نکات مدیریتی
رییس بودن استرس زیادی ندارد
مطالعات جدید جیمز گراس از دانشگاه استنفورد و شش محقق دیگر نشان داده است که هر چقدر پست ریاستی افراد بالاتر باشد، استرس کمتری را تجربه میکنند. یعنی استرس یک مدیر عامل، از مدیر یک بخش کمتر است. نتیجه این تحقیق ایده جذابی را ارائه داده، چرا که بر خلاف تفکر فعلی در مورد مدیریت است که میگوید رهبران ارشد تحت استرس شدیدی هستند.
منبع: HBR
مطالعات جدید جیمز گراس از دانشگاه استنفورد و شش محقق دیگر نشان داده است که هر چقدر پست ریاستی افراد بالاتر باشد، استرس کمتری را تجربه میکنند. یعنی استرس یک مدیر عامل، از مدیر یک بخش کمتر است. نتیجه این تحقیق ایده جذابی را ارائه داده، چرا که بر خلاف تفکر فعلی در مورد مدیریت است که میگوید رهبران ارشد تحت استرس شدیدی هستند. تحقیقات جدید حوزه علم عصبشناسی نیز یافتههای این محققان را تایید میکند. یکی از بزرگترین ایدههایی که از ارتباط بین علم عصبشناسی و رهبری سازمان به دست آمده این است که رهبران به شدت تحت تاثیر پنج تجربه اجتماعی هستند که در مغز آنها تهدیدات یا پاداشهایی ایجاد میکند. این پنج تجربه، مدل اسکارف (SCARF) نام دارد که مخفف Status، Certainty، Autonomy، Relatedness و Fairness به ترتیب به معنی مقام، قطعیت، استقلال، ارتباط و بی طرفی است.
از منظر مدل اسکارف، در حالی که مدیران ارشد ممکن است استرس زیادی در کار خود داشته باشند، اما در عوض امتیازهای زیادی نیز دارند که این استرس را خنثی میکند. واضح است که این مدیران شان و مقام بالایی دارند. کامرون اندرسون، از دانشگاه برکلی کالیفرنیا، در تحقیقات خود نشان داده که مورد احترام بودن از طرف دیگران (که ناشی از مقام بالای یک فرد است) برای مدیران مهمتر از پول است و احساس رضایت بیشتری در زندگی برای آنها به وجود میآورد. وی در این بررسی اصطلاح «مقام محلی» را تعریف کرده (که یعنی در مقایسه با اطرافیانتان چه جایگاهی دارید) و نشان میدهد که از نظر رضایت فردی، مقام محلی مهمتر از جایگاه اجتماعی- اقتصادی است.
اندرسون معتقد است داشتن مقام محلی بالا مثل هدیه ای همیشگی است که ارزش آن هیچ گاه در طول زمان از بین نمیرود. بنابراین در حالی که رهبران ممکن است استرس داشته باشند، اما به دلیل شان و مقام بالایی که دارند و این مساله مرکز پاداش گیری مغزشان را فعال میکند، این استرس از بین میرود.
در مورد دیگر حوزههای اسکارف چطور؟ رهبران ارشد، قطعیت بیشتری نسبت به دیگر افراد دارند، چون مسوول بستن قراردادهای بلند مدت و بستههای پرداخت مالی بزرگی هستند که این کار به آنها اطمینان و ابزارهایی میدهد که باید توفانهای اقتصادی را تحمل کنند. مطالعات نشان میدهند که احساس قطعیت به خودی خود یک پاداش است، در حالی که تجربه عدم قطعیت استرس بیشتری در مغز انسان ایجاد میکند. رهبران ارشد همچنین نسبت به دیگر سطوح مدیریتی احساس استقلال بیشتری دارند که حس مثبتی را در مغز آنها فعال میکند. در نهایت، رهبران ارشد دنیا را کاملا معقول و بی طرف میبینند که در این حوزه نیز حس مثبتی به آنها منتقل میشود.
بنابراین با این که ممکن است مدیران ارشد استرس زیادی داشته باشند، اما ذهنشان حداقل از چهار یا پنج حوزه امتیازهایی دریافت میکند که میتواند استرس آنها را خنثی کند. بنابراین شاهد آن هستیم که مدیران ارشد، به صورت نظری بسیار بیشتر از اعتقاد عمومی، احساس شادمانی دارند.
به هر حال، تحقیقات گراس نیز مثل بسیاری تحقیقات دیگر کامل نیست. یک شرکت بزرگ میتواند یک مدیرعامل، یک تیم اجرایی ۲۰ نفره، هزار نفر در نقشهای دیگر مدیریتی داشته باشد و با کارمندان معمولی، کل پرسنل شرکت مثلا ۱۰۰ هزار نفر باشند. در این صورت، ۲۱ نفر از ۱۰۰ هزار نفر استرس کمتری نسبت به بقیه دارند. پس تکلیف بقیه مدیران این شرکت چه میشود؟
میتوانیم از منظر اسکارف نگاهی به حس تبعیت از مافوق داشته باشیم. وقتی یک نفر با رییس خود صحبت میکند، چون نسبت به وی مقام، قطعیت و استقلال کمتری دارد، در معرض تهدید (یا همان استرس) قرار میگیرد. وقتی کسی در معرض تهدید باشد، این تهدیدات کوچک میتوانند بزرگتر شوند. حال تصور کنید وقتی کارمندی تهدیدات بزرگ مانند کاهش ناگهانی حقوق و افزایش بلاتکلیفی به دلیل شرایط بد اقتصادی جهان را تجربه میکند، نسبت به رییس خود چه احساسی خواهد داشت. به طور خلاصه، وقتی مدیران سطح بالا کمتر از آنچه ما فکر میکنیم استرس دارند، در نتیجه مدیران متوسط، بیش از همه تحت فشار هستند و احساس پریشانی میکنند. مثلا این مدیران وقتی در تعطیلات هستند بیش از هر کس دیگری ارتباطشان را با شرکت حفظ میکنند، در حالی که این رویکرد برای مدیران ارشد وجود ندارد.
مدیران ارشد از جنبه دیگری نیز به طور کلی احساس شادمانی بیشتری دارند. اول، تجربه کردن احساسات مثبت باعث میشود به احتمال بیشتر موقعیت افراد دیگر را مثبت ببینید، حتی اگر واقعا این گونه نباشند. دوم، تحقیقات متعدد نشان میدهند شان اجتماعی بالا باعث میشود افراد از راهنماهای اجتماعی، آگاهی کمتری داشته باشند. سوم، بار شناختی بالا که مدیران ارشد آن را تجربه میکنند، باعث میشود نتوانند به راحتی دریابند که دیگران چگونه دنیا را تجربه میکنند. بنابراین، مدیران ارشد از آنچه ما فکر میکنیم، شادتر و راحتتر هستند، هرچند دلیل این شادمانی که با جایگاهشان ترکیب شده، این باشد که از تجربه وضعیت پراسترسی که دیگران دارند، ناآگاه هستند.
در نتیجه، شاید مدیران ارشد نیاز نداشته باشند یاد بگیرند استرس خود را کنترل کنند، اما نیاز دارند یاد بگیرند افرادی را که با این استرس سرو کار دارند بشناسند و به آنها کمک کنند.
ارسال نظر