موردکاوی شماره ۲
ارائه راهحل خود
کارولین یوهانسن آزرده خاطر بود. هر ماه یک جلسه ایمنی با حضور همه کارمندان در واحد او برگزار میشد. مسوول واحد دعوتنامهای برای همه میفرستاد و از سایت اینترانت شرکت اسلایدهایی را دانلود میکرد. هر بار یک نفر اسلایدها را ارائه میکرد اما این موضوع تبدیل به جوک شده بود. او میگوید: «هر بار اسلایدهایی را میدیدیم که ماهها قبل هم همانها را دیده بودیم. بهعنوان مثال، یک اسلاید را هشت بار در طول این جلسات دیده بودیم. » این کار وقت زیادی از کارمندان میگرفت و به منزله هدر دادن زمان بود. به همین خاطر، کارولین شروع به جستوجو کرد تا بفهمد علت برگزاری این جلسات چیست، اما در کمال تعجب هیچکس دلیل آن را نمیدانست.
کارولین یوهانسن آزرده خاطر بود. هر ماه یک جلسه ایمنی با حضور همه کارمندان در واحد او برگزار میشد. مسوول واحد دعوتنامهای برای همه میفرستاد و از سایت اینترانت شرکت اسلایدهایی را دانلود میکرد. هر بار یک نفر اسلایدها را ارائه میکرد اما این موضوع تبدیل به جوک شده بود.
او میگوید: «هر بار اسلایدهایی را میدیدیم که ماهها قبل هم همانها را دیده بودیم. بهعنوان مثال، یک اسلاید را هشت بار در طول این جلسات دیده بودیم.» این کار وقت زیادی از کارمندان میگرفت و به منزله هدر دادن زمان بود. به همین خاطر، کارولین شروع به جستوجو کرد تا بفهمد علت برگزاری این جلسات چیست، اما در کمال تعجب هیچکس دلیل آن را نمیدانست.
بعد از آنکه کارولین با چندین نفر از جمله رئیس خود، رئیس واحد و مسوول سازماندهی این جلسات صحبت کرد، به این نتیجه رسید که این جلسات واقعا لازم است. او ابتدا پیشنهاد ادغام این جلسات با جلسههای دیگر را مطرح کرد، اما با این کار محتوای جلسه بیش از حد پیچیده میشد. به همین خاطر تصمیم گرفت خود دست بهکار شود. او میگوید: «من شروع به جمعآوری اسلایدهای پر محتواتری کردم و برای آن از سایت ایمنی شرکت نیز منابعی کسب کردم. فرصت خوبی بود و پس از آن همکارانم نیز با من همکاری کردند.» سرانجام این جلسات به سطحی رسید که به نظر همه مفید و پربار بود. او میگوید: «من دوست ندارم درباره موضوعاتی شکایت کنم که نمیتوانم برای اصلاح آن کاری انجام دهم.»
ارسال نظر