نکات مدیریتی
چه برسر حاکمیت مبتنی بر ارزش آمده است؟
بخش نخست
اطمینان کنید؛ تاکید بر مطابقت با قوانین و مقررات، اهمیت اساس ساخت کسبوکار و روابط صحیح را کاهش میدهد.
علیرضا امیدوار
بخش نخست
اطمینان کنید؛ تاکید بر مطابقت با قوانین و مقررات، اهمیت اساس ساخت کسبوکار و روابط صحیح را کاهش میدهد. در یک دهه گذشته، قبل از تاثیر مخرب شرکتهای Adelphia ، Parmalat و بسیاری دیگر، بحثی فعال و سازنده در مورد ارزشها در مقابل قواعد به عنوان راهنمای اصلی در حاکمیت شرکتی وجود داشت. این بحثهای سازنده در سال ۲۰۰۱ پایان یافتند.
متعاقب آن از دست رفتن اعتماد به نفس عمومی مدیران و هیاتمدیره، افزایش توانمندی کمیسیون بورس و اوراق بهادار و قانونگذاران در بریتانیا و اتحادیه اروپا و همتایان محلی آن در بازارهای سراسر دنیا، نشان داد که بحث پایان یافته است: قوانین، ارزشها را مغلوب کرد. اما اغلب پرسشها همچنان باقی است:
• چه کسی باید مدیر باشد؟
• چگونه باید موضوعهای کلیدی مثل جانشینی مدیرعامل شرکت، جبران خدمات، استراتژی، معاملات و عملکرد مالی و عملیاتی مطرح شود و مورد بحث و بررسی در هیات مدیره قرار بگیرد؟
• مدیران حقیقتا چقدر مستقل هستند؟
• اعضای کمیته حسابرسی چقدر شایسته هستند؟
• مدیریت و هیاتمدیره هر کدام چقدر باید دستور جلسات را کنترل کنند؟
• قدرت در سطوح هیات مدیره چگونه باید توزیع شود؟ آیا مدیر اجرایی مجزا یا رییس هیات مدیره غیرموظف یا مدیر راهنما وجود دارد؟
فرضیات اساسی به دو بخش تقسیم میشوند: هیاتهای مدیرهای که نمیتوان به آنها اعتماد کرد و هیاتهای مدیرهای که باید آنها را برای انجام درست امور تنظیم و قانونمند کرد. انجام درست امور به صورت انحصاری چیزی است که سرمایهگذاران و مالکان دنبال میکنند.
حاکمیت مبتنی بر ارزش در مقابل حاکمیت قانون مدار
حاکمیت شرکتی مبتنی بر ارزش که از آن به عنوان «نهادینهسازی اخلاق» یاد میشود، در واقع در حیطه رفتار هیات مدیره و مدیریت قرار میگیرد. اعتقاد بر این است که اکثریت قریب به اتفاق مردم اخلاقی رفتار میکنند، رفتار اخلاقی را ترجیح میدهند و مزایای کوتاهمدت و بلندمدت درستکاری مشتریان، تامین کنندگان، کارکنان، اجتماعات و سهامداران را درک میکنند.
البته قوانین هنوز هم وجود دارند، اما به صورت گسترده نوشته شدهاند تا نشان دهند کجا سوءمدیریت، کار خلاف قانون و رفتار مجرمانه وجود دارد و همچنین میزان نتایج منفی رفتار بد را نشان دهند.
حاکمیت شرکتی قانون مدار با فرضیات کاملا متفاوت آغاز میشود.
حاکمیت قانون مدار، وسوسه و میل به منفعت شخصی را در زندگی حاکمیتی متداول میانگارند.
بنابراین نظارت، گزارش دهی، دستورالعملهای دقیق و محدودیت دقیق در مورد رفتارها،راهی برای حصول رفتار اخلاقی و درست از مدیریت و هیات مدیره است. واضح است که چرخههای بدون صداقت، نامناسب و رفتار مجرمانه در برخی شرکتها در دهه گذشته و درپی آن افزایش قانونمندسازی، مدیران را به صورت مستقیم در محیط مبتنی بر قانون قرار داده است. با این حال قوانین به تنهایی کافی نیستند.
قوانین به راحتی تغییر نمیکنند حتی تفاوتهای جزئی را قبول نمیکنند، به همین خاطر، یک سیستم حاکمیتی صرفا قانون مدار، در مواجهه با پیچیدگی بی ثباتی اقتصاد جهانی ناتوان است.
در بخش بعدی این مقاله که فردا در همین ستون به چاپ میرسد به اجرای حاکمیت شرکتی مبتنی بر ارزش میپردازیم.
در آنجا میخوانیم هنگامی که قوانین به خودی خود مسائل را حل نمیکنند، چگونه یک حاکمیت مبتنی بر ارزش میتواند چارچوب بسیار خوبی برای واکنش و رویارویی با موقعیتها و اتخاذ عملکردهایی بهتر را به شما نشان دهد.
منبع :csriran.com
ارسال نظر