معرفی دو فیلتر برای مدیریت روابط
روش کنترل مرزهای احساسی در محیط کار
نویسنده: Greg Mckeown مترجم: مریم رضایی منبع: HBR همه ما برای اینکه روابط معنادار و کاملی در محیط کار و خانه داشته باشیم، باید دو فیلتر ایجاد کنیم. فیلتر اول از شما در برابر دیگران محافظت میکند و فیلتر دوم دیگران را در برابر شما حفظ میکند. فیلتر شماره ۱: از خودتان در برابر دیگران محافظت کنید. زمانی با یک مدیر کار میکردم که بازخوردهای رک و صریحی داشت: «شما کارمند حقشناسی نیستید» یا «شما خوب نمینویسید. » اوایل، طوری واکنش نشان میدادم که انگار هر چه او میگوید، درست است. در ظاهر حالت تدافعی داشتم؛ اما از درون کاملا خسته و آشفته به خانه میرفتم.
نویسنده: Greg Mckeown مترجم: مریم رضایی منبع: HBR همه ما برای اینکه روابط معنادار و کاملی در محیط کار و خانه داشته باشیم، باید دو فیلتر ایجاد کنیم. فیلتر اول از شما در برابر دیگران محافظت میکند و فیلتر دوم دیگران را در برابر شما حفظ میکند. فیلتر شماره ۱: از خودتان در برابر دیگران محافظت کنید. زمانی با یک مدیر کار میکردم که بازخوردهای رک و صریحی داشت: «شما کارمند حقشناسی نیستید» یا «شما خوب نمینویسید.» اوایل، طوری واکنش نشان میدادم که انگار هر چه او میگوید، درست است. در ظاهر حالت تدافعی داشتم؛ اما از درون کاملا خسته و آشفته به خانه میرفتم. هر روز جزئیات برخوردهایم با او را برای همسرم تعریف میکردم و او در تشخیص کار درست و اشتباه به من کمک میکرد. یک روز همسرم به من گفت که باید به منبع اشتباهم توجه کنم. در واقع، اشتباه من این بود که بیش از حد به حرف مدیرم گوش میکردم. بهعبارت دیگر، باید یاد میگرفتم بازخوردها را فیلتر کنم.
فیلتر شماره ۲: فاصله را حفظ کنید و از دیگران در برابر رفتارهای خودتان محافظت کنید. از طرف دیگر، زمانی با مدیری کار میکردم که کاملا با او راحت بودم. یک روز او به من گفت «برای چیزی که میگویی ارزش قائلم، اما گاهی در صحبتهایمان فکر میکنم در شبکهای از مجراهای تنگ گیر کردهام.» مطمئنا من فاصله خودم را با او حفظ نکرده بودم و باید چیزهایی را که با او به اشتراک میگذاشتم و نحوه این اشتراکگذاری را فیلتر میکردم.
بهکارگیری هر دو فیلتر به میزان کافی کار دشواری است. استفاده زیاد یا کم از این فیلترها همانطور که در ماتریس زیر نشان داده شده، میتواند باعث بروز درگیری در روابط کاری شود.
این ماتریس را اینگونه میتوان توضیح داد:
اگر استفاده از هر دو فیلتر ضعیف باشد، شما متزلزل خواهید بود. این بدترین وضعیتی است که میتوانید در آن قرار گیرید. در این صورت نه از خودتان و نه از دیگران نمیتوانید محافظت کنید. در این شرایط، نسبت به هر چیزی که از هر فردی میشنوید فوقالعاده حساس خواهید شد و حالت تدافعی خواهید گرفت. در واقع، احساس یک قربانی را دارید؛ اما میخواهید مثل یک فرد قدرتمند عمل کنید.
وقتی به این احساس رسیدید، از خودتان بپرسید «آیا موقعیت را واضح میبینم؟»، «آیا در مورد این موضوع بیش از حد واکنش نشان میدهم؟» و «آیا طرف مقابلم زیادهروی میکند؟» برای چیزی که طرف مقابل میگوید عوارض تعیین کنید و در نظر بگیرید که او ۱۰۰ درصد دقیق نیست. به دنبال یک نکته باشید که با آن موافقید و بقیه مسائل را دور بریزید. کلماتی را که در این شرایط میخواهید به زبان بیاورید، نگه دارید تا به احساس واضحتری برسید. میتوانید این کلمات را موقتا روی کاغذ بنویسید و بعدا آنها را مرور کنید.
اگر یکی از فیلترها قوی و دیگری ضعیف باشد، یعنی شما مغرور یا آسیبپذیر هستید. اگر مغرور باشید، یعنی در موقعیت فریبندهای قرار دارید؛ به خودتان اطمینان دارید، اما ناخودآگاه به دیگران آسیب میرسانید. باورهایتان را به زبان میآورید، اما ممکن است بیش از حد رک باشید. مشکل این است که نمیتوانید خودتان را با دیگران هماهنگ کنید؛ چون به آنها گوش نمیدهید. یعنی در واقع مثل یک خیابان یکطرفه ارتباط برقرار میکنید.
وقتی در این موقعیت قرار میگیرید به طرف مقابل بگویید «شاید در مورد این موضوع کمی اغراق میکنم. آیا شما نظر دیگری دارید؟» یا «میدانید، من قبلا در این مورد اشتباه کردهام. نظر شما چیست؟»
اگر آسیبپذیر باشید، دیگران در برابر شما محافظت میشوند؛ اما شما نمیتوانید خودتان را در برابر آنها حفظ کنید. در این صورت بازخوردها را شخصا دریافت میکنید؛ اما در ضمن تلاش میکنید خودتان هم واکنش نشان دهید.
به یاد داشته باشید شما این حق را دارید که به خوبی با شما رفتار کنند. وقتی در آن موقعیت قرار میگیرید به توصیههای دکتر مایا آنگلو توجه کنید: «درون شما فضایی وجود دارد که باید آن را مصون، دستنخورده و پاکیزه نگه دارید. بنابراین، هیچکس حق ندارد به شما ناسزا بگوید یا رفتار بدی داشته باشد؛ حتی بستگان نزدیک شما. این فضا حد و مرزی دارد که وقتی شخصی میخواهد به آن تجاوز کند باید او را متوقف کنید و اجازه ندهید بیش از آن ادامه دهد.»
در نهایت، وقتی هر دو فیلتر قوی کار میکنند، شما در امنیت کامل هستید. در این موقعیت، نسبت به هر چیزی که میگویید و هر چیزی که میشنوید، کاملا محافظت میشوید. دیگر نه کسی را میآزارید و نه آزار میبینید. البته ممکن است کمی منزوی و سرد به نظر برسید که برای دوری از آن باید کمی اجتماعیتر رفتار کنید. مثلا به همکارتان بگویید «میخواهم موضوعی را با شما در میان بگذارم؛ اما انتظار دارم با آن منطقی برخورد کنید.»
وقتی به تعادل درستی با این دو فیلتر برسیم، یک نقطه مرکزی بین آنها مییابیم و شکستناپذیر میشویم. در چنین موقعیتی، این توانایی را داریم که بشناسیم و شناخته شویم. میتوانیم بدون ریسک آسیب دیدن دائمی گوش دهیم و بدون ریسک آسیب رساندن صحبت کنیم. میتوانیم روابط پیچیده را هدایت کنیم؛ چون میتوانیم بدون فراموش کردن اینکه چه کسی هستیم، خود را سازگار کنیم. حقیقت این است که ما میتوانیم در موقعیتهای مختلف و با افراد مختلف خوب رفتار کنیم. چالشی که وجود دارد این است که کشف کنیم در هر رابطه ویژهای در کجا قرار داریم سپس خودمان را به سوی نقطه مرکزی، یعنی جایی که بهترین روابط جریان دارد، سوق دهیم.
ارسال نظر