چرا باید دفتر روزنوشت داشت؟
نویسنده: rolf dobelli مترجم: محمدرضا معادیخواه* بخش پنجم
جانبداری حاصل از گذشته‌نگری یکی از متداول‌ترین سفسطه‌ها است. می‌توان تا حد خوبی آن‌ را در قالب پدیده «من می‌دانستم... » توضیح داد: در نگاهی معطوف به گذشته [و با دانستن اطلاعات کنونی]، همه چیز روشن و اجتناب‌ناپذیر به‌نظر می‌رسد.
اخیرا خاطرات عموی پدرم را می‌خواندم. او سال ۱۹۳۲، در جست‌وجوی آینده خود در صنعت فیلمسازی از یک دهکده کوچک در سوئیس به پاریس مهاجرت کرد. در ماه اوت سال ۱۹۴۰، دو ماه پس از اشغال پاریس، او نوشته‌بود: «همه مطمئن هستند که آلمانی‌ها تا پایان سال اینجا را ترک خواهند کرد. افسران آنها هم به من اطمینان داده‌اند که این اتفاق رخ خواهد داد. انگلستان به سرعت فرانسه، سقوط خواهدکرد و پس از آن ما به زندگی گذشته خود در پاریس باز خواهیم گشت- هر چند به‌عنوان بخشی از آلمان.» اشغال چهار سال به طول انجامید.
در کتاب‌های اخیر تاریخی، گویی اشغال فرانسه توسط آلمان بخشی از یک استراتژی روشن نظامی را شکل داده‌است. در این نگاه رو به گذشته، واقعیات رخ‌داده در جنگ همان سناریوهایی هستند که همان زمان بیشترین احتمال وقوع را هم داشته‌اند. چرا؟ زیرا ما قربانی جانبداری‌مان به‌واسطه گذشته‌نگری شده‌ایم.
اجازه بدهید سراغ یک مثال معاصر برویم: در سال ۲۰۰۷، خبرگان اقتصادی تصویری رنگارنگ از سال‌های پیش رو ترسیم کردند. با این حال، تنها دوازده ماه بعد، بازارهای مالی فروریختند. وقتی دلایل بحران مورد سوال قرار گرفت، همان خبرگان این دلایل را برشمردند: انبساط پولی هنگام تصدی گرینسپن بر بانک مرکزی آمریکا(فدرال رزرو)، تایید سهل‌انگارانه وام‌های مسکن، کارگزاران فاسد رتبه‌بندی‌ها، و غیره.
در نگاهی رو به گذشته، به نظر می‌آید دلایل این سقوط به‌شکل دردآوری روشن و واضح بوده‌است.
اگر مدیرعاملی با اقبال روزگار و اوضاع و احوال موفق شود، بر می‌گردد و میزان احتمال موفقیت خود را بسیار بیشتر از واقعیتی که بوده‌است، نشان می‌دهد. شبیه اتفاقی که به دنبال پیروزی عظیم رونالد ریگان در برابر جیمی کارتر در انتخابات سال ۱۹۸۰ رخ داد و مفسران انتصاب وی را قابل پیش‌بینی اعلام کرده بودند، حتی با وجود اینکه انتخابات تا چند روز قبل از رای‌گیری نهایی روی لبه تیغ قرار داشت. امروز روزنامه‌نگاران حوزه بازار و تجارت طوری اظهارنظر می‌کنند که گویی تسلط گوگل بر بازار تقدیر الهی بوده‌است، با اینکه صدای دندان قروچه هر کدامشان بابت پیش‌بینی‌هایی که در سال ۱۹۹۸ بیان می‌شد، بلند بود. یک نمونه از حماقت‌های خاص این است که در زمان حاضر این موضوع بسیار غم‌انگیز، اما کاملا پذیرفته‌شده است که شلیک گلوله‌ای در سارایوو در سال ۱۹۱۴ دنیا را برای ۳۰ سال به‌کلی زیر و رو کرد و به‌قیمت جان ۵۰ میلیون نفر تمام شد. هر کودکی این جزئیات تاریخی را در مدرسه می‌آموزد. اما در آن زمان هیچ‌کس چنین اوضاع وخیمی را به خواب هم نمی‌دید و وقوع چنین وضعیتی بسیار مضحک به‌نظر می‌رسیده‌است.
خوب حالا چرا جانبداری حاصل از گذشته‌نگری تا این حد خطرآفرین است؟ چون این نوع از جانبداری باعث می‌شود تا باور کنیم بهتر از آنچه که واقعا می‌توانیم پیش‌بینی‌ می‌کنیم و در نتیجه به دانش خود غره می‌شویم و به تبع‌ آن بیش از اندازه خطر می‌کنیم و ریسک می‌پذیریم.
این موضوع البته تنها به مسائل جهانی محدود نمی‌شود: «شنیدی؟ سیلویا و کریس دیگر با هم نیستند. همیشه یک‌جای کار می‌لنگید، آنها خیلی با هم فرق داشتند» یا اینکه: «آنها خیلی عین هم بودند».
غلبه بر جانبداری حاصل از گذشته‌نگری آسان نیست. مطالعات نشان داده است افرادی که از آن آگاه هستند به‌همان اندازه که دیگران در آن گرفتار می‌شوند، به دام آن می‌افتند. در نتیجه، واقعا متاسفم. امااگر هنوز هم با من همراه‌ هستید، آخرین نصیحتم را هم بنویسم، این دفعه بیشتر از دریچه یک تجربه شخصی تا حرفه‌ای: یک دفتر یادداشت روزانه داشته‌باشید. پیش‌بینی‌های‌تان را از تغییرات سیاسی، شغل‌تان، وزن‌تان، بازار سهام و نظیر آنها بنویسید. بعد، در طول زمان یادداشت‌هایتان را با تحولات واقعی مقایسه کنید. شما از اینکه چه پیش‌بینی‌کننده ضعیفی هستید شگفت‌زده خواهیدشد. همچنین خواندن تاریخ را هم فراموش نکنید - البته نه از طریق مرور گذشته و نظریه‌هایی که در کتاب‌ها تلنبار شده، بلکه از طریق روزنوشت‌ها، تاریخ شفاهی و اسناد تاریخی که به همان دوره‌ها مربوط‌اند و در همان زمان‌ها مکتوب شده‌اند.
اگر از آن دسته افرادی هستید که نمی‌توانید بدون اخبار، زنده بمانید، روزنامه‌های پنج، ده یا بیست سال پیش را بخوانید. این کار به شما درک بسیار بهتری از اینکه جهان تا چه حد ‌غیرقابل پیش‌بینی است، خواهد داد. گذشته‌نگری ممکن است تسکین موقتی برای کسانی که در پیچیدگی‌ها غرق شده‌اند باشد، اما اگر به‌دنبال رمزگشایی از ساز و کار جهان هستید، چنانچه سراغ آن را در جای دیگری بگیرید سود بیشتری خواهید برد.
پاورقی:
۱- Hindsight Bias
* دانشجوی دکترای مالی دانشگاه علامه طباطبایی