فرآیند نوآوری نیازمند انعطافپذیری است
نوشته سیدکامران باقری* بقای بلندمدت شرکتها در گرو نوآوری است؛ اما نوآوری با آینده پیوند خورده و هر آنچه با آینده در آمیزد لاجرم با عدم اطمینان و ابهام همراه است. از سوی دیگر، شرکتها همواره کوشیدهاند تا عدم قطعیت فعالیتهای خود را کم کنند و گامهای خود را با بیشترین ضریب اطمینان بردارند. به همین دلیل برخی شرکتها، نوآوری را به یک فرآیند خطی شامل مجموعه مراحل مشخص و قابل پیشبینی خلاصه میکنند که باید به برونداد دلخواه آنها بینجامد. با این وجود، تاکید بر نتایج از قبل پیشبینیشده ممکن است باعث شود که شرکتها از نتایج جانبی و پیشبینی نشده فرآیند نوآوری غفلت کنند.
نوشته سیدکامران باقری* بقای بلندمدت شرکتها در گرو نوآوری است؛ اما نوآوری با آینده پیوند خورده و هر آنچه با آینده در آمیزد لاجرم با عدم اطمینان و ابهام همراه است.
از سوی دیگر، شرکتها همواره کوشیدهاند تا عدم قطعیت فعالیتهای خود را کم کنند و گامهای خود را با بیشترین ضریب اطمینان بردارند.
به همین دلیل برخی شرکتها، نوآوری را به یک فرآیند خطی شامل مجموعه مراحل مشخص و قابل پیشبینی خلاصه میکنند که باید به برونداد دلخواه آنها بینجامد. با این وجود، تاکید بر نتایج از قبل پیشبینیشده ممکن است باعث شود که شرکتها از نتایج جانبی و پیشبینی نشده فرآیند نوآوری غفلت کنند.
یکی از دلایل این انعطافناپذیری، پایبندی به یک مدل کسبوکار مشخص است. منظور از مدل کسبوکار به اختصار همان شیوه ارزشآفرینی برای مشتریان و سپس تصاحب بخشی از آن ارزش برای خود شرکت است.
وقتی شرکتها از پشت عینک یک مدل کسبوکار ثابت به فرآیند نوآوری خود نگاه میکنند، فناوریهایی را که در قالب آن مدل باارزش نیستند، نادیده میگیرند. این مشکلی است که گاهی گریبانگیر شرکتهای پیشرو هم میشود.
برای نمونه برخی از فناوریهای کلیدی رایانه و ارتباطات در مرکز پژوهش شرکت زیراکس در «پالو آلتو» کالیفرنیا اختراع شدند و توسعه یافتند؛ اما زیراکس تنها به دنبال ساخت دستگاههای کپی بهتر بود و همین باعث شد از ارزش این دستاوردهای جانبی غفلت کند. زیراکس نه تنها از این دستاوردها سودی نبرد، بلکه آن مرکز پژوهشی بسیار موفق را نیز تعطیل کرد.
بنابراین فرآیند نوآوری نیازمند انعطافپذیری است. تجربه شرکت توسعه صنایع نفت و گاز سرو به خوبی ارزش این انعطافپذیری را نشان میدهد. این شرکت در سال ۱۳۷۹ با کمک سازمان گسترش و نوسازی صنایع، طرحی پژوهشی را برای رسیدن به دانش فنی فرآیند جیتیال آغاز کرد. از این فرآیند برای تبدیل گاز طبیعی به هیدروکربنهای مایع استفاده میشود. این فرآیند پیچیده برای کشوری چون ایران با منابع گازی فراوان میتوانست بسیار پرکاربرد باشد. ازآنجاکه هزینه ساخت یک واحد صنعتی جیتیال بسیار سنگین و خارج از عهده شرکتهای کوچک (و خیلی از شرکتهای بزرگ) است، هدف اولیه توسعه فناوری این فرآیند و فروش لیسانس (یا حق بهرهبرداری) برای ساختن یک یا چند واحد بزرگ صنعتی به دولت یا شرکتهای بزرگ بود. بنابراین مدل کسبوکار اولیه مورد نظر برای این فناوری، نه تولید و فروش محصول که فروش امتیاز بهرهبرداری از فناوری بود؛ اما فرآیند نوآوری در این شرکت به نتایج جانبی بسیار ارزشمندی رسید.
این شرکت در زمان ساخت واحد پایلوت جیتیال توانست کاتالیست خوبی برای بخش نخست این فرآیند (تبدیل گاز طبیعی به گاز سنتز) بسازد. جالب این بود که بخش نخست این فرآیند در بسیاری از واحدهای صنعتی پالایش، پتروشیمی و فولاد کشور نیز وجود داشت و کاتالیست مصرفی تمام این واحدها (حدود ۲۵۰ تن در سال) صرفا از خارج کشور و عمدتا از دو شرکت اروپایی وارد میشد. بنابراین بازاری بزرگ برای این دستاورد جانبی در داخل کشور وجود داشت.
این شرکت با تغییر مدل کسبوکار خود، ساخت و تولید انبوه کاتالیست مذکور را دنبال کرد. اگر چه ورود به این بازار با مشکلاتی همراه بود، اما در نهایت این شرکت توانست در سال ۱۳۸۶ وارد این بازار بزرگ شود و اکنون صدها تن کاتالیست مورد نیاز بسیاری از پالایشگاهها و پتروشیمیهای کشور را با حاشیه سود بالا تامین میکند.
انعطافپذیری این شرکت در تغییر مدل کسبوکار (از فروش امتیاز بهرهبرداری از فناوری به ساخت و فروش محصول) از عوامل موفقیت آن در فرآیند نوآوری به شمار میرود.
همانگونه که تجربه شرکت توسعه صنایع نفت و گاز سرو نشان میدهد، گاهی دستاوردهای پیشبینی نشده یا جانبی فرآیند نوآوری بسیار با ارزشتر از خروجی مورد انتظارند. اما در بیشتر موارد پیبردن به ارزش آنها نیازمند نگاهی متفاوت و تغییر مدل کسبوکار شرکتها است.
نکته اینجاست که بسیاری از شرکتها به یک مدل کسبوکار عادت میکنند و تغییر آن برایشان بسیار دشوار است.
به ویژه اگر شرکتی توانسته با یک مدل کسبوکار موفق عمل کند، این اینرسی و چسبندگی مدل کسبوکار بیشتر میشود و شاید باعث شود که آن شرکت بسیاری از فرصتهای تجاری را شناسایی نکند؛ اما شرکتها برای بقا و رشد در بازار چارهای جز انعطافپذیری ندارند. انعطافپذیری (و بهویژه انعطافپذیری در مدل کسبوکار) از پیششرطهای کلیدی نوآوری است.
*مشاور مدیریت نوآوری و مالکیت فکری
*(kambagheri@yahoo.com)
ارسال نظر