Greg Satell مترجم:میثاق شمشیری منبع:forbes در گذشته کار فروشنده‌ها نسبت به زمان حال مقداری آسان‌تر بود. چند شبکه تلویزیونی محدود، تعدادی ایستگاه‌های رادیویی، یک مشت مجله و حداکثر یک یا دو روزنامه تمام رسانه‌های آن روزگار بود. دسترسی به مشتری آسان‌تر بود. با یک پیغام انگیزشی هوشمندانه محصول به فروش می‌رفت.
اما امروزه ما با اقیانوسی از شبکه‌های تلویزیونی دست و پنجه نرم می‌کنیم. میلیون‌ها سایت اینترنتی و هزارها روش تولید بلند مدت محصولات مختلف با اختصارهای الفبایی مانند DMP، API ، SDK و ... در تجارت خودنمایی می‌کنند. تجارت همواره مشکلات خود را داشته است؛ اما تکنولوژی معادلات حاکم بر آن را سخت‌تر کرده
است.
مهارت‌هایی که ما در گذشته برای موفقیت در کار و جلب مشتری استفاده می‌کردیم، نیاز به یک بازنگری همه‌جانبه دارد. در حقیقت جهانی بدون مرز از تکنیک‌ها و توانایی‌ها را می‌توان در دنیای تجارت امروز پیدا کرد. با توجه به این شرایط، گمراهی و رفتن راه نادرست دور از انتظار نخواهد بود. در اینجا چهار نکته برای جلوگیری از بیراهه رفتن، آورده شده است:

۱- روشن‌سازی اهداف تجارت
امروزه در عرصه کسب‌و‌کار رقبای زیادی مشغول به کار هستند و همه برای زنده ماندن و پیشرفت کردن در حال جنگیدن هستند. در عین حال، شرکت‌های موفق و با سابقه نیز نمی‌خواهند جای خود را از دست بدهند و از طرفی پیشرفت کاری خود را هم باید حفظ کنند.
متاسفانه یکی از روش‌هایی که گرایش اهل تجارت به آن دیده می‌شود، نوشتن نسخه‌ای کلی برای تمام انواع تجارت است یا در مقابل یافتن فرمولی بسیار پیچیده که بتواند تمام رسته‌ها را در برگرفته و همه هدف‌ها را ارضا کند. در حالی که اکثر تجارت‌ها را می‌توان با بررسی سه پارامتر به حد کفایت در دست گرفت: خبررسانی، فروش و تامین رضایت مشتری برای بازگشت دوباره.
برخی از نام‌های تجاری به اندازه کافی شناخته نشده‌اند، برخی روش‌های مناسبی برای عرضه محصولات را ندارند و در برخی دیگر نیاز قابل‌توجهی به جلب مشتری و کسب رضایت وجود دارد. با آنکه در یک کسب‌و‌کار هر سه مورد مذکور باید مورد توجه قرار گیرد، اهداف اولیه کار نباید به فراموشی سپرده شود؛ زیرا در غیر‌این صورت تجارت به سمت هرج و مرج کشیده خواهد شد.

۲- از افراد خلاق استفاده کنید تا از موقعیت‌های خوب بهره‌مند شوید
مدیران اجرایی افرادی پر مشغله هستند. آنها باید هر لحظه از امور داخل شرکت با خبر باشند، فرصت‌های خوب بازار را پیدا کنند، ارتباطات خود را قوی کنند و زمینه‌های پیشرفت را آماده سازند. بدون افراد باهوش نمی‌توان انتظار پیشرفت و زنده ماندن تجارت را در دنیای پر از تکنیک و خلاقیت و البته پرخطر امروز پیدا کرد؛ بنابراین داشتن تیمی باهوش و خبره یکی از ضروریت‌های موفقیت محسوب می‌شود. برای یافتن این افراد باید فیلتر‌هایی برای پالایش آنها در هنگامه ورود به سیستم تعبیه کرد. بسیاری از آنها نمی‌توانند از آن آزمون‌ها سربلند بیرون آیند، ولی آنهایی که باقی بمانند قطعا ارزش بیشتری نسبت به هزینه پرداخت شده خواهند داشت.

۳- استراتژی را از نوآوری جدا کنید
بسیاری از سازمان‌ها استراتژی کاری را با نوآوری در کار در یک ردیف قرار می‌دهند و این توجیه را به کار می‌برند که افراد باهوش از این روش استفاده می‌کنند. به همین دلیل با رشد گرایش شرکت به نوآوری، تلاش می‌کنند بهترین افراد خود را در راستای رسیدن به نوآوری بگمارند. افرادی که جواب خود را پس داده و امید بیشتری از آنها انتظار می‌رود. به همین دلیل در اغلب موارد گروهی که در بخش نوآوری دیده می‌شوند، افراد اجرایی بزرگی هستند. از آنجا که نوآوری راهی بسیار اساسی برای تعالی شرکت محسوب می‌شود، دست آنها نیز بسیار باز گذاشته خواهد شد. آنها تنها برای موفق شدن آماده شده‌اند؛ اما متاسفانه در اکثر مواقع حتی فکر به شکست هم جزو گزینه‌ها قرار نمی‌گیرد.
باید توجه داشت که استراتژی با نوآوری فرق دارد. نوآوری راه اندازی یک پدیده جدید است؛ ولی استراتژی هدف خاصی را نشانه می‌رود. نوآوری، حداقل در ابتدا، قاعده و قانونی را نمی‌پذیرد و در واقع روند نامشخصی دارد. پس شکست باید یکی از گزینه‌ها باشد. به همین دلیل است که شرکت‌های سرمایه‌گذار در صنعت تکنولوژی انتظار کمی از برد در نوآوری دارند؛ اما باید توجه داشت که هزینه نوآوری نباید زیاد باشد. پس نباید دست تیم نوآوری بسیار باز باشد و نباید تمام نیروی خبره را به آن اختصاص داد.

۴. دارایی‌هایی با مفهوم جدید برای خود بسازید
در گذشته اهداف اولیه هر شرکت سرمایه‌گذاری در یک تیم تبلیغاتی برای خبر‌رسانی و جلب مشتری بود. در مرحله بعد، فروش محصول و رسیدن به هدف نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد؛ اما امروزه این ساختار پاسخگو نیست.
گروه‌های تبلیغاتی به جای تبلیغ برای فروش و معرفی محصول، سهم خود را در نتایج جست‌وجو در اینترنت بیشتر کرده‌اند. فضای مجازی جایی است که رقبا می‌توانند مشتری را ردیابی کرده و نظر او را به خود جلب کنند؛ بنابراین استفاده از ساختارهای گذشته بیشتر قدرت بخشیدن به رقیب است تا به خود.
برند‌های موفق در حال تغییر مفهوم بازاریابی هستند. آنها به جای اینکه تنها شرکتی برای فروش باشند،در حال تبدیل به جایی برای مشارکت مشتری هستند. در عصر دیجیتال، برندها تنها به دنبال رشد دارایی‌های شرکت نیستند، بلکه به دنبال تحقق باورهای جامعه هستند.