مدرسه عالی کسب‌وکار ماهان شما تا چه حد بر ریسک‌های بازار و کسب‌وکار خود کنترل و نظارت دارید؟
شاید تعجب کنید اگر بگوییم که پاسخ شما به این پرسش، ارتباط بسیار نزدیکی با فرهنگی دارد که در آن رشد کرده‌اید! در حقیقت، «ریسک» یک مفهوم خاص است که تنها توسط افرادی درک می‌شود که حقیقتا طالب و خواستار آن باشند. هر چه میزان کنترل و تسلط شما بر شرایط بیشتر باشد، بهتر می‌توانید درباره مفهوم انواع ریسک‌پذیری‌ها قضاوت کرده و در نهایت، سود بیشتری به دست آورید.
بنابراین «رویکرد مدیریت ریسک» شما تا میزان زیادی از فرهنگ و شخصیت درونی تان منشا می‌گیرد. شما تا جایی که ممکن باشد به تصمیمات درونی خود پایبند هستید و بیش از هر چیز، نسبت به تصمیمات رقبای خود آسیب‌پذیر هستید. هندسه ریسک‌پذیری به طور اساسی حول یک سوال ساده مطرح می‌شود و آن اینکه: چه کسی مسوولیت را بر عهده می‌گیرد؟
پاسخ این سوال در شرکت‌ها و سازمان‌های مختلف، تاریخچه قدیمی‌ای دارد و تقریبا به سال ۱۹۸۶ میلادی بازمی‌گردد. مثلا یک فرض آن است که هنجارها و ارزش‌های جامعه غربی با مدرنیزه شدن رشد اقتصادی همراه است. ریسک‌پذیری‌ای که تحت تاثیر انتخاب ارزش‌ها و هنجارهای فرهنگی و اجتماعی یک فرد قرار نگرفته باشد، به ندرت در تاریخ کسب‌وکار مشاهده می‌شود. مدیریت ریسک موفق نیز از این قاعده مستثنی نبوده و حتی با مدل سازی ریاضیاتی نیز قابل ارزیابی است.
در این نوع فلسفه یا مکتب تفکری، سرنوشت ما تحت تاثیر عوامل خارجی قرار داشته و دانش ما درباره این نیروها محدود است؛ به طوری که پس از رویارویی با الگوهای ریسک‌پذیری خارج از کنترل خود، با سردرگمی و شگفتی مواجه می‌شویم. فرهنگ‌ها در پذیرش ریسک تحت تاثیر عوامل زیادی قرار می‌گیرند که شامل مشتریان، تامین‌کنندگان، کارمندان، سرمایه‌گذاران، دولت و جامعه هستند. در برخی فرهنگ‌ها، ریسک‌پذیری می‌تواند توسط افراد دیگر نیز به شما القا شود یعنی یک تیم یا گروه کاری خود به استقبال ریسک برود و تنها یک نفر مسوولیت عواقب ریسک‌پذیری را بر عهده نداشته باشد. البته هر دو نوع ریسک‌پذیری تحت تاثیر عوامل درونی یا بیرونی از قدرت و اهمیت خود برخوردار است. در مراحل اولیه یک انقلاب صنعتی، لازم است تا ریسک‌پذیری به صورت درونی انجام شود؛ یعنی یک فرد پیشرو یا رهبر ریسک‌پذیر مورد نیاز است. اما حمایت بیرونی نیز برای کسب موفقیت لازم است. با این حال، هر چه بازار و جهان اقتصاد با رقیبان بیشتری انباشته می‌شود، کنترل و تسلط ما بر آن نیز کاهش می‌یابد. آنچه برای رویارویی با این اکوسیستم موردنیاز است، برخورداری از یک «مزیت رقابتی» است. در این میان باید به شرکای خود نیز اعتماد کنید؛ زیرا کسانی که خود را در ریسک‌پذیری با شما شریک می‌دانند، کمتر از شما سوءاستفاده یا به شما خیانت خواهند کرد. اما به سادگی می‌توان تشخیص داد که یک فرهنگ از درون یا بیرون القا می‌شود. برای این منظور، یک موسسه تحقیقاتی مطالعات خود را روی نمونه‌ای متشکل از ۱۰۰۰۰۰ مدیر در ۱۰۰ کشور جهان طی ۲۵ سال اخیر انجام داده است. در یکی از پیمایش‌های اخیر، از این مدیران خواسته شد که میزان موافقت خود با عبارت زیر را بیان کنند: «من خودم مسوول هر آنچه هستم که برای من اتفاق می‌افتد.» میزان توافق مدیران برخاسته از فرهنگ‌های گوناگون در کشورهای مختلف در نمودار نشان داده است:
نتایج بررسی‌ها و داده‌های در دسترس بسیار جالب توجه است. به طور مثال، مجله The Economist گزارش کرده است که میزان رشد و توسعه در کشورهایی که ریسک‌پذیری درون القا‌کننده دارند ۸/۰ درصد است؛ در حالی که این رقم در کشورهای برون القاکننده ۲/۳ درصد یعنی ۳ برابر بیشتر و سریع‌تر است.
در نتیجه، چنانچه تیم‌های کاری به القای ریسک‌پذیری و ترغیب همکاران مستعد خود به پذیرش ریسک‌های جدید در کسب‌وکار بپردازند، با رشد و توسعه سریع‌تر و پر بازده‌تر در سازمان‌های خود مواجه خواهیم بود.
Mahanbs.com*

ریسک‌پذیری و فرهنگ