مجموعه ۱۷ گانه «ایده تا اجرا»
خلاقیت؛ هنر غلبه بر محدودیتها
چیا چاره خواه * بخش دوم بر شکهایتان غلبه کنید شما میخواهید کار جدیدی را شروع کنید. این در حالی است که روال عادی زندگی شما شکل گرفته است و روی غلتک افتاده است، اما شروع کار جدید دغدغههایی برای شما درست میکند. مسائل مالی و آیندهای غیر قابلپیشبینی بر تردیدهای شما میافزاید. شروع یک کار فضای جدیدی در اطراف شما ایجاد میکند و نیروهای دیگری را به شما معرفی میکند. بر شکهایتان غلبه کنید. یک سخنران برجسته میگوید: «زمانی که ایده بزرگی دارید قبل از اینکه مغز شما درک کند بدن شما آنرا درک میکند.
چیا چاره خواه * بخش دوم
بر شکهایتان غلبه کنید
شما میخواهید کار جدیدی را شروع کنید. این در حالی است که روال عادی زندگی شما شکل گرفته است و روی غلتک افتاده است، اما شروع کار جدید دغدغههایی برای شما درست میکند. مسائل مالی و آیندهای غیر قابلپیشبینی بر تردیدهای شما میافزاید. شروع یک کار فضای جدیدی در اطراف شما ایجاد میکند و نیروهای دیگری را به شما معرفی میکند. بر شکهایتان غلبه کنید. یک سخنران برجسته میگوید: «زمانی که ایده بزرگی دارید قبل از اینکه مغز شما درک کند بدن شما آنرا درک میکند.»
* موفقیت را برای خود به تصویر در آورید. تصویری از خود بسازید که شبیه زمانی است که موفق هستید.
* به راه خود متعهد باشید. موانع و مشکلات را شناسایی کرده و مدام در جستوجوی راهی برای آن باشید.
زمانبندی و برنامهریزی کنید
برای کسب و کار جدید خود نیاز به زمان دارید. نحوه گذران اوقات فراغت خود را تغییر دهید. مثلا به جای تماشای یک فیلم بلند، نام شرکتها و تولیدکنندهها را جستوجو کنید. به جای جستوجو در طبقات فروشگاهها میتوانید با یک تولید کننده در مورد نحوه بسته بندی کالا صحبت کنید.
* از دیگران کمک بخواهید. میتوانید از خانواده و دوستان خود کمک بخواهید. آنها میدانند شما گرفتار هستید و به شما کمک خواهند کرد. از این لحاظ احساس شرمندگی نکنید.
* سوال بپرسید: این سوالها طوفان فکری به پا میکند: «شما چه کسی را میشناسید؟» این نقطه شروع خوبی برای جمعآوری نصایح و تجربیات دیگران است. نگران سرمایه نباشید. در این مرحله ذهن خود را به مسائل مالی مشغول نکنید. تامین مالی ایده خود را فقط یک گام از پروسه پیش روی خود فرض کنید نه اینکه آن را یک نقطه عطف در پروژه خود بدانید.
ارزیابی کنید. ابتدا بررسی کنید که ایده شما تا چه اندازه میتواند درآمدزا باشد؟ یعنی در چه مقیاسی میتوانید خدمات یا محصول ارائه دهید. مثلا شما اگر خدمات مشاوره ارائه میدهید پس در طول روز ۲۴ ساعت بیشتر در اختیار ندارید که بخشی از آن برای استراحت صرف میشود. در این صورت موجودی انبار شما زمان است که آن هم محدود است! پس باید در بازاریابی آن دقت کافی کنید و ارزش آن را بدانید. به این دو موضوع توجه داشته باشید:
۱- موجودی محصول: اگر شما محصول پیچیده یا بزرگی را میفروشید آنگاه در طول سال چقدر میتوانید تولید داشته باشید؟
۲- نیاز: بازار چه میزان کشش دارد که برای شما نیاز ایجاد کند تا شما بتوانید آن را برآورده کنید؟ (این اولین سوال بازاریابی است)
کنترل کنید. از همان ابتدا سعی کنید موارد حیاتی را تشخیص داده و برای کنترل و مدیریت آنها چارهاندیشی کنید. اینها شامل: مسائل سیاسی و قانونی و تجاری است. همچنین مسائل مربوط به مجوزها و خرید تکنولوژی و… است. گاهی فکر میکنیم که صرفا با راهاندازی یک فروشگاه یا ساخت یک وبسایت قسمت مهمی از کسب وکار را انجام داده ایم و به آینده آن خوشبین میشویم، اما باید دانست که قسمت مهم کار همانا ارتباط بامشتری - القای ارزش خود و متقاعد کردن مشتریان به پرداخت است. برای این منظور باید فوقالعاده و ناب باشید. باید محصول شما واقعا ارزش پرداختن را داشته باشد. باید توجه داشت که کسبوکار فرآیند برقراری ارتباط بین ایده شما با مشتری است. «بازار اشباع شده است!» این اولین جمله ناامیدکنندهای است که میتواند ذهن کارآفرین را مخدوش کند. در پاسخ باید گفت بسیاری از کسبوکارهای موفق در بازارهایی رشد کردهاند که رقیبهایی بسیار بزرگ داشتهاند.
بارزترین مثال آن ظهور فیسبوک در میان غولهای فناوری گوگل و مایکروسافت بوده است.. این رقیبان بازار را در اختیار داشته و آنرا تامین میکردند. بازاری که شلوغ است و رقبای زیادی دارد نشان از وجود انبوهی از نیازهای حل نشده دارد؛ اما بازار بزرگی که رقیب ندارد نمیتواند امیدوار کننده باشد.
با خلاقیت میتوان شیوههای ارائه محصول یا خدمات را به گونهای تغییر داد که بخشی از بازار را در اختیار گیرد. در اینجا اهمیت خلاقیت آشکار میشود. خلاقیت هنری است برای غلبه بر محدودیتهای محیطی. شاید بتوان گفت با کمک خلاقیت و نوآوری همیشه راهی برای عرضه وجود دارد.
کسی به شما توجه نمیکند: با مطالعه دهها کتاب در مورد کسبوکار میتوان به جمله ساده زیر رسید: «کسی به شما توجه نمیکند». در واقع شما تازه کار هستید و بهرغم اینکه به خود و کارتان ایمان دارید ممکن است این انتظار را داشته باشید که دیگران هم به شما توجه کنند و مانند خودتان برای کار شما اهمیت قائل شوند، اما واقعیت این است که کسی به کسبوکار شما توجه نمیکند. مردم مشغولیات زیادی دارند.
نکته مهم: ممکن است شروع کار شما منجر به ایجاد شور و هیجان در حلقه نزدیکان و آشنایان و دوستان شما شود. این ممکن است شما را به اشتباه بیاندازد و فکر کنید که سایر مردم هم توجه میکنند، اما در واقع مشتریان اصلی شما مردم هستند و هنوز توجهی به کسب و کار شما نمیکنند. در این مرحله باید بلند پروازیهای خود را مدیریت کرد؛ بنابراین اگر بهترین محصول دنیا را داشته باشید، اما نتوانید آنرا با زندگی مردم پیوند داده و مردم را از این پیوند آگاه سازید آنگاه هیچ درآمدی نخواهید داشت.
ایده ۱۰ هزار ساعتی: تنها راه برای پایان موفقیت در یک کار تلاش متمرکز و ادامه دار است. نویسندهای به نام مالکوم گلادول در مورد ایده ۱۰ هزار ساعتی مینویسد: افرادی که به بالاترین سطح در یک حرفه میرسند - حال ورزش و موسیقی یا هر حرفهای باشد - حداقل ۱۰ هزار ساعت زمان برای تمرکز بر آن میگذارند. به عبارتی حدود ۱۰ سال تمرکز مستقیم روی موضوع.
مدام در تکاپو باشید، بازخورد بگیرید واصلاح کنید: یکی از استراتژیهای موفق برای پایهگذاری یک کسبوکار و توسعه آن این است که مدام در تکاپو باشید و هر گاه لازم بود در ایده و روشهای خود تغییر ایجاد کنید. لزوم تغییر را از بازخورد مشتریان میتوان فهمید. برای این امر لازم است تا ارتباط فعالانهای با مشتریان خود داشته باشید.
پی نوشت:
مجموعه «ایده تا اجرا» مشتکل بر ۱۷ نوشته گام به گام شامل راهنمای عملی و مرحله به مرحلهای است تا بتوان ایدههای موفق را پیدا کرده یا ایده خامی را که در سر دارید پرورش داده و به آن رنگ واقعیت بدهید.
* info@hamfekri.com
ادامه دارد
ارسال نظر