مهارتهای مدیریتی
بهبود مهارتهای مدیریتی
مترجم: سیمین راد
جان اف. کندی روزی گفته بود «مدیریت و آموزش از همدیگر جداییناپذیر هستند.» هر کارآفرین شایسته باید این نکته را به خوبی با خود تکرار کند: مدیریت و آموزش.
نویسنده: مایک میکالوویچ
مترجم: سیمین راد
جان اف. کندی روزی گفته بود «مدیریت و آموزش از همدیگر جداییناپذیر هستند.» هر کارآفرین شایسته باید این نکته را به خوبی با خود تکرار کند: مدیریت و آموزش. بنابراین وقتی کسبوکار کوچکتان را راه میاندازید، قطعا باید واجد مهارتهایی برای مدیریت بر مجموعه کاریتان باشید. اما چگونه این مهارتها به دست میآیند و به چه نحوی باید آنها را بهبود بخشید. اینجا نیز به معرفی شیوههایی میپردازیم که احتمالا از رهگذر آنها خواهید توانست قابلیتهای جدیدی کسب کنید. اما راههای بیشتری از تصور شما وجود دارد. هر کارآفرین عملا به شیوههای بسیار گوناگون میتواند وضعیت مدیریتی خود را بهبود بخشد. بسیاری از این راهکارها بسیار به شما نزدیک هستند و چه بسا ناخودآگاهانه از آنها استفاده کنید. اما باید بتوانید از این شیوهها آگاه شوید. هدف ما در اینجا معرفی «راههای غیرمنتظره و نامعمولی» است که باعث میشوند «توانایی»های مهارتی شما برای مدیریت افزایش یابد.
(۱) یادگیری مهارت هایی چون رانندگی: رانندگی کردن میتواند بیش از همه به معنای راهی برای تمرین افزایش تمرکز و آموزش به خود باشد. در واقع از این طریق حتی میتوانید، به عنوان عملی جانبی، به رادیوهای محلی نیز گوش دهید و در جریان آخرین اخبار و اطلاعات منطقه قرار بگیرید. شما میتوانید تمرکز خود را به این طریق در همه جا و در هر مسیری افزایش دهید. همه مدیران به تمرکز بالا نیاز دارند و هر مدیری واجد این توانایی نیست. رانندگی نیز فعالیتی است که به تمرکز بالا نیاز دارد. پس افزایش مهارت در رانندگی معادل است با افزایش تمرکز واقعیتان. میتوانید از این قابلیت برای بهبود وضعیت کسبوکارتان استفاده کنید.
(۲) آموزش کار جمعی: به یک گروه فعالیتهای جمعی خارج از کسبوکارتان بپیوندید. اما چه بسا شما در این گروه وقتتان را تلف کنید یا به نظرتان برسد که چیزی در رابطه با کسبوکار یاد نمیگیرید. در عین حال هرگز فراموش نکنید که اینجا همان موقعیتی است که میتوانید کار گروهی و هوش جمعی را به خوبی تمرین کنید. شما باید از این تمرینات و آموزشها در راستای ساختن بهینهترین گروههای کاری در کسبوکارتان استفاده کنید و مهارتهای جمعی گروهتان را ارتقا بخشید. پس اینجا نیز، همچون مورد قبل، با فعالیتی موازی طرف هستیم که سبب افزایش یکی دیگر از تواناییهای شما در کسبوکار خواهد شد.
(۳) آموزش داوطلبی: وقت کافی کنار بگذارید تا بتوانید داوطلبشدن را تمرین کنید. هر کسی توانایی آن را ندارد که در هر موقعیت غیرمترقبه داوطلب شود. پس سعی کنید تا به عنوان گروهی از داوطلبان آماده انجام کار در موقعیتهای ناخواسته قرار بگیرید. این کار سبب میشود تا با اشخاص دیگری نیز آشنا شوید که میخواهند داوطلبشدن را آموزش ببینند. این مواجهات نیز باعث افزایش توانایی مدیریتی شما خواهند شد. چراکه شما باید بتوانید در سختترین شرایط کاری، در موقعیتهایی که هر کسی از پس انجامش بر نمیآید، داوطلب شوید. داوطلبشدن یک مهارت است.
(۴) آموزش سازمانی: باید بتوانید خودتان را در موقعیتهای سازمانی و سازمانیافته قرار دهید. هر کسبوکار موفق قطعا واجد ارزشهایی است که به آن هویت میبخشند و موقعیت سازمانی آن را تعریف میکنند. شما میتوانید با پرداختن به ورزشهای جمعی و منضبط کار منضبط سازمانی، هویت جمعی و وظایف همگانی را به خودتان آموزش دهید. با این کار اشخاصی را خواهید دید که واجد تواناییهای بسیار زیادی برای کار سازمانی هستند. مساله این است که به خوبی بتوانید انضباط و کار منضبطانه را به خودتان آموزش بدهید.
(۵) آموزش ریسک کردن: بیاغراق بگویم که میتوانید برای تفریح هم که شده به سراغ ورزشهای پرخطرتر بروید و با این کار تحمل خودتان در پذیرش مخاطرات را بسنجید. شما باید با تمرین و ممارست توانایی خطرکردن و دستزدن به مخاطرات کلان را بیاموزید. در هر صورت شما باید ظرافتهای خطرکردن و فنون بنیادین در هر مخاطره را به خوبی یاد بگیرید.
(۶) آموزش ترس: بزرگترین ترس شما چیست؟ ترستان را پیش رویتان بیاورید و مستقیما با آن مواجه شوید. خواهید دید که پس از آموزش مواجهه با ترس زندگیتان دگرگون خواهد شد و به مسیری تازه درخواهد افتاد. غلبه بر ترس یعنی افزایش احساس قدرت در کنترل امور. نترسیدن نیز یک توانایی است و هر مدیر شایسته باید به این توانایی دست یابد. مدیران باید شجاعت مواجهه با ترس را داشته باشند، درست همانطور که باید واجد شجاعت لازم برای راهاندازی و پیشبردن یک کسبوکار خاص باشند.
(۷) آموزش زبان بدن: یکی از اصلیترین علتهای موفقیت هر مدیر شایسته را باید در مهارتهای ارتباطی او جستوجو کرد. در مورد برخی از مدیران گفته میشود که آنها ذاتا مدیر هستند، انگار ذاتشان به گونهای است که گویی مدیر به دنیا آمده باشند. اما اغلب افراد معمولی در تلاش هستند تا توانایی نوشتن و سخنگفتن را بیاموزند. بخش عظیمی از جامعه در پی آن است تا بتواند به شیوههای ارتباطی ما فکر کند. اما شما به عنوان یک مدیر نباید درگیر این مسائل شوید. شما صرفا باید یاد بگیرید که چه چیزی تاکنون گفته نشده است، چه چیزی تازه است، کدامایده به کار این یا آن ملاقات رسمی میآید. زبان بدن یکی از مهمترین نکاتی است که باید به آن توجه به خرج داد: حرکات دستها، ژستها، لرزش پاها، حالت چهره، پلکزدن زیاد، چگونگی دستدادن و خداحافظیکردن، نحوه تایید یا تکذیب یک موضوع با استفاده از سر. همگی این موارد تاثیرات عمیقی بر طرف مقابل شما خواهند گذاشت. پس به عنوان یک مدیر موفق باید به مسائل ارتباطی بیشتر فکر کنید. زبان بدن بیاندازه میتواند به موفقیت شما در کسبوکار یاری برساند.
نتیجهگیری: میتوان فهرست عظیمی از راههای افزایش توانایی مدیران پیدا کرد؛ چراکه به تعداد مدیران شایسته در جهان راه و روش تازه برای بهبود مهارتهایشان وجود دارد. بسیاری از این روشها شاید مناسب شما نباشند، چه بسا هر مدیری روش خاص خودش را داشته باشد. فعالیتهای زیادی وجود دارند که شما میتوانید انجام دهید تا باعث افزایش تواناییهای کاری و مدیریتی شما شوند. اما یادتان نرود که این فعالیتها معمولا به طور مستقیم ربطی به خود کسبوکار ندارند. آنها بیشتر باعث افزایش تواناییهایی میشود که شما میتوانید از آن تواناییها در کسبوکارتان بهره ببرید. همانطور که کندی گفته بود مدیریت آموزش را شامل میشود. نمیتوان بدون آموزش مدیر شد. پس بزرگترین چالش مدیریتی هر مدیر در آن است تا بتواند همواره شیوههایی نو برای بهبود هرچه بیشتر مهارتهای مدیریتیاش بیابد. همانطور که از فهرست بالا برمیآید، شما میتوانید هم از فرصتهای ساده زندگی بهره ببرید و شاد باشید و هم توأمان تواناییهایتان را افزایش دهید.
ارسال نظر