موردکاوی
مدیری از جهنم - ۱۶ فروردین ۹۰
منبع: HBR
پاسخ مطالعه موردی هفته گذشته
دیوید، رییس بسیار ایراد گیری به نام کومودور دارد که کارکنانش از جمله دیوید را بسیار اذیت میکند. در حال حاضر به دیوید کاری هم سطح کار فعلیاش در یک واحد دیگر پیشنهاد شده است. سوال این است که آیا دیوید باید این پیشنهاد کار جدید در واحد جدید را با رییسی که از او هیچ شناختی ندارد قبول کند؟
سریما نازاریان
منبع: HBR
پاسخ مطالعه موردی هفته گذشته
دیوید، رییس بسیار ایراد گیری به نام کومودور دارد که کارکنانش از جمله دیوید را بسیار اذیت میکند. در حال حاضر به دیوید کاری هم سطح کار فعلیاش در یک واحد دیگر پیشنهاد شده است. سوال این است که آیا دیوید باید این پیشنهاد کار جدید در واحد جدید را با رییسی که از او هیچ شناختی ندارد قبول کند؟ قبول کردن شغل جدیدی که ایروینگ به او پیشنهاد میکند، درست به مانند اعلام کردن این واقعیت است که من به این سطح تعلق دارم.
دیوید باید حداقل در حال حاضر برای مدتی همان جا که هست بماند. انتقال هم سطحی که ایروینگ به او پیشنهاد میکند، یک جاده بنبست به نظر میرسد و قبول کردن آن، به مثابه قبول این است که من به این سطح تعلق دارم. علاوه بر این، روسای دیوانه بسیاری در دنیا وجود دارند و ایروینگ هم با توصیفاتی که از او در کیس میشود، کمی نامتعارف جلوه میکند. نکته دیگری که وجود دارد این است که ممکن است کومودور هم یک انتقال افقی را یک حرکت ناشی از دشمنی شخصی با خود قلمداد کند. دیوید هم در نهایت به این نتیجه میرسد که رابطهبندی که میان او با رییسش وجود دارد باعث شده است که او به بخش جدید انتقال یابد. اگر او واقعا دیگر نمیتواند کار کردن با کومودور را تحمل کند، باید به دنبال کاری خارج از سازمان باشد؛ کاری که شاید با در نظر گرفتن وضعیت فعلی اقتصاد گزینه زیاد مناسبی نباشد.
خب، پس سوالی که میماند این است که دیوید چگونه میتواند از این شرایط بد، بهترین استفاده را ببرد و اینکه بهترین کار در این شرایط برای او چیست؟
اول از همه، او باید به شیوههایی کاملا دوستانه و غیرتهاجمیسعی کند برخی رفتارهای دیوانه وار کومودور را تغییر دهد. یک رویکرد میتواند این باشد که تبادلی را راهاندازی کند که بیشتر بر کار دیوید متمرکز باشد تا بر کارها و اعمال رییسش. در یک یادداشت یا در یک جلسه رو در رو، دیوید باید سعی کند توضیح دهد که چه تصوری از انتظارات رئیسش دارد. اگر کومودور این انتظارات را تایید کرد، دیوید میتواند تمایلات خودش را در راستای بهتر برآورده کردن این انتظارات اعلام کند و پیشنهاداتی را ارائه کند که فکر میکند به بهتر برآورده شدن این انتظارات کمک میکنند. تغییرات روابطش با کومودور میتواند در این پیشنهادات به صورت ضمنی وجود داشته باشد. برای مثال، دیوید میتواند چیزی مانند این بگوید که «من فکر میکنم که دشبوردهای من میتوانند از راهنماییهای استراتژیک شما برای حداکثر کردن تاثیرات در سراسر سازمان بهره بسیاری ببرند» و به این ترتیب میتوان جلوی حدسهای ثانویه در مورد رنگ فونت یا هر چیز دیگر را گرفت.
دیوید در عین حال باید سعی کند رابطه فعلیاش با استیو را قویتر کند. یک شبکه حمایتی غیررسمی، زمانی که همه زیر دست یک رییس جهنمی کار میکنند، یکی از بهترین شیوههای کمک کردن به همه برای زنده ماندن است. این سیستم باید از یک شبکه کوچک شروع به کار کند. استیو و دیوید هر کدام میتوانند یکی از همکارانشان را که به او اعتماد کامل دارند، برای نوشیدن یک لیوان قهوه بعد از کار دعوت کنند و این شبکه را به تدریج بزرگتر کنند. برای مثال، ماریسا جزو افرادی است که شاید بهتر باشد از همان اول او را در این شبکه عضو نکنند و این شبکه باید چیزی بیشتر از تنها یک گروه شکایت کردن باشد. این گروه علاوه بر دادن این شانس به افراد میتواند روی یافتن و ساختن استراتژیهایی برای کنار آمدن با این رییس سختگیر هم تمرکز کند.
اگر دیوید تصمیم بگیرد که در حال حاضر در کاری که دارد بماند، او باید تصمیمش را خودش قبول کند و آن را تایید کند تا بتواند به جای احساس قربانی شدن و ناراحت بودن، از نظر احساسی شرایط موجودش را بپذیرد. قبول کردن، نشانه عقبنشینی نیست، بلکه یک اقدام استراتژیک است. این کار یک رویکرد مثبت در فرد ایجاد میکند که باعث میشود دیگران هم با پذیرش بیشتری به او جواب بدهند. برای دیوید این کار میتواند منجر به یک رابطه بسیار بهتر با کومودور شود و در نهایت زمانی که او تصمیم بگیرد کار فعلیاش را ترک کند و به جای دیگری برود، میتواند روی یک توصیه نامه بسیار خوب از کومودور هم حساب کند.
قبول کردن چنین چیزی در صورتی که رابطه شما با رییستان روی زندگیتان سایه نینداخته باشد، بسیار سادهتر خواهد بود. در این مواقع باید سعی کنید تفریحاتی خارج از کار پیدا کنید که در طول روز به یاد آنها بیفتید و خوشحال باشید. این کارها حتی میتواند چیزهایی مانند اضافه کردن عکس یا برخی عناصر خوشایند به دفتر کار شما باشد. کسی چه میداند؟ یک عکس خندهدار حتی میتواند زمانی که رییس شما برای ایراد گرفتن از کارتان به دفترتان میآید حواسش را پرت کند و لحظات لذت بخشی را برای شما و او فراهم کند. خلاصه اینکه اگر تصمیم میگیرید کار فعلیتان را حفظ کنید سعی کنید روشهایی پیدا کنید که کارتان را برای خودتان قابل تحملتر و لذت بخشتر کنید.
ارسال نظر