رقابت
تهدید ورود رقبا
ورود رقبای جدید به صنعت با ایجاد ظرفیتهای جدید، تمایل برای بدست آوردن سهم بازار و معمولا جاری شدن منابع زیاد به صنعت همراه است. شرکتهایی که با وارد شدن به بازار جدید از طریق تملک سایر شرکتها اقدام به تنوع بخشی به فعالیتهای خود مینمایند، غالبا از منابع خود به عنوان اهرمیبرای تغییر و بهبود استفاده میکنند. مانند اقدامی که شرکت دخانیات فیلیپ موریس در ارتباط با شرکت میلر انجام داد.
جدی بودن تهدید ورود رقبای جدید به صنعت، به موانع ورود و عکسالعمل رقبای حاضر در آن صنعت بستگی دارد. اگر موانع ورود زیاد باشد و تازه واردها با عکسالعمل شدیدی از سوی رقبای حاضر در صنعت مواجه شوند، واضح است که ورود آنها نمیتواند تهدید جدی به شمار آید. بهطور کلی، شش مانع اصلی برای ورود رقبای جدید وجود دارد که عبارتند از:
۱- صرفههای مقیاس:
در صنایعی که رقبای حاضر در آن از مزیت صرفه مقیاس استفاده میکنند، تازه واردها باید یا با حجم زیادی از سرمایه وارد بازار شوند یا عدم وجود مزیت در هزینهها را بپردازند. برای نمونه، صرفه مقیاس در تولید، تحقیق، بازاریابی و خدمات از موانع کلیدی ورود به صنعت رایانه محسوب میشود و شرکتهای زیراکس و جنرالالکتریک با تحمل زیان سنگین به این موضوع پی بردند.
۲- تمایز محصول:
نشان تجارتی شناخته مانعی برای ورود رقبای جدید به حساب میآید، زیرا آنها را مجبور میکند برای غلبه بر وفاداری مشتریان به محصول قبلی مبالغ زیادی هزینه کنند. تبلیغ، خدماترسانی به مشتری، پیشگام بودن در صنعت و تمایز محصول از عواملی هستند که به شناخته شدن نشان تجارتی کمک میکنند. شاید شناخته شدن نشان تجارتی مهمترین سد در برابر ورود رقبای جدید در حوزههایی مانند نوشیدنیهای بدون الکل، داروهای بدون نسخه، وسایل آرایشی، بانکهای سرمایهگذاری و حسابداری عمومیباشد. کارخانههای نوشابهسازی همزمان با بهکارگیری صرفه مقیاس در فرآیندهای تولید، توزیع و بازاریابی، از نشان تجارتی برای تمایز محصولات خود استفاده میکنند.
۳- نیاز به سرمایه:
نیاز به سرمایهگذاری زیاد برای ورود به صنعت، یکی دیگر از موانع ورود تازه واردها به صنایع است. به ویژه، زمانیکه سرمایه مورد نیاز صرف هزینههای غیر قابل بازگشتی مانند تبلیغات پیشبردی و تحقیق و توسعه شود.
سرمایه نهتنها برای تامین تجهیزات ثابت، بلکه برای خرید اعتباری، تامین موجودی کالا و جبران ضررهای ناشی از عدم موفقیت در فعالیتهای جدید مورد نیاز است.
۴- عدم مزیت در هزینهها بدون توجه به اندازه بنگاه:
شرکتهایی که جایگاه مستحکمیدر بازار پیدا کردهاند، ممکن است از مزیت هزینهای بهرهمند باشند. مزیت در هزینهها لزوما به اندازه شرکت یا صرفه مقیاس ارتباط نمییابد. در واقع، این مزیت میتواند از اثرات منحنی یادگیری، فناوریهای اختصاصی، دسترسی به مواد خام اولیه، داراییهایی که قبل از تورم با قیمت پایین خریداری شده اند، یارانههای دولت یا موقعیتهای جغرافیایی مناسب نشات گرفته باشد. گاهی مزایای هزینه ناشی از حق اختراع هستند.
۵- دسترسی به شبکههای توزیع:
رقبای جدیدی قبل از ورود به بازار، باید به فکر شبکههای مناسب برای توزیع محصولات و خدمات خود باشند. برای نمونه، محصول غذایی جدید برای ورود به بازار، باید سایر محصولات را در قفسههای فروشگاهها کنار بزند و جایگزین آنها گردد و این کار از طریق شکستن قیمتها، ترویج محصول، تلاش فراوان برای فروش یا ابزارهای دیگر قابل انجام است. هر چه شبکههای خرده و عمدهفروشی محدودتر باشد و رقبای حاضر در بازار، ارتباطات قویتری با این شبکهها ایجاد کرده باشند، ورود به صنعت مشکلتر خواهد شد. بعضی از مواقع، این مانع چنان بزرگ است که رقبای تازه وارد برای برطرف کردن آن مجبور میشوند خود اقدام به ایجاد شبکههای توزیع نمایند، مانند کاری که شرکت تایمکس در دهه ۵۰ میلادی در صنعت ساعت سازی انجام داد.
۶- سیاستهای دولت:
دولت میتواند ورود به یک صنعت را محدود یا ممنوع نماید و این کار را میتواند از طرقی مانند صدور مجوزهای خاص برای انجام برخی از فعالیتها یا محدود کردن دسترسی به بعضی از مواد خام اولیه انجام دهد.
در صنایع مدیریت شده، مانند حمل بار با کامیون، خردهفروشی نوشابه یا خدمات ارسال کالا این اتفاق زیاد رخ میدهد. علاوه بر این، در فعالیتهایی مانند توسعه پیست اسکی و استخراج زغال سنگ، محدودیتهای سختتری قابل اعمال است. دولت میتواند با ایجاد استانداردهایی برای کنترل آلودگی هوا و آب و ملزم کردن شرکتها به رعایت آنها، محدودیتهای بیشتری را برای ورود به صنایع ایجاد نماید.
شرکتها برای ورود به بازار جدید، عکسالعمل احتمالی فعالان حاضر در بازار را ارزیابی میکنند تا در یابند که احتمال دارد با چه عکسالعملی از طرف آنها مواجه شوند. چنانچه آنها به این نتیجه برسند که فعالان حاضر در صنعت به شدت با تازه واردها مقابله میکنند، دچارتردید میشوند. همچنین، عوامل زیر در منصرف کردن تازه واردها از ورود به بازار قابل ذکر است:
- فعالان حاضر در صنعت دارای منابع اساسی برای رویارویی با تازه واردها باشند. از جمله: وجه نقد اضافی موجود در شرکت، ظرفیت تولیدی، قدرت بالقوهای که برای استقراض جهت مقابله با تازه واردها در شرکت وجود دارد و قدرت برقراری ارتباط نزدیک و تاثیرگذار با شبکههای توزیع و مشتریان به منظور از صحنه خارج کردن تازه واردها.
- فعالان حاضر در صنعت، توان کاهش شدید قیمتها به منظور حفظ سهم بازار خود و از صحنه خارج کردن رقبا را داشته باشند. بسیاری از رقبا به دلیل استفاده از صرفه مقیاس به محض مواجهه با رقبای جدید، با کاهش شدید قیمتها آنها را از صحنه حذف میکنند.
- رشد صنعت کند باشد. رشد کند صنعت نه تنها مانع ورود تازه واردها به صنعت میشود، بلکه عملکرد مالی فعالان حاضر در صنعت را نیز کاهش میدهد.
ارسال نظر