مورد کاوی
ما تو را گوگل کردیم! - ۱۸ آبان ۸۹
«فرد» در نظر دارد کسب وکار خود را به چین گسترش دهد و برای این منظور نیاز به افراد جوان و خلاق دارد.
سریما نازاریان
«فرد» در نظر دارد کسب وکار خود را به چین گسترش دهد و برای این منظور نیاز به افراد جوان و خلاق دارد. یکی از دوستان قدیمیاو که متوجه این موضوع میشود، فرزند خود سوزان را که در چین متولد شده و سابقه کاری درخشانی نیز دارد به او معرفی میکند. فرد در دیدار اول با سوزان به شدت به استخدام او علاقهمند میشود، اما ویرجینیا مدیر منابع انسانی شرکت با جستوجو در گوگل در مییابد که سوزان هشت سال پیش یک کمپ مخالف سازمان تجارت جهانی را رهبری میکرده است. فرد معتقد است که این موضوع اهمیت چندانی ندارد و چنین سختگیریهایی میتواند باعث شود که شرکت نیروهای جوان و بااستعداد مثل سوزان را از دست بدهد. اما ویرجینیا تمایل به تحقیق بیشتر در مورد این موضوع دارد. سوال انتهایی موردکاوی این بود: آیا فرد باید سوزان را بهرغم سابقهای که در اینترنت از او موجود است، استخدام کند؟ در زیر پاسخ کارشناسان را به این پرسش میخوانیم:
«امروزه متقاضیان شغل ممکن است از روی رقابت یا انگیزههای دیگر حتی قبل از اینکه پایشان به سازمان برسد، مورد تحقیق و بررسی اینترنتی قرار بگیرند.»
«فرد» مطمئنا باید حرف قلبش را قبول کند و سوزان را در صورتی که مشکل دیگری علاوه بر مسائلی که ذکر شد ندارد، استخدام کند. او باید با او صحبت کند و صراحتا به او بگوید که چه مسالهای پیش آمده است. فرد چیز زیادی برای از دست دادن ندارد. هیچ دلیلی برای ترسیدن از جستوجو کردن اینترنت برای یافتن اطلاعات در مورد کارکنان احتمالی سازمان وجود ندارد؛ این موضوع تنها در صورتی غیرقانونی است که شما بر اساس چیزی که در اینترنت پیدا میکنید، فردی را از لیست متقاضیان کنار بگذارید و در صورتی که شما به دنبال افراد کاملا مقدس میگردید که هرگز هیچ کار خلافی نکردهاند که در اینترنت در مورد آن نوشته شود، در این صورت در پایان کار شما تنها میتوانید برخی افراد نه چندان جالب را برای استخدام کردن انتخاب کنید. چنین استراتژیهایی ممکن است تاثیر کاملا منفی داشته باشند. در صورتی که شما در گروهتان هیچ فرد شجاعی نداشته باشید، به زودی برای یافتن رهبر مناسب از میان آنها دچار مشکل خواهید شد.
علاوه بر این، برای مساله ای که بخش منابع انسانی پیدا کرده است، ممکن است صورت دیگری از داستان هم وجود داشته باشد. اطلاعات دیجیتالی بسیار انعطاف پذیر هستند. هر فردی با کوچکترین مقادیر دانش کامپیوتری میتواند این اطلاعات را دستکاری کند؛ برای مثال با دروغ گفتن در مورد فردی به صورت ناشناس در یک اتاق گفتوگو و به راه انداختن شایعههایی که پس از مدتی به واقعیت تبدیل میشوند. اخبار دروغ روی اینترنت با سرعتی باور نکردنی انتشار مییابند. شاید حتی سریعتر از اخبار درست و دنبال کردن آنها برای پیدا کردن منشا آنها هم کاری بسیار دشوار است. پس اگر در مورد کاندیدایی موضوعی پیش میآید که ممکن است صحیح یا غلط باشد، سوال کردن صریح از فرد مورد بحث برای روشن کردن ماجرا ضروری است. همینطور ممکن است از آن فرد بخواهید که منابع دیگری را برای چک کردن به شما معرفی کند. چرا که اطلاعات اینترنتی به سادگی قابل دستکاری کردن و به اشتراک گذاری هستند. به همین دلیل، سطح دومیاز مصاحبهها برای استخدام فرد مورد نظر کاملا ضروری است.
مسلما سوزان با روزنامهها تماس نگرفته است تا از آنها بخواهد در مورد او بنویسند. بلکه در فرهنگ اینترنتی و روزنامهها هدف بیشتر اطلاع رسانی به عموم است. نسل جدید اطلاعاتش را روی اینترنت بدون قید و بند (نسبت به نسل قبلی) به اشتراک میگذارد. آنها اطلاعاتی که به نظر دیگران بسیار مهم است را بیاهمیت میانگارند. آنها کارهایی میکنند که مادرانشان اگر بدانند، آنها را ناپسند میشمارند. ولی قبل از به اشتراک گذاشتن این اطلاعات دو بار هم فکر نمیکنند و این روند تنها در صورتی تغییر پیدا میکند که هنجارهای اجتماعی تغییرات انقلابی پیدا کنند.
با در نظر گرفتن این روند، استانداردهای استخدام باید تغییر پیدا کنند، در غیر این صورت، شما هرگز نخواهید توانست افراد خوبی را استخدام کنید. این موضوع در حال حاضر برای مدیریت سازمانها چندان قابل قبول نیست. بسیاری از مدیران ارشد امروز افرادی هستند که زیاد با دنیای اینترنت و دیجیتال آشنایی ندارند. مدیرانی که ناگهان با نسلی مواجه شدهاند که هر روز بیشتر از دیروز اطلاعات ناجور در مورد خودشان روی اینترنت میگذارند. این اختلاف بین نسلها تا زمانی که این نسل جوان خودشان به مدیران ارشد سازمانها تبدیل شوند، ادامه پیدا خواهد کرد.
تنها چیزی که در حال حاضر میتوان گفت این است که تا زمانی که افراد به عواقب اطلاعات بسیار شخصی که روی اینترنت میگذارند پی ببرند، این روند ادامه پیدا خواهد کرد. زمانی که آنها مجبور شوند به کودکانشان در مورد اخبار و عکسهای ناشایستی که از آنها زمانی که جوان بودهاند روی اینترنت گذاشتهاند توضیح دهند، تنها در آن زمان است که از کارهایی که امروز میکنند، پشیمان خواهند شد. البته قابل ذکر است که این گفتوگوها زیاد هم با حرفهایی که بین والدین متولد دهه شصت و فرزندانشان در مورد مواد مخدر و ... رد و بدل میشد، تفاوت نخواهد داشت.
به متقاضیان شغل هم پیشنهاد میشود که همیشه اینترنت را برای اخباری که از خودشان ممکن است روی آن وجود داشته باشد جستوجو کنند که در صورت نیاز بتوانند در حین مصاحبههای شغلی پاسخ قانعکنندهای در مورد آنها ارائه دهند. آنها باید به دنبال راههایی برای استفاده از اینترنت به سود خودشان و برای ایجاد تصویر مثبتی از خودشان در ذهن مصاحبه گر باشند. بهتر است اینترنت را با مطالبی که شما را به عنوان یک دارایی ارزشمند برای سازمانها به تصویر میکشند پر کنید تا اخبار در مورد آخرین تفریحها و قانونشکنیهایی که داشتهاید.
منبع: HBR
ارسال نظر