از رویا تا واقعیت
امپراتور کار آفرینی(۶۱)
مترجم: غلامرضا کیامهر
رهبری الهامبخش
بزرگترین هنر یک رهبر ارکستر این است که بتواند میان تکتک نوازندگان ارکستر خود همنوایی و هماهنگی ایجاد کند.
نویسنده: پیتر جونز
مترجم: غلامرضا کیامهر
رهبری الهامبخش
بزرگترین هنر یک رهبر ارکستر این است که بتواند میان تکتک نوازندگان ارکستر خود همنوایی و هماهنگی ایجاد کند. این هنری است که شما هم در مقام یک کارآفرین برای برقراری هماهنگی میان تیم همکاران خود از آن در حد کمال برخوردار باشید. به نحوی که اعضای تیم همکاران شما نیز همانند اعضای یک ارکستر پیوسته نگاهشان متوجه شما بوده و از شما پیروی کنند. اما یک پیروی آگاهانه و هدفمند. در واقع این شما هستید که باید جایگاه، حوزه فعالیت و نحوه ایفای نقش هریک از اعضای تیم خود را مشخص کنید. تمامی بخشها و قسمتهای کسبوکار شما باید بهصورت موزون و هماهنگ با یکدیگر به وظایف خود عمل کنند و این در صورتی امکانپذیر است که شما نقش خود را بهعنوان رهبر به درستی ایفا کنید.
مسوولیت فراز و فرودهای کسبوکار همگی در دست شما است و مسوولیت شکست و پیروزی کسبوکار هم به شما مربوط خواهد شد و به جز در مواردی که از حوزه اختیار و قدرت فردی شما بیرون بوده، در ارتباط با شکست هیچ عذری از شما پذیرفته نخواهد بود، همچنان که مردم حاضر در یک سالن موسیقی تنها رهبر ارکستر را مسوول کم و کیف اجرای ارکستر میشناسند و کاری به کار نوازندگان ارکستر ندارند.
بنابراین اگر شما بتوانید همخوانی و هماهنگی لازم را میان کارکنان و بخشهای مختلف شرکت خود برقرار سازید، کلید رمز موفقیت را به دست خواهید آورد. اصلا همنوایی و هماهنگی باید به یک فرهنگ فراگیر در تاروپود شرکت و کسبوکار شما تبدیل شود. بدون وجود هماهنگی در قویترین نیروی کار برای کسب موفقیت انتظار چندانی نمیتوانید داشته باشید. یک تیم کاری به یک رهبر آگاه، هوشمند، خوشفکر، مبتکر و با نظم و انضباط نیاز دارد، رهبری که تکتک اعضای تیم کاری به شایستگی او اذعان و با او با جان و دل پیمان ببندند.
آنها علاوه بر دانش و تخصص و تجربه، به یک منبع الهام نیز نیاز دارند و این منبع الهام کسی جز یک رهبر نمیتواند باشد. شما باید از چنان قدرت نفوذ معنوی در میان کارکنان شرکت خود برخوردار باشید که آنها در پیروی از رهنمودها و دستورالعملهای شما کمترین تردیدی به خود راه ندهند.
خصم شما در جبهه نبرد کسبوکار کسی جز رقبای شما نیست و شما در صورتی بر این خصم پیروز خواهید شد که رزمندگانی داشته باشید که با تمام وجود خود را در پیروزی شما شریک و سهیم بدانند و به چیزی بالاتر از انجام وظیفه نیندیشند. باید از خود بپرسید آیا از حد اعلای جاذبه رهبری و فرماندهی برای آرایش نیروهای خود در برابر خصم میدان کسب و کار یعنی رقبا برخوردار هستید؟
کارآفرینان بزرگ و دارای قدرت بالای رهبری با گماردن افراد مناسب در راس مسوولیتهای مناسب، قدرت مدیریت خود را به منصه ظهور میرسانند. آنها با سپردن مسوولیتها به افراد شایسته، بار خود را برای رهبری کلان کسب و کار سبک میسازند و با چابکی بیشتری به ایفای نقش رهبری میپردازند، چه اگر به غیر از این رفتار کنند، به زودی نفس آنها به شماره خواهد افتاد و قدرت و توان رهبری تیم را از دست خواهند داد. آنها از توزیع قدرت همراه با مسوولیت به افراد هیچ ابایی ندارند و از تمرکز قدرت در وجود خود به شدت پرهیز میکنند.
سرریچارد برانسون، بیل گیتس و استیوجابز سه کارآفرین بزرگ معاصر از جمله کارآفرینان دارای قدرت مدیریت بسیار بالا و مورد احترام شدید کارکنان شرکتهای خود هستند. شما در مقام رهبری یک کسب و کار باید از قدرت معنوی زیادی برخوردار باشید تا بتوانید با جرات به کارکنان خود بگویید: من شما را برای انجام وظایفی که برعهده گرفتهاید، توانمند میسازم و از شما انتظار دارم به بهترین وجه ممکن وظایف خود را انجام دهید. در عین حال باید گوش شنوایی برای شنیدن نظرات تیم همکاران خود داشته باشید و کاری کنید که آنها نسبت به خود به حد اعلای خودباوری برسند.
هرگز مرتکب این اشتباه نشوید که شما به شنیدن نظرات و پیشنهادهای کارکنان شرکت خود نیازی ندارید. متاسفانه دیده شده که بعضی از کارآفرینان بعد از چشیدن مقداری طعم شیرین موفقیت چنان دچار غرور و نخوت میشوند که حتی به بهترین پیشنهادهای دیگران وقعی نمیگذارند. آنها از این واقعیت غافلند که دارند با دست خود زمینه زوال و نابودی کسب و کار خود را فراهم میسازند.
من از جمله کارآفرینانی هستم که هرگز اجازه ندادهام روحیه غرور و احساس بینیازی به دیدگاهها و نظرات دیگران بر من مستولی شود. بارها پیشآمده که یکی از کارمندان شرکت به من مراجعه کرده و گفته است برای انجام هرچه بهتر فلان کار ایدهای به نظر من رسیده است.
بیاغراق باید بگویم از هر ۱۰ مورد این قبیل مراجعات با ۹ مورد آن موافقت کرده و برای دلگرمی بیشتر آن کارمند گفتهام: اتفاقا در این مورد من هم دقیقا مثل شما فکر میکنم. این یک راه ساده و عملی برای توانمندسازی کارکنان است، چون به آنها جسارت فکرکردن و راه حل پیدا کردن برای انجام هر چه بهتر کارها را میدهد و به او القا میکند که فردی صاحبنظر مفید و به درد بخور برای شرکت است. کاملا طبیعی است که دامنه این طرز تفکر و خودباوری به تمام سطوح کارکنان شرکت تسری پیدا میکند و راه رسیدن کسبوکار به قلههای موفقیت هموارتر میشود.
ارسال نظر