریهای امروزی و فرآیندهای کسب وکار مورد حمایت آنها در بسیاری از شرکتها سخت ریشه دواندهاند و ایجاد تغییر سریع در آنها مستلزم تحولی عظیم است. مسوولیت اصلی ایجاد دیدگاههای پیشبینی کننده تقاضا در میان مدیران عالی و در فرآیندهای مدیریتی، اصلی است که بر عهده رهبران ارشد سازمانها است و به طرق زیر قابل تحقق است:
۱. انجام سرمایهگذاریهای زیرساختی پیشرفته در بخش اطلاعاتی و تحلیلی نظیر جذب استعدادهای پرتوان، ایجاد نوآوری در محصولات و خدمات و ایجاد ارتباطات و اتحادهای استراتژیک،
۲. رواج رویکردهای پیشبینی کننده تحلیلی در سراسر سازمان،
۳.رواج کاربرد رسمی پیشبینی و یادگیری، در واقع تغییر تمرکز سازمانها از برنامهریزی و هدایت به فعالیتهای تحلیلی و پیشبینی کننده،
۴. تبدیل فاعلیتهای تحلیلی به فرآیندهای رسمی با دقت، عملکرد و توسعه برابر با فرآیندهای مدیریتی اصلی.
تحلیلهای پیشبینی کننده، سطوح جدیدی از سرعت ارتباطات و دقت در تصمیمگیری را برای سازمانها به ارمغان میآورند. پیشبینی حالتی از تعامل و دیدگاهی است که در حال تبدیل شدن به یکی از ملزومات تنظیم استراتژی در سازمان است. شرکتها و تیمهای اجرایی که ابزارهای پیشبینی را به عنوان محوری برای تکامل استراتژی و مدیریت بهکار میبندند در آینده در زمره مدیران و رهبران متمایز جهان قرار خواهند داشت.
ارسال نظر