مهارتهای مدیریتی- تجربههای «کونوسوکه ماتسوشیتا» بنیانگذار گروه صنعتی (ناسیونال و پاناسونیک)
توجه به مشکل بیکاری
بیکاری میتواند مایه تباهی اقتصاد شود. حتی بسیاری از کشورهای صنعتی موفق نیز امروزه با این مشکل دست و پنجه نرم میکنند. در سال ۱۹۷۷ نرخ بیکاری در اروپا به اوج خود یعنی ۷/۵ درصد معادل بیش از ۶ میلیون نفر رسید. در ایالات متحده آمریکا و در اواسط دهه ۱۹۷۰ بیکاری به نرخ ۸ درصد رسید. اما ژاپن با نرخ بیکاری ۵/۲ درصد در سال ۱۹۷۸ سطح بیکاری کمتری را در مقایسه با اروپا و آمریکا داشته است. البته باید گفت که چنین آمار و اطلاعاتی گمراهکننده است. تفاوت نرخ بیکاری به کیفیت سیستم استخدام مربوط است. در آمریکا و اروپا وقتی یک کسب و کار دچار رکود میشود، نیاز به کار کمتر میشود و فعالیتهای تولیدی کاهش مییابد و نهایتا نیروی کار اضافی اخراج میشود. در ژاپن چنین اتفاقی صورت نمیگیرد. اگرچه استخدام مادامالعمر به عنوان یک سیستم در حال از بین رفتن است؛ اما همچنان به صورت یک هنجار باقی مانده است و شرکتها، به خصوص شرکتهای بزرگ در شرایط رکود در اخراج کارمندانی که استخدام کردهاند با احتیاط رفتار میکنند. در ژاپن کمتر شرکتی در شرایط بحرانی ابتدا گزینه اخراج کارکنان را انتخاب میکند. بنابراین اکثر کارمندان حتی در اوضاع و شرایط بد شرکت که کاری برای انجام دادن نیست، در لیست حقوقبگیران باقی میمانند. به بیانی دیگر کسانی که در غرب جزو بیکاران به حساب میآیند در ژاپن به عنوان کارگران مازاد محاسبه میشوند و نام آنها در فهرست حقوقبگیران حفظ میشود. حدود ۲ میلیون نفر یا بیشتر از این نوع کارگران مازاد در ژاپن وجود دارد. اگر مجموعه این گروههای کاری مازاد را به نرخ بیکاری ژاپن اضافه کنیم، آنگاه نرخ بیکاری ژاپن با اروپا و آمریکا برابر و شاید هم بیشتر شود. البته با این میزان نرخ بالای بیکاری و مازاد کارگر که روی دست مانده است، سود کمتر میشود. اگر کسب و کار با گامهای لرزان پیش برود، تولیدکنندگان قادر به نگهداری این کارگران نخواهند بود و نهایتا همه آنها کاملا و به طور آشکار بیکار خواهند شد. نرخ بالای بیکاری همواره مشکل حادی برای همه است. در کشورهایی که برنامه تامین اجتماعی و مزایا و منافع بیکاری دارند، افراد اخراج شده و بیکار تا حدی ایمن بوده و از پیامدهای شوم بیکاری نجات مییابند؛ ولی به هر حال ناامنی به موضوع برجسته و مهم زندگیشان تبدیل شده و برای بسیاری از این بیکاران روزها بیهوده سپری خواهد شد، اهداف مبهم خواهد بود و حتی زندگی برایشان زیر سوال خواهد رفت. بنابراین به خاطر رفاه و امنیت افراد و ثبات و آرامش در جامعه باید کاری برای کاهش بیکاری انجام دهیم.
ضرورت برخورد جدی
اجازه بدهید چند گزینه برای جلوگیری از بیکاری یا ایجاد اشتغال مطرح کنم. نخست موسسات تولیدی باید مسوولیت اجتماعی سهیم بودن در حل این مشکل را حس کنند. صرفنظر از اینکه کشورهای دیگر چه اقداماتی برای حل مشکل بیکاری انجام میدهند، در ژاپن بسیاری از شرکتها برای ممانعت از بیکاری از طریق سیاستهای خاص خود، نظام اشتغال مادامالعمر را ترویج میکنند تا مشکلات بیکاری را کاهش دهند. در طول رکود سالهای ۱۹۳۰ من قادر نبودم تولیدات خود را به فروش برسانم و کالاهای ما آنقدر زیاد شده بودند که انبارها پر شدند. اوضاع آنقدر بد بود که اطمینان داشتم که باید تعدادی از کارگران را اخراج کنم. در آخرین لحظهها تصمیم گرفتم که گروهی از کارمندان را برای کار فروش، بسیج و تجهیز کنم. کارخانه را برای نصف روز تعطیل کردم و در عین حال از کارمندان مدیریتی خواستم که در روزهای تعطیل نیز کار کنند. تلاش دستهجمعی ما برای افزایش فروش به نتیجه رسید و ما بدون اخراج کارگران از بحران فراگیر نجات یافتیم. کار به اینگونه تمام شد که شرکت فرصت پیدا کرد مسیر جدیدی را آغاز کند. از این تجربه و تجارب دیگر، من جدا به این باور رسیدم که مدیران باید قبل از اخراج کارگران در اوضاع بد اقتصادی به درستی فکر کنند. غالبا همیشه جایگزین بهتری وجود دارد. امروزه که اقتصاد اکثر نقاط دنیا با رکود گستردهای مواجه است، ممکن است بعضی از تولیدکنندگان چارهای جز کم کردن ساعات کار، بستن بنگاه یا اعلام ورشکستگی نداشته باشند. در چنین شرایطی بنگاههای مستقل ممکن است به تنهایی نتوانند کمک بسیاری به کاهش نرخ بیکاری انجام دهند.
کار برای کشور
دولت در شرایط گسترش بیکاری، نقش مهمی دارد. معیارهای هر دولتی با دولت دیگر متفاوت است. اما یکی از چالشهای مشترک ایجاد شغل برای جذب کارگرانی است که از موسسات خصوصی اخراج میشوند. در حقیقت هر کشوری در هر مقطع زمانی کارهای زیادی دارد که در داخل مرزهای خود انجام دهد. وقتی دولت مراحل اجرای سیاست ایجاد اشتغال را روشن کند، آنگاه بسیار آسان است که کارگران بیکار شده را از وضعیت بیکاری نجات داد. در ژاپن در مواردی برنامههای بهسازی سیستمهای آب و فاضلاب، تاسیسات و تجهیزات اجتماعی و خانهسازی موقعیتهایی هستند که کارگران بیکار شده را به کار میگیرند. البته وقتی کمیت زیاد باشد حتما کیفیت از دست میرود. پروژههای دیگر شامل مرمت و تعمیر نواحی کوهستانی است که باران سیلآسا باعث رانش یا فرسایش آنها شده است. در ژاپن حدود ۱۳۰.۰۰۰ نقطه در چنین وضعیتی وجود دارد که نیاز به مرمت دارد. مفهوم این جمله این است که کارهای فراوان و بیحدی وجود دارد که اگر برنامهریزی دقیقی در مورد آنها به عمل آید میتوان در شرایط بحران بیکاری از این فرصتهای شغلی استفاده کرد. وقتی اقتصاد در شرایط شکوفایی است وادار کردن مردم به همکاری با پروژههای بهسازی اجتماعی بسیار مشکل است چون موضوع تورم و افزایش دستمزدها مطرح میشود. اما در زمان رکود اقتصادی که رکود و بیکاری فزاینده به چشم میخورد، چنین توصیههایی مانند فرصتهای طلایی هستند که باعث میشود کارهای مهمی انجام شود و بحران بیکاری نیز کنترل شود. وقتی اقتصاد غنی و قوی است بخش خصوصی، صرفنظر از پروژههای ملی یا دولتی، از اولویت برخوردار است. اما هر ۵ یا ۱۰ سال یکبار با رکود مواجه میشویم. آن وقت زمانی میرسد که دولت باید از طریق اجرای پروژههای اجتماعی ایجاد اشتغال کند. یکی از مهمترین وظایف دولت فراهم آوردن کار برای همه آحاد ملت است. اگر دولت بخواهد تلاش کند، البته کارهای بسیاری وجود دارد که میتواند انجام دهد.
منبع: کتاب مسوولیت اجتماعی بنگاههای اقتصادی
ترجمه: محمدرضا سرکارآرانی - مریم داداشزاده انتشارات رسا
ارسال نظر