برندسازی شخصی برای درونگراها
Dorie Clark مترجمین: مهدی احمدی ندوشن-علیرضا احمدی ندوشن منبع: HBR تازه سخنرانی در یک شرکت پیشرو در تکنولوژی را تمام کرده بودم که فردی نزدیک آمد و گفت: «من ایدههای شما را در مورد برند شخصی دوست داشتم ومی توانم ببینم که چقدر عملکرد خوبی دارند، اما بیشتر این ویژگیها برای من کارآمد نیستند، چون من انسانی درونگرا هستم، آیا کار دیگری هست که بتوانم انجام بدهم؟ اما مسالهای که او نمیدانست این بود که خود من نیز همانند نیمی از مردم (تخمینی) انسانی درونگرا هستم.
این تصور نادرست که تمام افراد درونگرا، خجالتی هستند و برعکس، کاملا رواج دارد، در حالی که آنها دو پدیده بسیار متفاوت هستند.
این تصور نادرست که تمام افراد درونگرا، خجالتی هستند و برعکس، کاملا رواج دارد، در حالی که آنها دو پدیده بسیار متفاوت هستند.
Dorie Clark مترجمین: مهدی احمدی ندوشن-علیرضا احمدی ندوشن منبع: HBR تازه سخنرانی در یک شرکت پیشرو در تکنولوژی را تمام کرده بودم که فردی نزدیک آمد و گفت:
«من ایدههای شما را در مورد برند شخصی دوست داشتم ومی توانم ببینم که چقدر عملکرد خوبی دارند، اما بیشتر این ویژگیها برای من کارآمد نیستند، چون من انسانی درونگرا هستم، آیا کار دیگری هست که بتوانم انجام بدهم؟ اما مسالهای که او نمیدانست این بود که خود من نیز همانند نیمی از مردم (تخمینی) انسانی درونگرا هستم.
این تصور نادرست که تمام افراد درونگرا، خجالتی هستند و برعکس، کاملا رواج دارد، در حالی که آنها دو پدیده بسیار متفاوت هستند. نویسنده و کارشناس درونگرایی «سوزان کین» کمرویی را «ترس از قضاوت منفی» تعریف کرده و در مقابل از نظر او درونگرایی «ترجیح دادن محیط آرام، با حداقل هیجان است.»
من واقعا سخنرانی در جمعیت را دوست دارم (در آن روز، ۱۸۰ نفر در اتاق حضور داشتند و ۳۲۵ نفر هم بهصورت آنلاین سخنرانی را دنبال میکردند)؛ اما بهطور مسلم، من بهطور تجربی آموختهام که برای یادگیری نیاز به محیطی آرام دارم.
برگزارکنندگان کنفرانس و شرکتکنندگان اغلب از شما میخواهند تا آنها را برای صرف شام یا برای بعد از آن همراهی کنید. بهطور عقلانی، آن یک بازی برنده-برنده است: آنها بهخاطر ارتباط مستقیم با شما مزایایی به دست میآورند و شما هم قادر به ایجاد ارتباطات هیجانانگیز تجاری هستید و همچنین میتوانید مطالبی را یاد بگیرید که صحبتهای شما را تخصصی تر کند. بهخاطر وجود این دلایل خوب، من اغلب به این درخواستها پاسخ مثبت میدهم، اما در ضمن به محدودیتهای خود هم توجه میکنم: من دائما در سفرم، یا ممکن است در آن روز برنامه شلوغی داشته یا نیاز به خواب داشته باشم، در این مواقع بهتر است که پیشنهاد را رد کنم. مانند یک ماشین که نیاز به تعویض روغن دورهای دارد، من هم باید در محیطی آرام وتنها به بازسازی خود بپردازم.
این مساله صحیح است که بسیاری از بهترین راههای ایجاد برند شخصی، اختصاصا برای برون گراها تعریف شده است. مانند داشتن موقعیت رهبری در فعالیتهای حرفه ای، ستاره جلسات، یا سخنگوی اجتماعی بودن. (تمامی این موارد منتهی به گسترش ارتباطات اجتماعی میشود.)
با گذشت زمان، من یاد گرفتهام «چه کاری را چه زمانی انجام دهم» و زمان خود را مدیریت کنم، اما برای بسیاری از افراد درونگرا، ایجاد این تعادل امری دشوار است. یک مدیر اجرایی در یک شرکت مشاوره بزرگ یک بار از من پرسید که چگونه او میتواند در معاملاتش با دیگران خود واقعیش باشد، با توجه به اینکه هنگام حضور در اجتماع ناراحت و معذب بود. او نگران بود که در ارتباط با دیگران مجبور شود لبخند مصنوعی بزند و چهرهای غیراجتماعی داشته باشد؛ اما من هنوز معتقدم که ما میتوانیم خود واقعیمان باشیم، ارتباط ایجاد کنیم و تصویر شخصی خود را توسعه دهیم، در حالی که بر خلاف طبیعت ذاتی مان (درونگرا بودن) حرکت نکرده باشیم.
رسانههای اجتماعی در واقع برای درونگراها - که محیط آرام را ترجیح میدهند- خود یک مزیت است. با استفاده از یک وبلاگ شما میتوانید از زمان خود به خوبی استفاده کنید، افکار خود رابیان کنید و در تعامل واقعی با سایرین قرار بگیرید. در حالی که برونگراها در مهمانیها مشغول تجارت کردن هستند، شما میتوانید یک برند شخصی جهانی براساس قدرت افکارتان بسازید.
در مرحله بعد، با کمی برنامه و تلاش، شما میتوانید به فردی که ارتباط برقرار میکند، تبدیل شوید. یکی از دوستان من قبلا در یک بیمارستان تحقیقاتی بزرگ کار میکرد که دارای بخشها و کارمندان بسیار زیادی بود. او فردی درونگرا بود؛ اما به خود یک تعهد ساده داده بود: هر هفته، از یکی از همکارانش دعوت میکرد تا با هم ناهار بخورند و حتی اگر بهطور طبیعی موقعیت پیشنهاد دعوت به ناهار بهوجود نمیآمد، در مورد تعهدش با آنها صحبت میکرد و اغلب آنها نیز مشتاق برای پیوستن به او بودند. به این ترتیب بعد از گذشت چند ماه او شبکهای قدرتمند از دوستان در داخل اداره داشت.
درونگرایان همچنین از نشانههای زیرکانه برای ایجاد برندسازی شخصی استفاده میکنند. همانطور که روبرت کالدینی هنگامی که با او برای کتابم «نوسازی خود» مصاحبه میکردم، به من گفت: قراردادن تقدیرنامهها یا جوایز دریافت شده بر دیوارهای اتاق کار میتواند مهارتهای شما را بهتر به دیگران نشان دهد. (کالوینی تاثیر زیاد این توصیه را در بیمارستان آریزونا مشاهده کرد. مقبولیت افراد بلافاصله پس ازنصب جوایز و تقدیرنامهها ۳۲ درصد بالا رفت.)
در نهایت، از اوقات فراغت بهترین استفاده را ببرید. شما بهعنوان یک درونگرا به زمانی برای تفکر نیاز دارید؛ بنابراین همان طوری که برونگراها بعد از کار با همکارانشان صحبت میکنند، شما هم میتوانید با مطالعه مجلات تخصصی حوزه مورد علاقه خود یا تفکر خلاقانه در مورد شرکت و دوره کاریتان، فردی مولد و خلاق باشید. (درونگراها اغلب هنگام تفکر شخصی بهترین خود را تصور میکنند، همان طوری که پروفسورفرانسسکا جینو از دانشگاه هاروارد تفکر شخصی را بهجای حضور در جلسات طوفان مغزی کاری توصیه میکند.)
در تصور عوام، برند شخصی اغلب با نمایش پرقدرت و فعالیت زیاد گره خورده است؛ اما گاهی اوقات راههای بهتری هم برای معرفی خود وشهرت تان وجود دارد. واکنش نشان دهید و متفکر باشید در مورد اینکه چگونه میخواهید دیده شوید. پس از آن براساس آنچه تصور کردهاید و روابط بین فردیتان زندگی کنید. این امر یک راه قدرتمند برای اطمینان از این است که شما بهعنوان رهبر همانطوری که هستید، دیده میشوید.
ارسال نظر