سازمان کارآفرین الگوی سازمانی متناسب با عصر اطلاعات
دکتر حسن عباسزاده* با پیشرفت و توسعه فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی فاصله زمانی و مکانی کشورها کاهش یافته و دنیای پیرامون ما به یک دهکده جهانی تبدیل شده است؛ بنابراین تغییر و تحول مستمر و پر شتاب در محیط پویا، متلاطم و رقابتی از عمدهترین جریانهای حاکم بر حیات بشری و از مهمترین مشخصات بارز آن محسوب میشود. در این راستا، فرآیند کارآفرینی و خلاقیت نقش مهمی را در بقا و توسعه سازمان در محیط متلاطم و پویا ایفا میکند. جهت سازگاری و همراهی با تغییرات گسترده جهانی و پاسخگویی به نیازهای متغیر و روزافزون محیطی، شناخت شرایط حاکم بر سازمانهای کارآفرین ضروری است.
دکتر حسن عباسزاده* با پیشرفت و توسعه فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی فاصله زمانی و مکانی کشورها کاهش یافته و دنیای پیرامون ما به یک دهکده جهانی تبدیل شده است؛ بنابراین تغییر و تحول مستمر و پر شتاب در محیط پویا، متلاطم و رقابتی از عمدهترین جریانهای حاکم بر حیات بشری و از مهمترین مشخصات بارز آن محسوب میشود. در این راستا، فرآیند کارآفرینی و خلاقیت نقش مهمی را در بقا و توسعه سازمان در محیط متلاطم و پویا ایفا میکند. جهت سازگاری و همراهی با تغییرات گسترده جهانی و پاسخگویی به نیازهای متغیر و روزافزون محیطی، شناخت شرایط حاکم بر سازمانهای کارآفرین ضروری است.
از این رو زیست پایی و بقای سازمانها به دو نکته اساسی نخست درک واقعبینانه از موضوع کارآفرینی در شرایط محیطی مربوطه و دیگری بهکارگیری مدلهای کارآمد سازمان کارآفرین، بستگی دارد تا بتوانند روشهای کارآمد و نوآورانهای را برای تولید محصول و ارائه خدمات همراه با حفظ محیط زیست و توسعه جامعه ارائه کنند.
سازمانهای امروزی با استفاده از کارآفرینی به دنبال فرصتهای جدید هستند و میکوشند تا از یک سازمان سنتی به یک سازمان کارآفرین تبدیل شوند که این فرآیند به کمک ایجاد زیرساختها و بسترهای سازمانهای کارآفرین امکانپذیر است.
کارآفرینی سازمانی مفهومی چند بعدی است که فعالیتهای سازمان را بهسوی نوآوری در محصول و فناوری، مخاطرهپذیری و پیشگامی سوق میدهد. کارآفرینان در سازمانهای کارآفرین زمینه رشد و بلوغ دارند و آنان با استفاده از فرصتهایی که سازمان در اختیارشان میگذارد میتوانند به توسعه فعالیتی جدید در چارچوب سازمان خود بپردازد.
ضرورت ایجاد سازمان کارآفرین از سه نیاز اساسی؛ یعنی افزایش رقبای جدید، ایجاد حس بیاعتمادی نسبت به شیوههای مدیریت سنتی در سازمانها، خروج بهترین نیروهای کار از سازمانها و اقدام آنها به کارآفرینی مستقل نشات گرفته است و بر این اساس ضرورت دارد که سازمانهای کارآفرین از غیرکارآفرین شناسایی و به تقویت سازمانهای کارآفرین پرداخته شود. جهت دهی به تغییرات و آنها را مطابق امکانات، منابع و اهداف شکل دادن، رسالت امروز سازمانهای کارآفرین است. آنها با ایجاد نوآوری در فرآیندها و شیوههای کاری، تکنولوژی و محصولات نقش برجستهای را در تحقق اهداف و استراتژیهای سازمان ایفا میکنند. سازمان کارآفرین نه تنها تسلیم محیط نمیشود، بلکه بر محیط تسلط داشته و از آن برای حفظ منافع و مصالح سازمان استفاده میکند. بهمنظور ایجاد سازمان کارآفرین، بسترسازی جهت توسعه کارآفرینی در سازمانها ضروری است که در اینجا به آن پرداخته میشود.
مفاهیم کلیدی سازمان کارآفرین
کارآفرین از کلمه فرانسوی «Entreprender» مشتق شده است که به معنی برعهده گرفتن کاری است یعنی فردی که ریسک و خطر راهاندازی یک کسبوکار جدید را میپذیرد. در واقع، کارآفرین ابتدا در زبان فرانسوی در اوایل قرن شانزدهم مطرح شد. در سال ۱۹۹۲ واژه کارآفرینی سازمانی برای اولین بار وارد فرهنگ لغت آمریکا شد که این امر بیانگر اهمیت و گسترش این مفهوم بود و کارآفرین سازمانی به عنوان «فردی در درون یک شرکت بزرگ که مسوولیت تبدیل ایدههای خاص به محصولات جدید سودآور را با قبول ریسکهای مربوط به آن به عهده میگیرد» تعریف شد.
اصطلاح کارآفرین در معنا و مفهوم فعلی را اولین بار «ژوزف شومپیتر» بهکار برده که او را پدر علم کارآفرینی مینامند. وی بر این باور بود که رشد و توسعه اقتصادی در یک کشور، زمانی میسر خواهد بود که افرادی در بین سایر آحاد جامعه با خطر پذیری، اقدام به نوآوری کرده و با این کار روشها و راهحلهای جدید، جایگزین راهکارهای ناکارآمد و کهن قبلی شود.
به نظر پیتر دراکر، کارآفرینی بهرهبرداری از فرصتها برای ایجاد تغییر است و کارآفرین همواره به دنبال تغییر، پاسخ دادن به آن و بهرهبرداری از آن به عنوان یک فرصت است و شومپیتر کارآفرین را فردی میداند که ترکیبات جدیدی را در تولید ایجاد میکند.
از نظر وی کارآفرینی عبارت است از: عرضه کالایی جدید، روشی جدید در فرآیند تولید، ایجاد بازاری جدید، یافتن منابع جدید و ایجاد هرگونه تشکیلات جدید در کسبوکار. فرهنگ لغت آکسفورد کارآفرین را فردی که یک کسبوکار جدید را راهاندازی میکند، تعریف میکند. خصوصا پیمانکاری که به عنوان یک واسطه بین کار و سرمایه برای تولید عمل میکند، کارآفرین است.
کارآفرینی فردی (مستقل) حالتی است که فردی کسبوکار مستقلی را ایجاد میکند یا نمایندگی آن را از طریق شناسایی فرصت و بسیج منابع و امکانات لازم بهدست میآورد و تمرکز او بر نوآوری و توسعه فرآیند، ایجاد محصولات و خدمات جدید است. به عبارت دیگر؛ کارآفرینی مستقل فرآیندی است که کارآفرین از ایده اولیه تا ارائه محصول خود به جامعه، کلیه فعالیتهای کارآفرینانه را با ایجاد یک بنگاه اقتصادی جدید بهطور مستقل طی میکند.
کارآفرینی سازمانی؛ شامل پرورش رفتار کارآفرینانه در سازمانی است که قبلا تاسیس شده و فرآیندی است که محصولات یا فرآیندهای نوآورانه با خلق فرهنگ کارآفرینانه در یک سازمان ایجاد میشود. در این نوع کارآفرینی یک شرکت یا سازمان، محیطی را فراهم میسازد تا اعضا بتوانند در امور کارآفرینی مشارکت کنند و طی آن، محصولات، خدمات یا فرآیندهای نوآورانه از طریق ایجاد فرهنگ کارآفرینانه به ظهور میرسند.
سازمان کارآفرین؛ سازمانی است که بدون در نظر گرفتن منابع موجود و تحت کنترل، فرصتها را پیگیری میکند و آنچه یک سازمان را کارآفرین میسازد تعهد قوی نسبت به نوآوری محصول و تکنولوژی، ریسکپذیری و پیشتاز بودن است. با مبنا قرار دادن ویژگیهای مورد اجماع فوقالذکر میتوان عنوان کرد که کارآفرینی فرآیند راهاندازی یک فعالیت اقتصادی بر مبنای یک ایده جدید از طریق سازماندهی منابع لازم و پذیرش خطرات و منافع مرتبط با آن است.
به نظر جونز و باتلر (Jones & Butler)، سازمان کارآفرین سازمانی است که بدون در نظر گرفتن منابع موجود و تحت کنترل، فرصتها را پیگیری میکند و آنچه یک سازمان را کارآفرین میسازد تعهد قوی نسبت به نوآوری محصول و تکنولوژی، ریسکپذیری و پیشتاز بودن است. بهطور کلی سازمان کارآفرین
(entrepreneurial organization) سازمانی است که توجه خود را به رشد و اجرای استراتژی تهاجمی معطوف میکند، نه اینکه فقط نیروی خود را صرف بقا و تثبیت موضع در بازار کند. چنین سازمانی با اجرای استراتژی تهاجمی اصلی میتواند مسیر رشد را بپیماید:
* گسترش بازار کنونی برای محصولات کنونی
* شناسایی بازار جدید برای محصولات کنونی
* ارائه محصولات جدید و متنوع
ویژگیهای افراد کارآفرین
آخوری متخصص و مشاور هندی (m.m.p.akhouri) کارآفرین را به عنوان شخصی که نوآوری، آمادگی برای پذیرش ریسک، درک فرصتها، شناسایی و انتقال منابع بالقوه و توجه به کمال را با هم ترکیب میکند و در راه تحقق اهداف پافشاری میکند، توصیف میکند.
تعریف آخوری یک ویژگی شخصیتی متمایزی از کارآفرین را ارائه میدهد؛ بنابراین کارآفرین برای موفق بودن باید دارای یکسری ویژگیها باشد از جمله:
نیاز به موفقیت:
کارآفرینان تمایل شدیدی به کسب اهداف بالاتر دارند. نیروی درونیشان آنها را برمیانگیزاند تا در راستای موفقیت عمل کنند. اکثر افراد در آرزوی موفقیت هستند، اما هیچ اقدامی در جهت رسیدن به آرزوهایشان انجام نمیدهند. کارآفرینان با ویژگی نیاز به موفقیت بهطور مستمر برای دستیابی به اهداف فعالیت میکنند و به آرزوهایشان جامه عمل میپوشانند.
استقلال:
اکثر کارآفرینان به تنهایی و بدون کمک دیگران اقدام به انجام کارها میکنند، زیرا آنها دوست ندارند برای دیگران کار کنند. آنها ترجیح میدهند خود کارفرمای خویش باشند و میخواهند خود مسوول تصمیماتی که میگیرند باشند.
ریسکپذیری:
کارآفرینان افرادی هستند که در شرایط نامطمئن تصمیم میگیرند، بنابراین آنها ریسکپذیر هستند؛ هرچند بر سر نتایج هرگز شرطبندی نمیکنند و آنها ریسک حسابشدهای را میپذیرند که هم به اندازه کافی مهیج است و نیز درعین حال شانس نسبتا منطقی برای بردن وجود دارد.
حیطه کنترل درونی:
کارآفرینان به مرکز درونی کنترل اعتقاد دارند. براساس تئوری مرکز کنترل رُتر (Rotter)، فرد نتیجه کار را در کنترل یا خارج از کنترل خود درک میکند. کارآفرینان به توانایی خود برای کنترل تلاششان با تاثیرگذاری بر محیط اجتماعی-اقتصادی اطراف خود باور دارند و به شانس و اقبال اعتقادی ندارند. آنها قویا اعتقاد دارند که میتوانند بر سرنوشت خود حاکم بوده و آن را شکل دهند و سرنوشت خود را به قضا و قدر نمیسپارند.
پشتکار:
کارآفرین به کاری که تصمیم گرفته تقبل کند بسیار اهمیت داده و به آن اصرار میکند. کارآفرینان وقتی درگیر یک هدف مشخص و سلسله اقداماتی میشوند، خود را در آنها غرق میکنند. آنها شخصا مشکلاتی که در مسیر راهشان به وجود میآید حل میکنند و نیز تا زمانیکه پروژه با موفقیت به اتمام نرسیده است دست از کوشش برنمیدارند.
نگرش مثبت به خود:
کارآفرینان به اعمال خود همیشه اطمینان دارند. برای موفق بودن آرزوهایشان را به سمت اهداف باارزش هدایت کرده و استانداردهای فوقالعادهای برای آنچه که انجام میدهند تنظیم میکنند و به این منظور تجزیهوتحلیل SWOT (یعنی قوتها، ضعفها، فرصتها و تهدیدها) را انجام میدهند. کارآفرینان نگاه مثبتی به تفکرات خود داشته و هرگز هیچگونه نگرش منفی را ابراز نمیکنند.
توانایی شناسایی فرصتها:
کارآفرینان همیشه از فرصتها آگاهند. آنها خیلی سریع فرصتها را دیده و آنها را تصاحب میکنند. آنها میتوانند خلاقانه مشکلات را به فرصتها تبدیل کرده و از آن بهرهمند شوند. آنها خیلی با دقت و هوشمندانه چگونگی دستیابی به اهدافشان در تحقق بخشیدن به فرصتها را پیشبینی و برنامهریزی میکنند.
توانایی تجزیه وتحلیل ذهنی:
کارآفرینان تحتتاثیر آنچه که خود به آن علاقه دارند یا نسبت به آن بیعلاقهاند، قرار نمیگیرند. ازآنجاییکه افرادی واقعبین هستند، احساسی قضاوت نمیکنند. در زمانیکه نیاز به مشاوره داشته باشند از افراد متخصص و کارشناس و نه از دوستان و آشنایان کمک میگیرند. آنها بهطور معمول از نگرش احساسی و هیجانی نسبت به کسبوکار و مسائل خود دوری میکنند.
مهارتهای میانفردی:
کارآفرینان در رویارویی با افراد در هر سطحی که باشند احساس راحتی میکنند. آنها طی انجام کارهایشان ملاقاتهای اتفاقی با افرادی از بخشهای گوناگون که مجبورند با آنها سروکار داشته باشند انجام میدهند. با عرضهکنندگان، مشتریان، بانکها و ... در تعاملاند. افرادی موفقاند که تمایل برقراری ارتباط با دیگران را دارند و از مهارتهای میانفردی بالایی در رویارویی با دیگران برخوردارند.
منابع در دفتر روزنامه موجود است.
*کارشناس بانکی، پژوهشگر و مدرس دانشگاه
ارسال نظر