مترجم: زهره همتیان

مدیران و کارمندان در مورد گرایش‌ها، ارزش‌ها و رفتارهایی که نوآوری را ارتقا می‌دهد، توافق نظر دارند. در یک فرهنگ نوآورانه، کارمندان می‌دانند که به‌ایده‌های آنها ارزش داده می‌شود و باور دارند که می‌توانند‌ ایده‌های خود را آزادانه بیان کنند و بر اساس آنها عمل کنند و از شکست‌ها درس بگیرند. رهبران با دخالت دادن کارمندان در تصمیماتی که به آنها مربوط می‌شود،‌ این جو را تقویت می‌کنند.

همچنین در مورد خصایص فرهنگی که مانع نوآوری می‌شود، اتفاق‌نظر گسترده‌ای وجود دارد: نظام کاغذ بازی، سلسله مراتب و محیط دلهره‌آور. اغلب چنین فرهنگ‌هایی از منابع نوآوری محروم هستند و به منظور ارتقای عملکرد کوتاه‌مدت و عدم‌تحمل شکست از طرح‌های انگیزشی استفاده می‌کنند. به منظور نزدیک کردن شرکت‌ها به فرهنگ نوآوری، مدیران بایستی مهارت‌های جدید را جهت هدایت کارکنان کسب کنند. بسیاری از‌این مهارت‌ها شامل رهبری مهارت‌های مدیریتی، مانند آموزش زیردستان و تسهیل همکاری بین

گروه‌ها است.

برنامه تغییرات گسترده در شرکت‌ها نه‌تنها وقت گیر و دلهره‌آور است، بلکه اغلب تاثیر کمی ‌دارد. تجربه به ما ثابت کرده است که شرکت‌ها می‌توانند بدون چنین برنامه‌هایی پیشرفت کنند. تنها کافی نیست که مدیران ارشد نوآوری را هدف شخصی خود قرار دهند و در جلسات نوآوری به طور منظم شرکت کنند، گروه‌های رده بالا نیز باید از آن استقبال کنند. اعضای گروه رده بالا باید بپذیرند که ارتقای نوآوری بخش اصلی استراتژی شرکت است و توجه داشته باشند که چه روشی آن را تقویت می‌کند و چه روشی مانع آن می‌شود. مدیران باید تبدیل به رهبران نوآوری شوند و سعی کنند کارمندان خود را در فعالیت‌های نوآوری دخیل کنند.

نوآوری یک حرکت عظیم با پتانسیل بالا است، اما هوشمندانه است که با قدم‌های کوچک به آن نزدیک شد. باید تنها با یک یا چند‌ ایده پیشنهادی آن را شروع کرد و بر اساس آن پیش رفت. برای بسیاری از شرکت‌ها، برداشتن گام‌های اول در‌این سفر طولانی مهم‌ترین قسمت کار به شمار می‌رود.