شادی هم قیمت دارد - ۲۵ شهریور ۸۹

نیک پاوتاوی و کارل ویلکینسون

مترجم:الهام جوادی

بخش دوم و پایانی

در مقاله «شادی هم قیمت دارد» به ارائه برخی نتایج تحقیقات اقتصادی در مورد عوامل اقتصادی موثر بر شادی پرداختیم. در بخش نخست این مقاله سه عامل از این عوامل را بررسی کردیم. در زیر ادامه این عوامل را می‌خوانیم. ۴ - از دست دادن کار شما را ناراحت می‌کند، اما کمتر از وقتی که دیگران نیز باید کارشان را از دست بدهند.

از دست دادن کار یکی از دردناک‌ترین تجارب زندگی است، حتی بیشتر از طلاق گرفتن. یک دلیل آشکار این است که فرد بیکار از یک درآمد ثابت محروم است. هزینه روانی بیکاری تا حدی با واژه‌هایی چون ننگ اجتماعی و کاهش اعتماد به نفس قابل توصیف است.

این امر یک جنبه دیگر نیز دارد. در حالی که بیکاری، رفاه افراد (چه کسی که کار ندارد و چه کسی که اخراج شده است) را کاهش می‌دهد، اثر آن بر روی کسانی که از قبل بیکار بودند نیز، زمانی که تعداد زیادی از افراد دیگر (مثل همکاران، همسایگان و افرادی که در نزدیکی آنها زندگی می‌کنند) بیکار می‌شوند، به میزان زیادی کاهش پیدا می‌کند. اندرو کلارک، اقتصاددان مدرسه اقتصاد پاریس، اعتقاد دارد که دلیل این امر ساده است. وقتی شما بیکار باشید، در جایی که بیکار بودن یک نرم و هنجار اجتماعی باشد، اثر آن روی کاهش اعتبار شما در اثر بیکاری کمتر خواهد شد. به بیان دیگر وقتی که تعداد زیادی از افراد دیگر نیز بیکار هستند، بیکار بودن آنقدر حس بدی به انسان نمی‌دهد در حقیقت، اگر نرخ بیکاری به اندازه کافی بالا باشد، شکاف رفاهی بین افراد بیکار و افرادی که هنوز کار دارند از بین خواهد رفت. البته متوسط شادی در نواحی با میزان بیکاری بالا به نسبت نواحی با میزان بیکاری پایین، کمتر است. با این حال در بریتانیا وقتی متوسط نرخ بیکاری منطقه‌ای به بالای ۲۰ درصد می‌رسد، این شکاف در شادی کاملا از بین می‌رود.

۵ - دوستان تپل‌تان بیش از دوستان لاغرتان شما را شاد خواهند کرد.

شواهد جدید در اقتصاد و علم اپیدمیولوژی نشان می‌دهند که ما اغلب همان قدر که به وزن خودمان توجه می‌کنیم وزن دیگران نیز برایمان اهمیت دارد. لاغر بودن همیشه مطلوب‌تر است (شاید به دلیل اینکه شانس بهتری برای ازدواج یا ارتقای شغلی را پیش روی فرد می‌گذارد). با این حال وقتی افرادی که به طور معمول خودمان را با آنها مقایسه می‌کنیم، وزنشان افزایش می‌یابد هزینه افزایش وزن خودمان برای اغلب ما کاهش می‌یابد. به این معنا که وقتی افراد دیگر در اطراف ما چاق‌تر می‌شوند، دیگر لازم نیست که ما به اندازه قبل برای لاغر ماندن با آنها رقابت کنیم.

بر طبق تحقیقی که توسط اقتصاددانانی چون دیوید جی بلانش‌فلاور، اندرو اوسوالد و برت وان لاندگم انجام شده، افرادی که مشکل اضافه‌وزن دارند (یعنی شاخص توده بدن (BMI) بالای ۳۰ دارند) به میزان قابل‌توجهی ناشاد‌تر از افراد با شاخص توده بدن در حوزه طبیعی (بین ۵/۱۸ تا ۲۵) هستند. با این حال اغلب گزارش می‌شود که افرادی که اضافه وزن دارند وقتی اطرافیانشان هم سن و هم جنسیت آنها به اندازه آنها وزن دارند یا چاق‌تر هستند، سطح شادی بالاتری دارند. همین اتفاق نیز برای افرادی که در یک خانه زندگی می‌کنند، می‌افتد: وزن خود ما وقتی افراد دیگری که در خانه با ما زندگی می‌کنند وزنشان اضافه می‌شود،‌ آنقدر آزارمان نمی‌دهد. این ارتباط مثبت بین شادی ما و وزن دیگران یک تفسیر خوب روانشناختی برای چاقی همه‌گیر کنونی در جهان غرب فراهم می‌کند. از لحاظ روانی برای ما ساده‌تر خواهد بود که اضافه وزنمان را قبول کنیم وقتی که بیشتر افراد اضافه وزن دارند (به علاوه اینکه بیشتر ما از غذا خوردن لذت زیادتری می‌بریم تا رژیم گرفتن).

۶ - طلاق می‌تواند شما را شاد کند

در هر نقطه فرضی از زمان، اغلب گزارش می‌شود، افرادی که طلاق گرفته‌اند به طور متوسط به میزان زیادی سطح پایین‌تری از شادی به نسبت کسانی که متاهل هستند دارند. در حالی که این نتیجه احتمالا برای بسیاری از افراد طبیعی به نظر می‌رسد، مقایسه‌های مقطعی از این دست بین دو گروه، در علوم اجتماعی معمولا به نتایج گمراه‌کننده منجر می‌شود (در این مورد طلاق مردم را ناشاد می‌کند).

تصمیم در مورد باطل کردن یک ازدواج تصمیمی نیست که اغلب به سادگی و به طور ناگهانی گرفته شود. حتی برخی ممکن است بگویند، طلاق با فرض اینکه مزایای آن بیشتر از هزینه‌های آن باشد و فرد بتواند به این شکل آن را پشت سر بگذارد،‌ افراد را شادتر از قبل کند، اما این مساله منجر به ایجاد یک سوال مهم می‌شود: برای افراد در دوره قبل و بعد از طلاق چه اتفاقی می‌افتد؟

به گفته اد دینر روانشناس، بدترین لحظات زندگی برای مردان یک سال قبل از طلاق است. به طور بر عکس بدترین لحظات زندگی برای زنان در دو سال قبل از طلاق اتفاق می‌افتد و اثرات مثبت شدن احساسات خانم‌ها از یک سال قبل از طلاق شروع می‌شود. این الگو احتمالا منعکس‌کننده این حقیقت است که اکثر جدایی‌ها از سوی خانم‌ها شروع می‌شود.

بعد از یک جدایی برای مردان تقریبا دو سال و برای زنان تقریبا یک سال طول می‌کشد که اثرات طلاق، مثبت شود و همان طور مثبت باقی بماند. به بیانی دیگر، به نظر می‌آید که زوج‌هایی که طلاق می‌گیرند پس از جدایی زندگی شادتری را تجربه خواهند کرد.

۷ - شادی مسری است

شاد بودن مزایای زیادی دارد. افراد شادتر سلامت‌تر هم هستند، طولانی‌تر زندگی می‌کنند و بیشتر پول درمی‌آورند. آنها همچنین اغلب در روابط بیشتر پیش قدم می‌شوند، در روابط خود بهتر هستند و بیشتر لبخند می‌زنند که روانشناسان به آن «دوشن» (Duchenne) یا لبخند حقیقی می‌گویند. مساله‌ای که کمتر درک شده این است که چرا شادی مسری است.به گفته جیمز فولر و نیکولاس کریستاکیس، نویسندگان کتاب پرفروش بین‌المللی کانکتد (متصل: Connected)، افرادی که در اطرافشان دوستان، اعضای خانواده و همسایگان شادتری حضور دارند که در شبکه اجتماعی آنها مهم هستند، در آینده به افراد بسیار شادتری تبدیل خواهند شد. این نویسندگان به طور اخص بیان می‌کنند که اگر یکی از دوستان ما که در یک مایلی ما زندگی می‌کند به میزان قابل‌توجهی در زندگی‌اش شادتر شود، ما به میزان ۲۵ درصد شادتر از قبل زندگی خواهیم کرد. نتایج مشابهی در مورد خواهر و برادرهایی که در یک مایلی همدیگر زندگی می‌کنند (۱۴ درصد افزایش شادی) و همسایگان دیوار به‌دیوار (۳۴ درصد افزایش شادی) مشاهده شده است. آنچه که این نتایج بیان می‌کنند، این است که میزان انتشار شادی بیشتر بستگی به تکرار تماس اجتماعی (به‌واسطه نزدیک بودن از لحاظ فیزیکی) داشته باشد تا اینکه به ارتباطات عمیق اجتماعی. همچنین به برخی دلایل این نتایج در مورد محل کار مشاهده نمی‌شود. بنابراین چرا شادی مسری است؟ یک دلیل می‌تواند این باشد که افراد شاد خوشبختی خود را با دوستان و خانواده خود قسمت می‌کنند و به اشتراک می‌گذارند (مثلا به شکلی عملگرا به آنها کمک می‌کنند و از لحاظ مالی بسیار بخشنده هستند). دلیل دیگر می‌تواند این باشد که افراد شاد اغلب رفتار خود را به سمت بهتر شدن سوق می‌دهند. آنها این کار را با بیشتر خوش‌برخورد بودن و کمتر تهاجمی برخورد کردن با نزدیکانشان انجام می‌دهند. حتی داشتن تنها احساسی مثبت نیز می‌تواند به میزان زیادی مسری و همه‌گیر باشد.

به طور خلاصه، می‌توان گفت که شادی تنها به دلایل شخصی مطلوب نیست، بلکه نتایج حاصل از آن نیز ارزشی غیر قابل‌تصور برای اجتماع به عنوان یک کل خواهد داشت.

منبع:Financial Times