بسیاری از مواقع پیش آمده که یک مدیر بدون توجه به سایر جنبه‌ها و با توجه ویژه و تقریبا انحصاری بر مهارت‌های یک کارمند جدید به استخدام او اقدام کرده و سپس از کار خود پشیمان شده است. هرگز نقش فرهنگ یک سازمان را در موقعیت با شکست یک کارمند دست کم نگیرید، با وجود اینکه عنصر مهارت دارای اهمیت قطعی در ساختن یک «کارمند خوب» است، اما هرگز نقش فرهنگ یک سازمان را در موفقیت یا شکست یک کارمند دست کم نگیرید. عملکرد هر کارمند به واقع و به نوعی متکی بر یک عنصر بزرگ ذهنی است. روسا و همکاران مجبور به تعبیر و تفسیر‌هایی هستند و مثبت یا منفی بودن این تفسیر‌ها و اظهارنظر‌ها به مقدار بسیار زیادی به درجه برداشت تفسیرکنندگان از هماهنگی و جور بودن فرد مورد نظر با سازمان بستگی دارد. هماهنگ و جور شدن یک نفر با سازمان یکی از عوامل اصلی قبول و پذیرش او به عنوان یک کارمند عالی است.

فرهنگ یک سازمان نماد و مظهر یک نظام تلقی و برداشت مشترک است و مبین ارزش‌های اصلی و بنیادین مورد قبول اکثریت اعضا آن سازمان است.

برای مثال فرهنگ- مایکروسافت «برای پویایی و خطرپذیری ارزش قائل می‌شود؛ در مقابل «جانسون اند جانسون» دارای فرهنگی اشتراکی است که بر یک احساس خانوادگی قوی تاکید کرده و به اعتماد و وفاداری ارزش می‌گذارد. سیما و رفتار یک کارمند خوب در شرکت مایکروسافت تفاوت عمده‌ای با سیما و رفتار چنین کارمندی در شرکت جانسون اند جانسون دارد.

شما به عنوان یک مدیر باید چگونگی جور و هماهنگ شدن کارمند بالقوه آینده خود را با فرهنگ سازمان‌تان مورد بررسی و ارزیابی قرار دهید. شما علاقه‌مند به استخدام افرادی هستید که ارزش‌هایشان به طور اصولی با کل ارزش‌های سازمان یا دست‌کم بخش اعظمی از آن ارزش‌ها، هماهنگ باشد. چنانچه کار خود را با رعایت جدی مواردی که از نظر سازمان شما ارزشمند تلقی شده و به آنها پاداش داده می‌شود شروع کنید، روش صحیح تعیین جور بودن یا هماهنگ نبودن یک متقاضی با فرهنگ سازمان خود را پیدا کرده‌اید. با طرح پرسش‌ها و انجام بررسی‌های مناسب به دنبال مشخص کردن این نکته باشید که آیا یک متقاضی متمایل به نوآوری و قبول مخاطرات است، آیا تمایل بیشتری به تمرکز بر «تصویر کلی» امور دارد یا جزئیات آنها و بالاخره اینکه آیا وضع موجود را ترجیح می‌دهد یا رشد و پیشرفت را؛ که اینها عناصر اصلی تشخیص هویت فرهنگ‌های سازمانی هستند.چنانچه به اشتباه تعداد معدودی از متقاضیان شغل ناجور با فرهنگ سازمان خود را استخدام کنید، به احتمال زیاد با مستخدمانی بدون انگیزه و تعهد و ناخشنود از شغل خود و سازمان روبه‌رو خواهید شد. نمره حاصل از ارزیابی عملکرد این کارکنان، کمتر از نمره عملکرد کارکنانی که عملکرد عینی مشابهی دارند، ولی ارزش‌هایشان در راستای سازمان است، خواهد شد. شگفت‌آور نخواهد بود اگر ببینیم که نرخ جا‌به‌جایی کارکنان «هماهنگ» با فرهنگ سازمانی به نحو عمده‌ای بالا‌تر از نرخ جا‌به‌جایی افرادی است که خود را با فرهنگ سازمان هماهنگ احساس می‌کنند. اکثر این افراد به علائم مبنی بر و ناخود توجه کرده و با فرض اینکه فرصت‌های شغلی دیگری برای ایشان وجود دارد، به دنبال شغلی که احتمال مقبولیت سازمانی بیشتری دارند به ترک شغل کنونی خود اقدام می‌کنند.

مشاغل را با شخصیت‌های جور و هماهنگ با آنها پر کنید

آیا می‌خواهید خوشنودی کارکنان جدید را افزایش داده و احتمال استعفای آن را کاهش دهید؟ شواهد بسیار زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد می‌توانید با گزینش متقاضیانی که شخصیت‌شان با شغل مورد نظر جور و هماهنگ است، به این هدف دست یابید.تاکنون شش نوع شخصیت به رسمیت شناخته شده است و شواهد حاکی از این است که حداکثر شادی و خشنودی انسان‌ها در زمانی به دست می‌آید که در شغل هم راستا با شخصیت خود به کار گمارده شوند.

شخصیت‌های شش‌گانه مذکور عبارتند از: واقع‌گرا، پژوهشگر، اجتماعی، محافظه‌کار، متهور و هنرمند.

یک انسان واقع‌گرا کسی است که فعالیت‌های فیزیکی مبتنی بر مهارت، قدرت و هماهنگی را ترجیح می‌دهد.

مشخصه‌های شخصیتی این افراد عبارت‌ است از: خجالتی بودن، صادق بودن، پیگیر بودن، ثبات و استواری، سازگاری و عمل‌گرایی. نمونه‌های شغلی هم‌راستا با این شخصیت نیز عبارت‌ است از: مکانیک، اپراتور ماشین متری فشاری، کارگر خط مونتاژ و کشاورز.

یک انسان پژوهشگر فعالیت‌های حاوی فکر کردن، سازماندهی و فهم و درک مسائل را ترجیح می‌دهد.

مشخصه‌های شخصیتی این افراد عبارت‌ است از: تحلیلگری، اصول‌گرایی، کنجکاوی و استقلال‌گرایی و نمونه‌های شغلی هم‌راستا با این شخصیت عبارت‌ است از: زیست‌شناسی، اقتصاددان، برنامه‌نویس نرم‌افزار، ریاضیدان و گزارشگر خبری.

یک انسان اجتماعی فعالیت‌هایی را که حاوی کمک کردن به دیگران و پرورش آنها است، ترجیح می‌دهد.

مشخصه‌های شخصیتی این افراد عبارت‌ است از: خوش‌مشربی و معاشرت، رفتار دوستانه، تشریک مساعی‌کننده و دارای قدرت درک و تشخیص. نمونه‌های مشاغل هم‌راستا با این شخصیت عبارت‌ است از: کارگر اجتماعی، آموزگار، مشاور و روانشناس کلینیکی.یک انسان محافظه‌کار فعالیت‌های قانونمند، مرتب و سر راست و غیرمبهم را ترجیح می‌دهد.مشخصه‌های شخصیتی این افراد عبارت‌ است از سازگاری، کارآمدی، عمل‌گرایی، واقع‌بینی و دوری از رویا با نی و نرمش‌ناپذیری. نمونه‌های مشاغل هم‌راستا با این شخصیت عبارت‌ است از: حسابدار، مدیرعامل، صندوقدار بانک و کارمند بایگانی.یک انسان متهور فعالیت‌های زبان‌آورانه‌ای را که حاوی فرصت‌هایی برای تاثیرگذاری بر دیگران و کسب قدرت است، ترجیح می‌دهد.مشخصه‌های شخصیتی این افراد عبارت‌ است از: اعتماد به نفس، بلندپروازی، پرانرژی و سلطه‌جویی. نمونه‌های شغلی هم‌راستا با این شخصیت عبارت‌ است از: وکیل دادگستری، آژانس معاملات ملکی، متخصص روابط عمومی و مدیر کسب‌وکارهای کوچک.یک انسان هنرمند فعالیت‌های مبهم و غیرقانونمند را که عرصه و بیان آفریننده را امکان‌پذیر می‌کنند ترجیح می‌دهد.شواهد امر نشان می‌دهد که در صورت هم‌راستایی شخصیت شاغل و شغل مورد تصدی او، با حداکثر خشنودی و حداقل جا‌به‌جایی شغلی روبه‌رو هستیم.حداکثر شادی و خشنودی انسان‌ها در زمانی به دست می‌آید که در شغل هم‌راستا با شخصیت خود به کار گمارده شوند.

منبع: کتاب کلیدهای موفقیت در مدیریت منابع انسانی