فرهنگ ملی و سازمانی متناسب با کارآفرینی
دکترحسن عباس‌زاده* ازجمله اقدامات لازم برای به‌کارگیری ابزار کارآفرینی در سطح کلان کشور، بسترسازی است و یکی از مهم‌ترین جنبه‌های آن، ایجاد بستر فرهنگ کارآفرینی است. بستر فرهنگی به‌عنوان عاملی زیربنایی یا حتی مبنا و اساس سایر بستر‌های لازم برای کارآفرینی، مستلزم تحولات عمیقی در باورها، آداب و رسوم و اخلاق یک ملت است. بنابراین فرهنگ جامعه در سطح ملی با تاثیرات قابل توجهی که بر ویژگی‌های اکتسابی فرد می‌گذارد، اثرات قابل توجهی بر فرآیند کارآفرینی خواهد گذاشت.
با وجود اینکه اکثر کشورها، پیشرفت‌های زیادی در زمینه‌های مختلف داشته‌اند، اما در اغلب کشورهای در حال توسعه، فعالیت‌های کارآفرینی به‌طور محدود انجام می‌شود. به‌عنوان مثال، روسیه به‌رغم ارائه یک سیستم اقتصادی جدید، موفقیت‌هایی در زمینه کارآفرینی به‌دست نیاورده است. این امر حاکی از آن است که روسیه بسترها و زمینه‌های فرهنگی لازم را برای حمایت از رفتارهای کارآفرینی به‌وجود نیاورده است. در این زمینه برگر پیشنهاد می‌کند که (اصلاح اقتصادی) Economic Reform تنها یکی از مراحل کلی مدرنیزه شدن است. مدرنیزه شدن باید شامل دگرگونی‌های فرهنگی (Cultural Trasformation) نیز باشد. همین‌طور کارآفرینی از پایین به بالا گسترش می‌یابد و فرهنگ، شرایط لازم را برای کارآفرینی فراهم می‌کند. به نظر برگر، فرهنگ همچون عامل هدایت‌کننده و کارآفرین به‌عنوان تسریع‌کننده نسبت به کارآفرینی عمل می‌کند. در این زمینه فرهنگ ملی می‌تواند از فعالیت‌های مورد نیاز کارآفرینی حمایت کرده و چنین کارهایی را تشویق کند. بنابراین فرهنگ نقش موثری را در ظهور کارآفرینی ایفا می‌کند. هافستد تفاوت‌های معنی داری را بین کشورها در زمینه ابعاد فرهنگی نظیر فاصله قدرت، اجتناب از عدم اطمینان، فردگرایی، جمع‌گرایی و نگاه جنسیتی تشریح شده است. همچنین هافستد روابط بین این متغیرها و سلامت ملی و رشد اقتصادی چنین فرهنگ‌هایی را توضیح داده است. اخیرا تحلیل ابعاد فرهنگی هافستد توسط ترومپنرز (Trompenaars) انجام شده است که ابعاد موفقیت، نسبت‌گرایی و نیز جمع‌گرایی و حزب‌گرایی را به ابعاد قبلی اضافه کرده است.
بنابرین باورها، ارزش‌ها و هنجارهای فرهنگی ممکن است با توانایی جامعه جهت توسعه گرایش به کارآفرینی هماهنگ بوده یا با آن تعارض داشته باشند. به‌کارگیری ابعاد فرهنگی هافستد و ترومپنرز می‌تواند ما را در توسعه فکری گرایش به کارآفرینی کمک کند. به‌عنوان مثال، تفکر درباره یک کسب‌وکار جدید به معنی مواجهه با عدم اطمینان بالا است به‌علاوه در گسترش ایده‌های جدید، کارآفرینان اطلاعات مستقیم نسبتا کمی دارند. فرهنگ‌هایی که از این روش تفکر حمایت می‌کنند تحمل کمتری به فاصله قدرت دارند، زندگی همراه با عدم اطمینان را می‌پذیرند و بسیار فردگرا، موفقیت گرا و جهان‌گرا هستند. در نتیجه چنین جوامعی فرهنگی سازگار با کارآفرینی دارند و ارائه فرآیندهای نوین کاری، اختراع تکنولوژی و روش‌های نوآورانه، تولید محصولات (کالا و خدمات) جدید و کشف بازارهای جدید از جمله ویژگی‌های این‌گونه جوامع محسوب می‌شوند.
به‌طوری‌که رضایت شهروندان و مشتریان به نحو مطلوب و شایسته تامین می‌شود. برعکس، جوامعی که بر ساختار سازمانی، تعهد به سلسله مراتب، امنیت شغلی تصمیم‌گیری جمعی تاکید دارند به راحتی فاصله قدرت را می‌پذیرند، اجتناب بسیار زیاد از عدم اطمینان دارند، بسیار جمعی، حساس به سن و جنس در ارتقای افراد و حزب‌گرا هستند. از این رو چنین جوامعی، فرهنگی ناسازگار و غیرهمسو با کارآفرینی دارند. چنین جوامعی نمی‌توانند به نیازهای متنوع و متغیر مشتریان پاسخ دهند و در نتیجه روزبه‌روز از قافله پیشرفت عقب می‌مانند.
همچنین فرهنگ سازمانی روی کارآفرینی سازمانی به‌وسیله ایجاد گرایش برای رشد تاثیر دارد، امنیت و اعتماد به‌عنوان مفروضات اساسی سازمان، زمینه مناسبی برای ظهور کارآفرینان سازمانی ایجاد می‌کند. فرهنگ سازمانی مجموعه‌ای از ارزش‌ها، باورها، درک، استنباط و شیوه‌های تفکر و اندیشیدن است که اعضای سازمان در آنها وجوه مشترک دارند و نمایانگر آن بخش نانوشته اما محسوس سازمان است. فرهنگ سازمانی در دو سطح وجود دارد. در سطح بالایی پدیده‌هایی هستند قابل رویت و شامل شیوه رفتار افراد، نوع لباس پوشیدن، نشانه‌ها و علائم، جشن‌ها و داستان‌هایی که اعضای سازمان آنها را رعایت می‌کنند. این پدیده‌ها ارزش‌های عمیقی را که در اعماق افکار سازمان وجود دارند، بازگو می‌کند. در سطح زیرین ارزش‌های اصولی یا زیربنایی وجود دارند که عبارت است از: اصول، باورها و فرآیند‌های اندیشیدن که فرهنگ حقیقی را به‌وجود می‌آورند.
فرهنگ سازمانی با همه فعالیت‌هایی که در سازمان انجام می‌شود در ارتباط است، در آنها نفوذ دارد و اولین مرحله پیشبرد فعالیت‌های کارآفرینانه سازمان است. فرهنگ سازمانی مناسب(مثبت) فرهنگی است که در راستای ماموریت، آرمان مشترک و هدف‌ها و استراتژی‌های سازمان باشد که در سازمان‌های کارآفرین باید بالطبع از کارآفرینی و تمام مشخصات وجوه آن حمایت کند.
فرهنگی انعطاف پذیر است که در آن هنجارها و باورهایی مورد تایید قرار می‌گیرد یا تقویت می‌شوند تا بتوان به وسیله آن فرصت‌های محیطی را شناسایی و تفسیر کرد و بر آن اساس واکنش مناسب از خود نشان داد. در این سطح فرهنگی از کارآفرینان، تغییر و نوآوری، مخاطره پذیری، یادگیری سازمانی، آینده‌گرایی، کار گروهی، صداقت و اعتماد متقابل و کار مفرح توام با هیجان و شوق، رقابتی بودن و مشتری‌گرایی حمایت می‌کند. فرهنگی است که آرمان مشترک آن را هدایت می‌کند و ماموریت سازمان جزئی از آن است به‌خصوص به‌عنوان راهنما و استاندارد اخلاقی برای کارکنان. سازمان‌های کارآفرین از فرهنگی برخوردارند که همه افراد سازمان با اینکه سلیقه‌ها، ایدئولوژی، نیازها و ویژگی‌های متفاوتی دارند، نسبت به سازمان برداشت واحدی دارند. سازمان‌هایی که دارای فرهنگ و ساختار غیرقابل انعطاف باشند، برای ایجاد همکاری و وحدت در دوران بحران، دچار آشفتگی می‌شوند در حالی که سازمان‌هایی که امکان برقراری روابط غیررسمی ‌و انعطاف‌پذیر را در ساختار خود پیش‌بینی می‌کنند، عوامل مثبت و موثری برای ترغیب و رشد خلاقیت و نوآوری در سازمان خود به وجود می‌آورند. فرهنگ کارآفرینی ترکیبی از ارزش‌های شخصی، مهارت‌های مدیریتی، رفتارها و تجربیاتی است که یک فرد کارآفرین برحسب روح موفقیت گرایی، مخاطره‌گرایی، خلاق بودن و مدیریت روابط شرکت با محیط اقتصادی مشخص کرده است.
کارآفرینی نه‌تنها یکسری اهداف برای سازمان تعیین می‌کند بلکه کارآفرینی راه‌های اقدام برای دستیابی به آن اهداف را نیز مشخص می‌کند، درست در همین زمان است که روش‌های کارآفرینی برای انجام کار به افراد در سطح فردی رضایت درونی می‌دهد. با توجه به مطالب فوق ویژگی‌های فرهنگی سازمان‌های کارآفرین عبارت است از:
مخاطره و تغییرپذیری، نوآوری و فکرهای جدید در همه سطوح سازمانی حمایت می‌شود.
همه کارکنان از اینکه کارشان با معنی است و به انجام رسالت اصلی سازمان کمک می‌کند، احساس رضایت، ارزش و متخصص بودن می‌کنند.
اخلاق، درستی، صداقت، امانتداری و اعتماد بین کارکنان تقویت می‌شود.
این اصل حاکم است که کارکنان باارزش‌ترین منبع سازمان هستند.
قدردانی و احترام زیاد به جانفشانی‌ها و شوق و هیجانات افراد مورد توجه است.
کار مفرح است.
امکان انتخاب رهبر از همه سطوح سازمان وجود دارد.
همه کارهای سازمان برای کارکنان و مشتریان با معنا و دارای ارزش است.
به جزئیات، افراد، ساختار و فرآیندهای کاری توجه زیاد می‌شود، به عبارت دیگر اگر کارها خوب انجام شود، پس بهتر از آن هم می‌تواند انجام شود.
کنترل توام با آزادی عمل (اثر بخشی و کارآیی).
در واقع اغلب مشوق‌ها یا غیرمشوق‌ها، برای شناسایی فرصت‌های کارآفرینی و بهره‌برداری از آن در سازمان‌های بزرگ مبتنی بر فرهنگ سازمانی است، به افرادی که پیگیر فرصت‌های کارآفرینی هستند باید پاداش داده شود و جریمه برای شکست‌ها به حداقل برسد، پاداش‌دهی به انجام کارهای مخاطره‌آمیز باید بیشتر از کارهای غیرمخاطره باشد.
به نظر می‌رسد که ۸ ویژگی وجود دارد که در مجموع معرف و نمایانگر عصاره فرهنگ سازمانی هستند:
۱. خلاقیت فردی: میزان مسوولیت، آزادی عمل و استقلالی که افراد دارند.
۲. مخاطره‌پذیری: میزانی که افراد تشویق می‌شوند تا ابتکار عمل به خرج دهند، دست به کارهای مخاطره‌آمیز بزنند و بلندپروازی کنند.
۳. رهبری: میزانی که سازمان‌ها اهداف و عملکردهایی را که انتظار می‌رود انجام شود، مشخص می‌کند.
۴. یکپارچگی: میزان یا درجه‌ای که واحدهای درون سازمان به روشی هماهنگ عمل می‌کنند.
۵. حمایت مدیریت: میزان یا درجه‌ای که مدیران با زیردستان خود ارتباط برقرار می‌کنند، آنها را یاری می‌دهند یا از آنها حمایت می‌کنند.
۶. هویت: میزان یا درجه‌ای که افراد، کل سازمان (و نه گروهی خاص که فرد در آن تخصص دارد) را معرف خود می‌دانند.
۷. سازش با پدیده تعارض: میزان یا درجه‌ای که افراد تشویق می‌شوند با تعارض بسازند و پذیرای انتقادهای آشکار باشند.
۸. الگوهای ارتباطی: میزان یا درجه‌ای که ارتباطات سازمانی به سلسله مراتب اختیارات رسمی‌محدود می‌شود.
در پایان باید بر این نکته تاکید کرد که با توجه به اینکه فرهنگ در سطح ملی و سازمانی نقش زیربنایی و اصلی را در رشد و توسعه کارآفرینی در عرصه اجتماع و سازمان ایفا می‌کند بر سیاست‌گذاران و مدیران عالی کشور فرض است تا با توجه به مطالب فوق‌الذکر بسترهای مناسب فرهنگی را جهت اشاعه و گسترش کارآفرینی در سطوح مدیریت عملیاتی (یا سازمانی، شرکت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی)، میانی (وزارتخانه‌ها) و در سطح عالی (قوای مقننه، مجریه و قضائیه و سایر نهادهای بالادستی) فراهم کنند که در صورت تحقق این امر رشد و شکوفایی کشور در ابعاد مختلف توسعه‌ای میسر
خواهد شد.
* (کارشناس بانکی، پژوهشگر و مدرس دانشگاه)


در سازمان‌های کارآفرین جو سازمانی برد - برد و اعتماد بین کارکنان و مدیران از سطح بالایی برخوردار است و افراد به جای حفظ منافع و موقعیت خود، بیشتر دنبال عملیاتی کردن ایده‌های جدید هستند. شکست به عنوان یک نتیجه طبیعی در فرهنگ کارآفرینی پذیرفته می‌شود و مایه یادگیری است. مخاطره‌پذیری یک ویژگی عمومی‌ برای تمام افراد نیست. بسیاری از افراد به دنبال کاهش مخاطره‌های دنیای کسب‌وکار و حتی مخاطره‌های زندگی شخصی خود هستند. کارآفرینی یک مرحله یا وضعیت نیست، یک پیوستار است. مخاطره‌هایی که توسط کارآفرینان صورت می‌گیرد ممکن است بزرگ به‌نظر برسد درحالی‌که کاملا حساب شده و دقیق است.