خبر
«ریو+۲۰» یک شکست بود
دلیل این که چرا نشست ریو۲۰ در مورد توسعه پایدار یک شکست بود ساده است: دستور جلسه نشست شامل موضوعات مناسبی نمیشد. بگذارید
دقیق تر بگویم. مساله حقیقی عدم آگاهی از وضعیت یا موانع فنی نیست، این روشی است که بشریت خود را سازماندهی میکند. پس مساله واقعی ساختار حاکمیت جهانی و فقدان هر گونه رهبری معتبر در مورد مسائل جهانی است که قدرت و توانایی برای ارائه راه حل را داشته باشد.
نویسنده: یلماز ارگودن
دلیل این که چرا نشست ریو۲۰ در مورد توسعه پایدار یک شکست بود ساده است: دستور جلسه نشست شامل موضوعات مناسبی نمیشد. بگذارید
دقیق تر بگویم. مساله حقیقی عدم آگاهی از وضعیت یا موانع فنی نیست، این روشی است که بشریت خود را سازماندهی میکند. پس مساله واقعی ساختار حاکمیت جهانی و فقدان هر گونه رهبری معتبر در مورد مسائل جهانی است که قدرت و توانایی برای ارائه راه حل را داشته باشد. برای مثال چه کسی مسوول کاهش انتشار کربن، فراهم کردن برق و آب سالم و کاهش فقر است؟ وقتی هر کسی مسوول است در حقیقت هیچ کس مسوول نیست. وقتی همه مسوول هستند، در حقیقت هیچ کس مسوول نیست.
بنابراین اولین موضوع دستور کار نشستهایی مانند ریو+ ۲۰ باید چگونگی اجماع طرفین به واگذاری حاکمیت به نهادهای جهانی باشد تا اطمینان حاصل شود این نهادهای جهانی دارای مشروعیت و صلاحیت واقعی برای مسائل مهم جهانی هستند.
بحرانهای اقتصادی، مالی و محیط زیستی در حال پیشرفت دنیا مشخص کرده اند که بسیاری از مسائلی که امروزه برکیفیت زندگی سرتاسر دنیا تاثیر میگذارد، ماهیت جهانی دارد، اگرچه شیوهای که بشریت خود را سازماندهی کرده است - به ویژه در مدیریت دولتی- ماهیتی ملی دارد.
این واقعیت که مشروعیت برای مسائل مهم حاکمیتی- مانند انتخابات، نظامهای آموزشی، مالیاتی و سازمانهای نظامی- اکثرا بر پایه مرزهای ملی هستند سازماندهی ابتکارات جهانی را بسیار سخت میکند. علاوه بر این به خاطر اینکه بیشتر دولتها برای یک دوره ۴ یا ۵ ساله انتخاب میشوند، هر زمان که پای میز مذاکره مینشینند، متوسط افق زمانی یک رهبر منتخب، تنها حدود دو و نیم سال است. پیشنهاد برچیدن ساختارهای ملی و حرکت به سمت یک دولت جهانی، ساده انگارانه خواهد بود.
چرا که برای مواجه شدن با مسائل جهانی، چشمانداز وسیعتر و همکاری بیشتری لازم است. سیاستمداران آیندهنگر در این رویکرد مشترک به حمایت عمومی نیاز دارند. راهحلهای جهانی نیازمند اجماع برای واگذاری حاکمیت در حوزههای مشخص به نهادهای جهانی دارای منابع مناسب است. افزایش منابع مناسب برای نهادهای جهانی، به نوبه خود، نیاز به تمهیدات مناسبی برای تقسیم قدرت دارد.
دومین موضوع دستور کار باید تغییر شیوه آموزش نسل آینده جهت آمادگی برای دنیایی که بیشتر مشترک است، باشد.
برای مواجهه با مسائل جهانی به شیوهای موثر، شهروندان نیاز دارند وابستگیهای متقابل کشورها را درک کنند. در حالی که برنامههای درسی بسیاری از نظامهای آموزش و پرورش بر ملی سازی تمرکز دارند، تاکید کافی بر شهروندی جهانی وجود ندارد. بنابراین یک «ابتکار در آموزش جهانی» لازم است تا اطمینان حاصل شود مردم به جای اینکه همسایگان و خارجیها را به عنوان قربانیان مشکلات محلی ببینند، وابستگی دو جانبه شان را کاملا درک میکنند. زندگی مشترک نیاز به تقسیم قدرت دارد. چه در خانواده، روستا، شهر، کشور یا در جهان. تنها زمانی که چنین درکی متداول شود میتوانیم نهادهای جهانی دارای منابع کافی و قدرت تصمیمگیری بسازیم که منصفانه به اشتراک گذاشته شدهاند و عمل میکنند.
خطایشان هر چه باشد، شرکتها نهادهایی هستند که تاکنون با جهانیسازی سازگار شدهاند. آنها تصمیمگیری راهبردی را مرکز توجه قرار داده اند و با حذف سطوح میانی مدیریتی، توانمندی دفاتر محلی خود را افزایش دادهاند.
اگر میخواهیم مسائل جهانی را اداره کنیم، لازم است دولتها اجماع در مورد واگذاری حاکمیت به نهادهای بینالمللی را مد نظرقرار دهند که دارای صلاحیت قانونی و منابع مناسب برای اجرای راهحلها هستند. به عبارت دیگر، مگر اینکه شیوه اداره نهادهای جهانی را تغییر دهیم که داشتن صلاحیت قانونی برای آنها ناممکن خواهد شد.
اصل اساسی که حقوق بشر نوین را به پیش میبرد این است: مردم باید برای شکل دهی آینده خود حق اظهارنظر داشته باشند و قادر باشند در روند تصمیمگیری جهانی که بر زندگی آنها تاثیر دارد مشارکت داشته باشند. نهادهای جهانی تنها زمانی صلاحیت قانونی واقعی پیدا میکنند که این مفهوم، در سازوکارهای حاکمیت جهانی به کار گرفته شود و این مساله به نوبه خود نیازمند یک تغییر اساسی در میزان آگاهی از مسوولیتهای شهروندی جهانی مردم است.
موضوع سوم دستور کار باید چگونگی تغییرشکل دهی طرح مالیاتی باشد. دنیا نگران افزایش بیکاری است؛ اما بیشتر دولتها بر سرمایهگذاری و ایجاد اشتغال، مالیات اعمال میکنند و به بیکاری یارانه میدهند. دنیا خواستار نوآوری است اما بیشتر دولتها بر ارزش افزوده مالیات اعمال میکنند.
به عبارت دیگر ما همه نگران مسائلی مثل انتشار کربن هستیم، اما مالیات جهانی بر انتشار کربن وجود ندارد تا به شرکتها و افراد کمک کند اثرات جانبی آن را درونی کنند.
بدیهی است، پیشنهاد نمیکنم که دولتها مالیات کلی را در محیطهایی افزایش دهند که همه ما نیاز داریم فعالیت اقتصادی در آن محیطها افزایش پیدا کند. پیشنهاد میکنم شیوه اعمال مالیاتها تغییر کند. احتمال نمیرود تاثیر کافی و مناسبی بر مسائلی که جهان با آن روبهرو است داشته باشیم، مگر اینکه برای شناسایی راهحلهایی جهت تغییر نظامهای مشوق ناسازگار که مالیات بر آنها تحمیل میشود فکرمان را روی هم بریزیم.
تا زمانی که مسائلی مانند حاکمیت جهانی بهینه نشود و مشوقها و ترویج گسترده درک وابستگی متقابل جهانی را در نشستهای بینالمللی در وهله اول قرار ندهیم، احتمال نمیرود روند مشخصی برای حل مشکلات محیط زیستی، اجتماعی و اقتصادی ایجاد کنیم.
منبع: خبرنامه مرکز حاکمیت شرکتیwww.csriran.com
ارسال نظر