مهارتهای مدیریتی
مدیریت قاطع یا پر نفوذ
تعداد نویسندگان کتابهای مدیریت، تعریف مدیریت وجود دارد. مدیریت یعنی کار کردن با افراد به وسیله افراد برای تحقق هدفهای سازمانی که لازمهاش این است که همه مدیران به مهارتهای اجتماعی و انسانی مجهز باشند.
سارا نیکوکار
تعداد نویسندگان کتابهای مدیریت، تعریف مدیریت وجود دارد. مدیریت یعنی کار کردن با افراد به وسیله افراد برای تحقق هدفهای سازمانی که لازمهاش این است که همه مدیران به مهارتهای اجتماعی و انسانی مجهز باشند. به عبارت دیگر مدیریت عبارت است از دستیابی به هدفهای سازمانی از طریق هدایت و رهبری. بنابراین، هرکسی حداقل در مراحل مشخصی از زندگی خود یک مدیر است. سخن گفتن از مدیریت به این معنا نیست که انسان چگونه بتواند یک اداره یا سازمان مشخص را اداره کند، بلکه، مراد از مدیریت این است که ما چه قوانینی را برای مدیریت داشته باشیم و چگونه بتوانیم در هر شرایط و زمان، خود را به آن قوانین پایبند بدانیم و مدیریت خودمان را آن طور با قوانین جامعه مورد نظر هماهنگ کنیم که نه خود ما و نه جامعه از آن ضرر ببیند.
«به عقب برگردید، زمانی که تازه برای اولین بار کار در سمت مدیریت را آغاز کردید. آن زمان دوست داشتید چه حرفی را بشنوید؟ اولین نکتهای را که به مدیر بازه گوشزد میکردید، چه نکتهای بود؟»
به پاسخهای زیر به این سوال در خصوص عملکردهای موفق یک مدیر موفق توجه کنید:
۱- مشورت، مشورت، مشورت
برای پیشرفت کار و گرفتن ایدهها و راهکارهای جدید با دیگران مشورت کنید.
۲-اعمال مدیریت بر افراد
مدیریت به جای پروژهها، رشد محصولات، ارائه خدمات به مشتریان یا هر برنامه اداری دیگر باید بر افراد اعمال شود. افکار مردم پیچیده و به هم ریخته است. افراد در حد مدیران خود میتوانند کار کنند نه بیشتر و هر روز در حال تغییر هستند. پس بهتر است مدیر، گوش به زنگ این تغییرات باشد.
۳- تحت نظر گرفتن کارمند در ابتدای کار
کارمند باید به مدت چند روز از سوی مدیر تحت نظر گرفته شود تا هدفها و اعمال و علایق آنها در اوقات بیکاری مشخص شوند. چندین سال پیش عملکرد مدیر یکی از شرکتها به مدت چند ماه تحت نظر گرفته شد، او با هیچ یک از کارمندان صحبت نمیکرد. یک ماه بعد، از اینکه هنوز دستوراتش به حالت معوق بودند، متعجب شد.
۴- تصمیمگیری درست در هنگام عصبانیت
در هنگام عصبانیت بهتر است از گرفتن هرگونه تصمیمگیری نهایی اجتناب کرد؛ زیرا گذشت زمان بر تصمیمگیری تاثیرگذار خواهد بود.
۵-اجتناب کردن از به کار بردن عبارات کنایهآمیز و نیشدار به دیگران برای دادن درس عبرت
۶- پاداش دادن
به هرکس فراخور فعالیت و بازده کاریاش پاداش دهید و با در نظر گرفتن پاداشهای مساوی، حرکت افراد شایسته گروه را کند نکنید و از هر کس، مطابق دانش و تجربهاش توقع داشته باشید تا بهترین نتیجه را بهدست آورید.
۷-چگونگی رفتار کردن با کارمند مشکل ساز
مدیر یکی از ادارهها به دلیل داشتن کارمندانی با سابقه طولانی مورد تشویق همگان بود. دستیار او خانمی بود که با کارهایش مدام باعث آزارش شده بود، پس از کلی تقلا سرانجام مدیر که موقعیت را مناسب میبیند، دستیارش را به گوشهای خلوت میبرد و به آرامی به او میگوید: «من مدیر تو هستم و اگر نمی توانی با من کار کنی یکی از ما باید محل کار را ترک کند و آن یک نفر مسلما من نخواهم بود.» از آن پس بود که دستیار مدیر تغییر روش داد و رابطه کاری هر دو بهتر شد.
۸- اجتناب کردن از کارهای تکراری
ضرورتی ندارد که مدیر، وقت و انرژی خود را صرف کاری کند که کارمند نیز میتواند آن وظیفه را انجام دهد. در نتیجه این کار، هزینه انجام کار را افزایش و به تبع آن، بهرهوری را کاهش میدهد. بنابراین، تنها راهحل اینگونه مشکلات، تفویض اختیار است.
مدیر، مسوول تمامی اتفاقاتی است که در حوزه اختیاراتش رخ میدهد. مدیر هیچگاه نباید فکر کند که چون هیچ کار خاصی را شخصا انجام نداده پس مسوولش هم نیست. بر عکس باید گفت که او مسوول اینگونه کارها نیز میباشد. مگر اینکه خود فرد قبول کند که مدیریت مربوط به او نیست. کسی که مسوولیت میپذیرد باید از توان لازم برای تصمیمگیری برخوردار باشد تا بتواند تصمیمی بگیرد که به نفع سازمان باشد. افزون بر این که مدیر باید در برابر پیامدهای تصمیمهای خود مسوولیت پذیر باشد.
۹- برای کسب هر موفقیت باید سختی کشید
تصمیمگیری مدیران مانند تصمیمگیری کارمندان باید در جهت سود آوری برای شرکت باشد. اغلب، کارمندان با یکدیگر در تضاد مستقیم هستند. مدیر باید از کارمندان بخواهد ضمن اعلام مشکل چند راه حل مناسب نیز ارائه دهد.
۱۰- حقوق انسانی باید برای هر کس رعایت شود
فقط به این علت که کسی مدیر شده است دلیل نمیشود که همه احساسات خود را نادیده بگیرد. بهتر است مدیر از خوشحالی کارمندان احساس خوشحالی کند تا فاصلهها تا حدی کمتر شوند.
۱۱- صادق بودن با کارمند
مدیر باید در کارش با کارمند صادق باشد، همان طور که انتظار دارد که کارمند در کارش صداقت داشته باشد، خود او نیز باید این موضوع را رعایت کند. حتی اگر قرار است که خبر بدی داده شود، رو راستی و صداقت از بدی خبر میکاهد.
۱۲- دفاع کردن از کارمند
چنانچه مدیر از کارمند حمایت و جانبداری کند، مطمئنا کارمند آن را جبران خواهد کرد.
۱۳- داشتن صبر و بردباری در حل مشکلات
برای حل مشکلات و ایجاد شرایط مناسب، مدیر صبور باشد و روحیه انتقادپذیر داشته باشد و به صحبتها و نظرات دیگران با رعایت احترام آنان گوش فرا دهد.
۱۴- باز کردن درها و پنجرهها
اجازه دهید همگان از نور و هوای تازه که ارزانترین موهبتها ی الهی هستند، بهرهمند شوند. گاهی وزش یک نسیم میتواند آرامش چشمگیری برای محیط به ارمغان بیاورد و همچنین بهتر است درهای اتاق خود را به روی کارمندان بگشایید تا جرات یابند نظرات و پیشنهادهای خود را در خصوص سازمان، آزادانه و بدون هراس بیان کنند.
منبع: فصلنامه توسعه مهندسی بازار
ارسال نظر