جایگاه مدیریت زنجیره تامین در کسبوکار
چرا باید یک تولیدکننده و توزیعکنندهاش مسائل مرتبط با زنجیره تامین را دنبال کنند؟ جایگاه و اهمیت هزینه کردن منابع اعم از هزینههای مالی، زمان و سیستمها در تقویت زنجیرههای تامین چیست؟ برای تولیدکنندهای که ۲ میلیارد دلار در سال درآمد دارد، غیرمعمول نیست که خود و شرکایش در حد میلیارد دلار در زمینه موجودی کالا، حسابهای دریافتنی و پرداختنی، تسهیلات، مستغلات، تجهیزات تولید، خدمات مشتریان و مواردی از این دست هزینه کنند؛ اما آیا این فعالیتها به منظور رسیدن به حداکثر بازگشت سرمایه و حفظ مشتری مدیریت میشوند؟ تصور کنید تولیدکننده فوق با ۳۰۰ تامینکننده از ۳۰منطقه کار میکند.
چرا باید یک تولیدکننده و توزیعکنندهاش مسائل مرتبط با زنجیره تامین را دنبال کنند؟ جایگاه و اهمیت هزینه کردن منابع اعم از هزینههای مالی، زمان و سیستمها در تقویت زنجیرههای تامین چیست؟
برای تولیدکنندهای که ۲ میلیارد دلار در سال درآمد دارد، غیرمعمول نیست که خود و شرکایش در حد میلیارد دلار در زمینه موجودی کالا، حسابهای دریافتنی و پرداختنی، تسهیلات، مستغلات، تجهیزات تولید، خدمات مشتریان و مواردی از این دست هزینه کنند؛ اما آیا این فعالیتها به منظور رسیدن به حداکثر بازگشت سرمایه و حفظ مشتری مدیریت میشوند؟
تصور کنید تولیدکننده فوق با ۳۰۰ تامینکننده از ۳۰منطقه کار میکند. این تولیدکننده قطعات را در ۳۰ نقطه از اقصینقاط جهان مونتاژ میکند، اما مونتاژ نهایی تنها میتواند در سایتهای توزیعکنندگان یا نمایندگیها صورت بگیرد. سپس محصولات میتوانند مستقیما به ۵۰۰ توزیعکننده و مصرفکننده نهایی ارسال شوند. در مثال بالا، در تجزیه و تحلیل شبکه توزیع، تولیدکننده دریافت که هر توزیعکننده پنج نقطه دارد که نزدیک به یک میلیون دلار موجودی در آن نقاط انبار شده است. علاوه بر این، اغلب مصرفکنندگان نهایی، به نگهداری محصول در انبارهای خود میپردازند.
این بحث به شناخت مجموعه هزینههای دلاری سرمایهگذاری شده در زنجیره تامین از سوی تمامی شرکای تجاری زنجیره اشاره میکند. در این مورد، تخمین زده شد که سرمایهگذاری تقریبی در موجودی کالای زنجیره تامین، حدود ۳ میلیارد دلار باشد. برای تولیدکنندگانی با درآمد سالانه ۲ میلیارد دلار، فرصت چشمگیری برای کاهش نقدینگی سرمایهگذاری شده به وسیله شرکای تجاری زنجیره تامین در کنار بهبود عملکرد زمانی مرتبط با مصرفکننده نهایی وجود دارد. کاهش ۱۰درصدی سرمایههای خوابیده در زنجیره تامین، میتواند از طریق کاهش قیمتها به افزایش ۳۰۰ میلیون دلاری سودآوری شرکای تجاری افزون بر فرصت ایجاد شده در اشتراک بخشی از این صرفهجویی با مصرفکننده نهایی منجر شود.
مدیریت زنجیره تامین میتواند برای صنایعی مانند صنایع آرایشی- بهداشتی حیاتی باشد؛ یعنی همان جایی که به طور معمول ۲۵ تا ۳۰ درصد هزینههای عملیاتی، به تامینکنندگان مرتبط میشود. برای دستیابی به این سطح از کاهش هزینهها، لازم است اتفاقات مختلفی رخ دهد نخست، فرآیندها (بسیاری از آنها ممکن است دستی باشند) باید سر و سامان پیدا کنند و از فناوری لازم استفاده شود. دوم، روابط قوی و سازمانیافته میان بخشهای مختلف در سرتاسر زنجیره تامین شامل تامینکنندگان، پرداختکنندگان، تدارکات و حملونقل ایجاد شود. سوم، روشهای استانداردسازی محصول باید مورد بررسی قرار بگیرد و در نهایت، تغییرات سیستم باید اجرایی شوند و به طور مستمر مورد بازبینی قرار بگیرند.
صنعت خردهفروشی آمریکا، مثال دیگری از اهمیت مدیریت زنجیره تامین است. این صنعت در انقلابی مستمر به سر میبرد که هدف آن گردش سریعتر کالا و بازگشت سرمایه است. شرکت پوشاک تال که تولیدکننده پیراهن در هنگکنگ است، روابط بسیار نزدیکی با فروشگاههای جیسیپنیبروکس برادرز و لندزاند برقرار کردهاست و قابلیت ارائه خدمت به مشتریان کلیدی خود را از طریق دریافت خدمات مختلفی در زنجیره تامین خود افزایش داده است. برای تال، جیسیپنی دادههای مفیدی از نقاط فروش در فروشگاهها فراهم میکند؛ پس از آن تال تصمیم میگیرد که کدام سبکها، رنگها و اندازههای پیراهن باید تولید شود و مستقیما به فروشگاههای جیسیپنی ارسال شود. در این روش، انبارهای جیسیپنی از چرخه کنار گذاشته میشوند. نتیجه این بوده است که دقت پیشبینی بازار افزایش و در عین حال هزینههای انبارداری خردهفروشیهای جیسیپنی کاهش یافته است.
در جستوجوی ابتکار عملها در زنجیره تامین
چگونه میتوانید در مدیریت زنجیره تامین و بهبود عملکرد کانال، پیروزیهای سریعی کسب کنید؟ صرفنظر از سرمایهگذاری برای انجام یک تجزیهوتحلیل پیچیده روی گزارشهای مالی و حسابداری سازمان و شرکای کانال توزیع (چشمانداز کلان)، سازمان باید نسبت به تحلیل در سطح خرد به صورت آزمایشی نیز اقدام کند تا به شناسایی فرصتهای پنهان بپردازد. در حرکت از سطح کلان «همهجانبه» به سطح جزئی «خرد» و آزمایشی، یک تیم بازبینی فرآیندها میتواند نرخ بازگشت سرمایه از سرمایهگذاری در عملیات زنجیره تامین را به صورت ثابت شده مشخص کند.
در خلال یک پروژه آزمایشی میتوان فرآیندهایی را شناسایی کرد که به منافع برد- برد میان تولیدکننده و توزیعکنندگان منجر میشود. چگونه این منافع شناسایی میشوند؟ تیم بازبینی فرآیندها، نقشهای را از فرآیندهای گردشی «چنانچه هست» از فعالیتهای فعلی، خطمشیها و عملیات زنجیره تامین جاری تهیه میکند. این نقشههای فرآیند، به شناسایی وظایف، تعیین مسوول انجام وظایف، مقدار زمان لازم و مقدار منابع تعهد شده برای اجرای فرآیندهای زنجیره تامین میپردازد. فرآیندهای تامینکننده، تولیدکننده، توزیعکننده و مصرفکننده نهایی، جداگانه ترسیم خواهند شد و سپس به همدیگر الحاق خواهند شد تا نواحی دارای امکان بهبود شناسایی شوند. در خلال فرآیند، اشاره به پرسشهای زیر مفید خواهد بود:
- چه تغییراتی در فرآیندها مورد نیاز است؟ - آیا این تغییرات به کاهش هزینهها یا افزایش درآمدها میانجامد؟ - چه نوعی از فناوری برای تحقق تغییرات فرآیندها مورد نیاز است؟ - چه مدلی از تغییرات مدیریت محصول، مورد نیاز خواهد بود؟ - آیا تنزلی نسبت به هر یک از تغییرات پیشبینی شده باید صورت بگیرد؟ اگر چنین است، چه کاری باید انجام شود تا ریسک کاهش یابد؟ طراحی مجدد زنجیره تامین، در پی طراحی مجدد کل ساختار کانال اتفاق میافتد، این تحلیل خرد میتواند به سرعت به موفقیتهای سریع و در قالب نرخ بازگشت سرمایهگذاری در زنجیره تامین منجر شود. برای به کارگیری اندیشههای زنجیره تامین در عمل، تمامی شرکای تجاری باید بر مصرفکننده نهایی تمرکز کنند. نگهداری مشتری در آینده یک عامل کلیدی است. عملکرد شرکای تجاری باید حامی فعالیتهای سایر اعضای زنجیره تامین باشد و به شناسایی بدهبستانها در فعالیتها و هزینههای شرکای تجاری در مواجهه با تقاضای مصرفکننده نهایی بپردازد.
کتاب راهنمای مدیران در کانال توزیع
ترجمه و تالیف: پرویز درگی - امیرحسین سرفرازیان - انتشارات بازاریابی
ارسال نظر