موردکاوی
درجایی که همه رشوه میدهند باید رشوه داد؟
پاسخ موردکاوی هفته گذشته
در موردکاوی هفته گذشته مشکلات مدیری مطرح شد که برای کار در یک کشور در حال توسعه با چالشهای مربوط به فساد اداری روبهرو شده است.
سریما نازاریان
پاسخ موردکاوی هفته گذشته
در موردکاوی هفته گذشته مشکلات مدیری مطرح شد که برای کار در یک کشور در حال توسعه با چالشهای مربوط به فساد اداری روبهرو شده است. ماموران مالیاتی طبق آنچه در این کشور رایج است، از ژوک مدیرعامل شرکت درخواست رشوه کردهاند. سوال مطرح شده در انتهای موردکاوی این بود که: «آیا ژوک باید به ماموران مالیات رشوهای که میخواهند را بدهد؟ در زیر پاسخ کارشناسان را به این سوال میخوانیم.
همان طور که هر تاجری در این شرایط عمل میکند، ژوک مجبور است به زورگیران باج بدهد. در هر حال او با باج دادن هیچ قانونی را زیر پا نمیگذارد. شرایط کاملا بیانگر این است که ژوک قربانی باجگیری شده است. طبق قوانین بسیاری از کشورها، باج دادن در این شرایط جرم محسوب نمیشود. پس از پرداختن باج او به زندگیاش و پروژه مورد علاقهاش خواهد پرداخت و این باج را هم صرفا مقداری مالیات بیشتر در نظر خواهد گرفت. در نظر داشته باشید که در دنیای واقعی این تنها راهحل ممکن است. اگر یک تاجر در این شرایط باج مورد نظر زورگیران را نپردازد واقعا دیگر نخواهد توانست در یک کشور جهان سوم به فعالیت ادامه دهد.
ولی آیا او واقعا باید این پول را بپردازد؟ این سوال واقعا سخت تر از سوال قبلی است. اکثر صاحب نظران میتوانند پیشبینی کنند که ژوک در این شرایط چه خواهد کرد؛ ولی اینکه چه کاری باید بکند، کسی جواب آن را نمیداند. چرا که این موضوع صرفا یک موضوع اخلاقی است و صاحبنظران نمیدانند که عقاید و اخلاقیات ژوک چه چیزی را به او دیکته میکنند.
بیایید به چارچوبی فکر کنیم که تصمیمگیری را سادهتر کند. طیفی را در نظر بگیرید که در یک سر آن رشوه دادن و زورگیران قرار دارند و در سر دیگر آن پولشویی که به تجار اجازه میدهد بدون سرمایهگذاری پولشان، ثروتمند شوند. تجاری مانند ژوک همیشه عقیده دارند که هر چقدر هم که لازم باشد به این و آن رشوه میدهند؛ ولی هرگز به سر دوم طیف که پولشویی باشد نمیپردازند. خوب این موضوع عادلانه به نظر میرسد.
موضوع جالب این است که سازمانها زمانی که واقعا در این طیف قرار بگیرند چه کار میکنند؟ فرض کنیم شما تاجری هستید که میخواهید بدون رشوه دادن به ماموران، تجارت کنید. یک روز میفهمید که یک سازمان رقیب با رشوه دادن فرصتها و مزایایی را به دست آورده است که شما ندارید. سپس شما متوجه میشوید که اگر مزایایی را که رقیبتان در اختیار دارد به دست نیاورید مجبور به ترک کشور میشوید. از نظر اقتصادی انتخابهای شما مشابه موقعیتی است که ژوک با آن برخورد کرده است: پرداخت رشوه یا ترک کشور؟
در چنین شرایطی نتیجه نهایی همان خواهد بود. شما هم رشوه را پرداخت خواهید کرد. شما با باجگیران صحبت میکنید و از آنها میخواهید که با شما هم همانند رقبایتان برخورد کنند و همان امتیازات را به شما هم بدهند. وقتی که زورگیران بگویند که تنها در صورتی این لطف را به شما میکنند که شما هم در مقابل به آنها لطف کنید، شما خواهید پذیرفت. شما سپس به راحتی خواهید توانست رشوهای را که پرداخت کردهاید با این توضیح که قربانی زورگیران شدهاید توجیه کنید. پس سازمانهایی که شروع به پرداخت رشوه میکنند ضرورتا تبهکار نیستند و صرفا در یک مسیر شیبدار لغزنده قرار گرفته اند. آنها هر بار باجهایی را که میپردازند با این توضیح که قربانی زورگیران شدهاند و آنها تنها همان کاری را میکنند که رقبایشان کردهاند توجیه میکنند و کسی نمیداند که آنها در نهایت کجای این طیف متوقف میشوند.
این موضوع صاحبنظران را نگران میکند؛ چراکه در ابتدا نشان میدهد که سازمانها از نظر اخلاقی در حال سقوط هستند. دومین موضوع که البته به نظر میرسد بسیاری از سازمانها هم از آن بیخبر باشند، این است که آنها با پرداخت این رشوهها و مخالفت نکردن با سیاستمداران فاسد محیط نامناسبی را خلق میکنند. زمانی که سازمانها فاسد شوند، قانونمداری خود را از دست میدهند. در نتیجه مردم وضع قانونهای بیشتری برای محافظت از خودشان را ضروری میبینند، مالیاتها بیشتر میشود و از سازمانها شکایات بیشتری هم میشود. به این ترتیب یک چرخه فاسد دخالت در سیاست سازمانها و در نتیجه خرابکاری بیشتر پدید میآید. اینکه ژوک چه کاری خواهد کرد، تصمیمی است که خودش باید بگیرد. اینکه آیا ترجیح میدهد تجارتش در اوکراین را به قیمت از چشم مردم افتادن نگه دارد یا ترجیح میدهد در جهت وارد کردن قانونمندی به تجارت اوکراین گام بردارد؛ حتی اگر این کار به معنای کنار کشیدن و دست برداشتن از کسب و کارش باشد؟اگر زورگیر از ژوک به جای حق تسهیل، باج خواسته بود، تنها کاری که ژوک میتوانست بکند، مقاومت در مقابل خواسته او بود. حتی اگر او نمیتوانست در مقابله با زورگیران به موفقیت برسد، در این صورت باید به صورتی که همه بفهند دست از تجارت در اوکراین برمیداشت. اگرچه شاید او ترجیح دهد به جای این کار به همان کاری رو بیاورد که بقیه رو آوردهاند؛ ولی چنین کاری هم بر خلاف ارزشهای اخلاقی خواهد بود. هر گونه اعطای امتیازی به این زورگیران به معنای خراب تر کردن وضعیت اوکراین خواهد بود و نتایج اسفباری برای مردم این کشور به دنبال خواهد داشت.
ژوک به فکر کارمندانش هم هست و کمی هم به خاطر آنها است که به پرداختن رشوه فکر میکند. البته درست است که چنین کاری برای برخی اوکراینیها فرصتهایی به دنبال دارد؛ ولی با نگاه کردن به موضوع از کمی بالاتر میبینیم فسادی که این کار به آن دامن میزند، اثرات بسیار مخربتری نسبت به کمکی که به برخی اوکراینیها میکند، دارد.
صحبت کردن در مورد فساد اداری در کشورهای در حال توسعه به گونهای به مد روز تبدیل شده است. این کار مزایای مستقیم کم و هزینههای غیرمستقیم زیادی دارد. از آنجایی سیستم قضایی در بسیاری از کشورهای در حال توسعه سیاسی است، با این حرفها پیشرفت خاصی در این کشورها صورت نخواهد گرفت. تغییر واقعی نیازمند تغییر سیستم قضایی است که بسیار دشوار و وقتگیر است و صحبت راجع به خرابکاری و رشوه، کمکی به تغییر آن نمیکند.
منبع: HBR
ارسال نظر