مولفهها و شاخصهای گرایش به کارآفرینی
دکترحسن عباسزاده کارشناس بانکی، مدرس دانشگاه گرایــــش به کارآفــــرینی (EO) (Interpreneurial orientation) متفاوت از کارآفرینی است بهدلیل اینکه کارآفرینی به مطالعه افراد میپردازد و تفاوت بین کارآفرینی و EO یک تمایز بین محتوا و فرآیند است. لامپکین و دس کارآفرینی را بهعنوان عمل ورود به بازارهای جدید یا از قبل تاسیس شده همراه با کالاها یا خدمات جدید تعریف کردهاند. کارآفرینی آنچه را اتفاق میافتد توضیح میدهد و گرایش به کارآفرینی توصیف میکند که چطور ورود به بازارهای جدید و ارائه محصولات جدید میتواند تداوم داشته باشد؛ همینطور گرایش به کارآفرینی انتقال از سطح فردی به سطح سازمانی است.
دکترحسن عباسزاده کارشناس بانکی، مدرس دانشگاه گرایــــش به کارآفــــرینی (EO) (Interpreneurial orientation) متفاوت از کارآفرینی است بهدلیل اینکه کارآفرینی به مطالعه افراد میپردازد و تفاوت بین کارآفرینی و EO یک تمایز بین محتوا و فرآیند است. لامپکین و دس کارآفرینی را بهعنوان عمل ورود به بازارهای جدید یا از قبل تاسیس شده همراه با کالاها یا خدمات جدید تعریف کردهاند. کارآفرینی آنچه را اتفاق میافتد توضیح میدهد و گرایش به کارآفرینی توصیف میکند که چطور ورود به بازارهای جدید و ارائه محصولات جدید میتواند تداوم داشته باشد؛ همینطور گرایش به کارآفرینی انتقال از سطح فردی به سطح سازمانی است.
بنابراین، دیدگاه مهمی که فرآیند کارآفرینی را به استراتژیهای سازمان پیوند میدهد گرایش به کارآفرینی است. براساس این نظر، هر سازمان طیفی از حالت انفعال یا محافظهکار تا جسور و تهاجمی۱ یا کارآفرین بودن را دربرمیگیرد.
زمانی که سازمان جسور و تهاجمی است نوآوری، ابتکارعمل و ریسکپذیری ازجمله استراتژیهای سازمان محسوب میشود و سازمان بر شناسایی فرصتها، ارزیابی و بهرهبرداری از آن تاکید میکند، اما سازمانهای منفعل چنین ویژگیهایی را ندارند.
سازمانهایی که بر فرآیند کارآفرینی تاکید دارند استراتژیهای سازمانیشان نوآوری، ابتکارعمل و ریسکپذیری است.
سازمانهایی که گرایش به کارآفرینی دارند در طیف رقابت تهاجمی۲ قرار دارند و دارای ویژگیهایی نظیر میزان تعهد منابع، سازمان ریسکهای مرتبط با تخصیص منابع جهت دستیابی به نوآوری و بهبود سهم بازار هستند.
نوآور بودن به تلاشهایی جهت تفکر، خلاقیت، نوگرایی، رهبری تکنولوژیک در محصولات و فرآیندها اشاره دارد. همچنین ابتکار عمل و ریسکپذیری و استقلال عمل به اقدامات افراد یا تیمهایی اشاره دارد که تمایل به راهاندازی مفهوم ایده یا بینش کسبوکار جدید دارند.
ابعاد، مولفهها و شاخصهای گرایش به کارآفرینی
پدیده رفتار کارآفرینی سطح سازمان یا گرایش به کارآفرینی (EO) بهعنوان نیروی محرک فعالیتهای کارآفرینی توسط سازمانها پیگیری میشود که در بیست سال گذشته محور اصلی بررسیهای کاربردی و تئوریک بوده است. لامپکین و دس، دو بعد مبارزه رقابتی و توانایی برای اقدامات مستقلانه (استقلال عمل) را به مفهوم EO اضافه کردند. سایر پژوهشگران، ابعاد دیگر را نظیر ایجاد انگیزش و گرایش بلندمدت افزودهاند.
آنتونیک و هیسریچ، EO را در کارآفرینی درون سازمان قرار داده و هشت بعد را بهعنوان ویژگی آن بهکار بردهاند که عبارت است از: مخاطرهآمیز بودن کسبوکار جدید، ورود به کسبوکارهای جدید، نوآوری محصولات و خدمات، نوآور بودن فرآیند کاری، نوسازی، ریسکپذیری، ابتکارعمل و مبارزه رقابتی. بهطور کلی ابعاد اصلی گرایش به کارآفرینی شامل نوآور بودن، ابتکارعمل داشتن، ریسکپذیری، استقلال عمل و رقابت تهاجمی است که در ذیل دو بعد نوآوری و ابتکار عمل توضیح داده میشود:
نوآور بودن
اولین بعدی که گرایش به کارآفرینی یک سازمان را مشخص میکند نوآوری است. نوآور بودن مستلزم در نظر گرفتن موارد ذیل است:
الف- قوانین و رویههای کاری از تجارب و ایدههای جدید و نیز فرآیندهای کاری خلاق۳ حمایت میکند که منجر به فرآیندهای تکنولوژیک، خدماتی، محصولات جدید یا بازارهای تازه جهت ارزش آفرینی۴ یا افزایش ارزش جاری برای مشتریان شود.
ب- کسب، توسعه و بهکارگیری۵ تکنولوژیها و شیوههای تولید محصول در جهت بهبود و پیشرفت فرآیندهای تولید صنعتی است.
ج- علاقهمندی به عدم استفاده از فرآیند، تکنولوژی، سیستمها و رویههای کاری موجود یا کنار گذاشتن شیوههای جاری.
نوآوربودن، اساس گرایش به کارآفرینی است همانطوریکه توجه به خواستههای مشتری، اصول اساسی گرایش بازار را تشکیل میدهد. نوآور بودن شکلهای مختلفی به خود میگیرد از بهکارگیری شیوه نوین تبلیغات تا استفاده از استراتژیهای تکنولوژیک پیشرفته.
نوآور بودن مستلزم فرهنگ، ساختار و سیستمهای سازمانی جهت حمایت از نوآوری و انعطافپذیری است تا فرآیندها، ساختارها و سیستمهای داخلی سازمان تدابیر لازم را برای پاسخگویی به خواستهها و نیازهای متغیر محیطی به عمل آورند. نوآوری در یک فرهنگ حمایتی۶ رشد میکند که تلاشهای نوآورانه را به روشهای مختلف در سازمان افزایش میدهد .
بهعنوان مثال، ارائه محصولات و خدمات جدید مستلزم سازمانهایی است که منابع انسانی و مالی لازم را جهت جذب و برانگیختن افراد متخصص و حرفهای بهکار میگیرند تا طرحهای تحقیق و توسعه و نیز فرآیندهایی را بهمنظور تامین نیازهای بازار و جلب رضایت مشتریان انجام دهند.
فرهنگ و سیاستهای سازمانی که همکاری، موفقیت فردی۷، تبادل اطلاعات۸ را ترغیب میکنند، نیازمند افزایش سطح نوآوری هستند؛ بنابراین سازمانها جهت نوآور شدن به تدوین سیاستهای منابع انسانی و بهکارگیری سیستم پاداش جهت جذب اندیشمندان و افراد حرفهای نیاز دارند و نیز ایجاد محیطهای کاری که در آن به خلاقیت و نوآوری اهمیت داده میشود.
بیانیه ماموریت سازمان ۹ بر رهبری بازار۱۰ و رقابت بهمنظور ارائه شیوهها، تکنولوژی و نوآوریهای جدید تاکید دارد.
برای اینکه سازمانها به معنای واقعی نوآور شوند، لازم است که بودجه و منابع کافی را جهت نوآوری فراهم کنند، شامل افراد حرفهای و متخصص موردنیاز، حمایت از برنامههای آموزش فنی و نیز عرضه محصولات و خدمات جدید به بازار.
به علاوه چنین سازمانهایی به تحقیق و توسعه از طریق سرمایهگذاری روی فرصتها جهت ارزش آفرینی میپردازند تا با جلب رضایت مشتریان و حفظ رهبری در بازار و پیشتاز بودن در بین رقبا، سهم بیشتری از بازار محصول را به خودشان اختصاص دهند.
سیاست کسب، توسعه و بهکارگیری تکنولوژیهای نوین مستلزم تقویت توان رقابتپذیری سازمان و افزایش اعتبار و شهرت آن در معرفی تکنولوژی و شیوههای جدید کاری است.
استفاده از تکنولوژیهای پیشرفته، نهتنها سرعت ارائه محصولات و خدمات را به بازار افزایش میدهد، بلکه قدرت رقابتی سازمان را از طریق تولید محصولات یا تکنولوژیهای جدید، شناسایی و تسخیر بازارهای تازه یا جذب مشتریان از طریق تنوع بخشیدن به محصول، قیمت مناسب و سرعت ارائه خدمات بالا میبرد.
همچنین در ارتباط با خط مشی تکنولوژی باید چرخه زندگی محصول۱۱ پذیرفته شود تا سهم محصولات و خدمات در رشد، سودآوری و میزان رقابتپذیری سازمان بازنگری و تحلیل شود تا تصویر سازمان و محصولات آن در ذهن مشتریان بازسازی و بهبود یابد.
همچنین سیاستهای نوآوری سازمان برکسب، توسعه و بهکارگیری تکنولوژیهای نوین تاثیرگذار است.
بهعنوان مثال، انعطافپذیری یا سختی سیاستهای دولت در رعایت حقوق مالکیت فکری، قابلیت دسترسی به منابع کمیاب، کمک مالی، پرداخت وام و شیوههای حمایتی دیگر میتواند بر خلاق و نوآور بودن سازمان تاثیرگذار باشد.
سازمانها بهمنظور تقویت گرایش به کارآفرینی، شیوههای رسمی و غیررسمی تاثیرگذاری بر فرآیند سیاستگذاری دولتی جهت غلبه بر موانع نوآوری را پیگیری میکنند. همچنین از طریق جذب و تامین مالی کارآفرینان سازمانی و مدیران عالی کارآمد و نیز برقراری ارتباط با سازمانهای دولتی، غیردولتی، اتحادیههای کارگری و موسسات مشابه، فرآیند نوآوری در سازمان را تقویت میکنند.
در صنایع همگونی نظیر صنعت سازمانی، پیشرفتهای بهدست آمده در زمینه محصولات، خدمات، فرآیندها یا تکنیکها میتواند قابلیت سازمانها را جهت کسب مزیت رقابتی، شهرت و اعتبار بیشتر و نیز ایفای نقش سازنده و موثر در خدماترسانی افزایش دهد.
همینطور نوآوری مستلزم انعطافپذیری در پذیرش فرآیندهای کاری جدید در سطح عملیاتی سازمان است تا از طریق آن بتوان محصولاتی با کیفیت بالا، قیمت مناسب و در سریعترین زمان ممکن به مشتریان عرضه کند.
ابتکار عمل
دومین بعد یعنی ابتکار عمل از طریق جستوجوی فعالانه روشهای غیرمعمول یا جدید جهت دستیابی به کارآفرینی و تحقق اهداف سازمانی بهدست میآید. ابتکار عمل موارد پنجگانه ذیل را در بر میگیرد:
الف- تاکید بر اهمیت مدیران کارآفرین جهت فراهم آوردن چشمانداز و ایدهآلهای لازم بهمنظور شناسایی فرصتها و استفاده از آن
ب- تاکید بر اهمیت تدوین و اجرای استراتژی بهمنظور بهرهبرداری از فرصتهای بازار
ج- توانمندسازی منابع انسانی بهمنظور ارائه محصول با کیفیت و استانداردهای جهانی
د- بهدست آوردن ابتکار عمل از طریق پیشبینی و پیگیری فرصتهای جدید و سهم داشتن در بازارهای نوظهور
ه- بهکارگیری گرایش به رقابت تهاجمی۱۲ و توانایی جهت شناسایی و استفاده از فرصتها قبل از رقبا
به نظر ونکاترمن ابتکار عمل از سه طریق صورت میگیرد: پیگیری فرصتهایی که ممکن است با عملیات جاری سازمان مرتبط باشد یا نباشد، معرفی محصولات و برندهای جدید قبل از رقبا، متوقف ساختن رویههای کاری قدیمی و بهکارگیری روشهای نوین جهت تولید محصولات و نیز بهبود سیستمها و فرآیندهای سازمانی.
اغلب محققان، داشتن ابتکار عمل را جزء مفهوم کارآفرینی قلمداد میکنند که نقش مهمی را در بهبود عملکرد سازمانی ایفا میکند. در واقع، سازمان مبتکر و فعال در محیط رقابتی یک رهبر و پیشرو است و نه پیرو. بهدلیل اینکه فرصتهای جدید را شناسایی و از آن بهرهبرداری لازم را به عمل میآورد.
همینطور ابتکار عمل داشتن سازمانها، مستلزم مهارتهای مدیریتی و کارآفرینی و نیز خود اثربخشی۱۳ است تا سهم بیشتری از بازار محصول را به خود اختصاص دهند.
چنین سازمانهایی، بهطور هوشمندانه حوادث و تغییرات آینده را در بازار پیشبینی کرده و از طریق ارائه محصولات و خدمات، تکنولوژی و رویههای جدید کاری موجب بقا و توسعه آن میشوند. به علاوه با توسعه رفتار مبتکرانه سازمانها، بهطور مستمر فرآیندهای تولید محصول را جهت ایجاد و افزایش ارزش به مشتریان بهکار میگیرند. بهمنظور اینکه سازمانها، عملکردی کارآفرین داشته باشند مجبورند در پیشبینی تغییرات عوامل محیطی و ایجاد نوآوریهایی در شکل دادن به محیط و استفاده از مزیت رقابتی ابتکارعمل داشته باشند. عوامل موجود در محیطهای سازمان شامل سیاستهای دولت، شرایط اقتصادی و اجتماعی، ثبات سیاسی، رقابت، تکنولوژی و گرایشات فرهنگی در سطوح ملی و بینالمللی و تحلیل وضعیت موجود و مدیریت
آگاهانه است.
تمامی این عوامل بهطور مستقیم و غیرمستقیم بر سازمان تاثیر میگذارند و در نظر گرفتن آنها در صنعت سازمانی ضروری است بهدلیل اینکه ماهیت کسبوکار سازمانها اقتضا میکند تغییرات و رویدادهای آینده پیشبینی شود تا بتوان از فرصتهای موجود در آینده به نحو مناسب بهرهبرداری کرد و استراتژیهایی جهت حفظ عملیات سازمانها و بهبود آن بهکار گرفته شود.
بهرغم پیشرفتهای سریع در تکنولوژی اطلاعاتی، عدم اطمینان در حال افزایش است و اطلاعات منبع اصلی در عرصه رقابت محسوب میشود.
از این رو، داشتن مهارتهای اجرایی بالا، چشمانداز و استراتژی نیاز اساسی سازمانها جهت مبتکر شدن است.
ارتباطات رسمی و غیررسمی مدیران عالی و نیز منافع متقابل با موسسات دولتی و غیردولتی، اتحادیهها، سرمایهگذاری مشترک و نظایر آن برای ابتکار عمل سازمانها جهت تغییرات در محیطشان مفید هستند.
بنابراین ابتکار عمل شامل پیشگامی و پاسخگویی سریع به خواستهها و نیازهای مشتریان در محیط رقابتی است.
نتایج برخی پژوهشها نشان میدهد که ابتکار عمل با مبارزات رقابتی رابطه نزدیکی دارد. در این حالت، ابتکار عمل مستلزم آن است که سازمان الگوی رقبا بوده و در دستیابی به بازارهای جدید، افزایش سهم بازار یا غلبه بر موانع موجود با سازمانهای مشابه
رقابت کند.
جهت پاسخگویی مبتکران به محیط رقابتی، سازمانها باید نقاط قوت و ضعف رقبایشان را تجزیه و تحلیل کنند و بر تولید محصولات دارای ارزش افزوده بالا متمرکز شوند تا بتوانند با عرضه محصولات با کیفیت و قیمت مناسب، سهم بیشتری از بازار را به خود اختصاص دهند.
به علاوه ابتکار عمل داشتن، بر شناخت سازمانها نسبت به اهمیت زمان تاکید داشته و به موفقیت سازمانها در ارائه و تولید محصولات و خدمات به بازار، زودتر از رقبا کمک میکند.
بنابراین جهت حفظ رهبری بازار، سازمانها باید محصولات و خدمات جدید و متنوعی را از طریق نوآوری و ابتکار عمل تولید و به بازار عرضه کنند.
پاورقی:
۱- Aggressive
۲-Aggressive competition
۳- Creative processes
۴- Creat new value
۵-Acquiring, developing and deploying
۶- Supportive culture
۷-Individual achievement
۸- Exchange of information
۹-Organizations mission statement
۱۰- Market leadership
۱۱- Product lifecycle
۱۲- Aggressive competition orientation
۱۴- Self-efficacy
ارسال نظر